ترس های عجیب و غریب

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Nerd_Girl
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

Nerd_Girl

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
137
امتیاز
1,602
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
_
سال فارغ التحصیلی
95
همون طور که از اسم تاپیک پیداس اینجا از ترسای عجیب و غریبتون میگین

مثلا من اغلب فکر می کنم پشت دیوار زیزمینمون یه شهر مخفی هست که پادشاهش یه پیرزنه اون موجودات مختلفی مثل سوسک ،هزار پا و... رو اجیر میکنه منو بگیرن در نهایت کماندو ها رو میفرسته تا هروقت از راه پله رد شدم با طنابشو منو بگیرن یا یه وسیله ی برچسب مانندی به گردنم بچسبونن تا با اون کنترل ذهنمو به دست بیارن با اینکه میدونم واقعیت نداره و اینا ساخته ی ذهنمه اما بازم هروقت از راه پله رد میشم بدون اینکه به پشت سرم نگاه کنم سریع میدوم و گردنمو لمس می کنم تا یه وقت چیزی بهش نچسبیده باشه(البته دیگه قدیمی شده این ترسم ):D
ترس عجیب و غریب دیگه ام هم کپسول گاز ،چرخ گوشت و یک دو سه مولینکسه:))
 
آخرین ویرایش:
صدای بلند :D
به شدت میترسم:D
اگه یکی سرم داد بزنه به جای عصبانیت میترسم
 
صدای بلند :D
به شدت میترسم:D
اگه یکی سرم داد بزنه به جای عصبانیت میترسم
منم همین طوریم حتا اگه دو نفرم باهمن دعوا کنن و ربطی به من نداشته باشند باز میترسم :|
 
وقتی دستامو باز میکنم که یکی بپره بغلم :-" فک میکنم دستام قطع میشه میفته پایین :-"X_XX_X
 
وقتی تو حموم شامپو زدم و میخوام سرم رو بشورم میترسم چشمامو ببندم چون از این واهمه دارم که یهو جنی چیزی منو تسخیر کنه:|
نمیدونم برا چی ولی از کودکی این ترس رو داشتم:-?
 
همیشه از بچگی تا الان از سرسره بادی میترسیدم چون فکر میکردم یهو سوراخ بشه بادش خالی بشه من توش گیر کنم خفه بشم:)):))
 
عنکبوت
ولی خب این ترس ترس خاص و عجیبی نیست
عجیبیش اینه که منی که گیاهخوارم و ادعای حیوان دوستی و اینجور چیز ها دارم. یکی از آرزو هام اینه که یه چیزی اختراع کنن که نسل عنکبوت ها رو برای همیشه جمع کنه /:
عنکبوت تنها موجودیه که به نظرم حق حیات نداره (که در واقع داره) و به محض رویت شدن یکی باید بکشتش برام وگرنه تمام مدتی که در اون مکان هستم چشمام خیره به عنکبوتست
 
ترس های من خیلی زیادن:D
گربه مخصوصا بلک کت که فک میکنم جن هست.
نبض و خون و اندام های داخلی بدن.
کم خوابیدن! فک میکنم اگه کم بخوابم مغزم کار نمیکنه. البته این هفته رو تصمیم گرفتم روزی 4-5 ساعت بخوابم تا به این تلقین و ترس مسخره خاتمه بدم.
ورزش کردن:D میترسم بهم آسیب برسه. مثلا از توپ خیلی میترسم. فک میکنم یهو توپ میخوره تو سرم و مغزم جا به جا میشه و میاد تو دهنم. یا مثلا اسکیت و دوچرخه میخورم زمین دست و پام میشکنه.
از دزدیده شدن و گم شدن وسایلم هم میترسم.
پی نوشت: میدونم تمام این ترس هام الکیه واقعیت نداره:-"
 
از هر چیزی که بلندتر از خودم باشه:D
تیر برق
آدمای خیلی قدبلند
کمد اتاقم
تایتان های توی اتک ان تایتان:D
 
ازینکه بگم به یکی دوست دارم : ) ازینکه حسمو بگم : )
 
Back
بالا