خب شما من نمیدونم چقدر تجربه دارین؟ولی گفتین که تجاربتون زیاده و...ایران اینطوریه و خارج بهشت برینه ببین اینطوریام نیست درسته ایران خیلی رانت خواری زیاده و تحریمیم .الان کل ملت تب رفتن از ایران رو دارن چون فقط میخوایم از حل این مشکلات سر باز بزنیم و بگیم به ما چه ما رو که داخل سیستم راه نمیدن!!!من چندتا تیکه دیگه از حرفاتو قبول ندارم ولی اینو دیگه از دلسوزی نقل قول کردم. این دقیقا همون اشتباهیه که من کردم. و میبینم تو ام با همون طرز فکر داری میپری داخل چاه.
ببین من نمیخوام خیلی از جزییات حرف بزنم و بگم که داستان های پشت پرده چیه. چون 1% هم دنبال دردسر نمیگردم و دارم جمع میکنم برم. فقط در همین حد بهت بگم، رئیس آسمان کی بود چند وقت قبل؟ همون رئیس یکی از پارکهای فناوری هم بود. بعد یه برنامه تعمیر و نگهداری هواپیما و ... بود که یکی از دوستای من نوشته بود. البته با همکاری یه تیم 4 نفره(دکترا و ارشد) که 4 سالم از جیب خودشون 150 میلیون خرج کردن(به پول الان میشه 600 میلیون) و قرار بود 1 میلیارد بخرن پروژه رو ازشون. چون این اصلا پروژه ی خود سازمان بوده گویا که توی تحریمهای قبلی فرانسه لیسانسشو نمیفروخته بهشون. بعد جالبه گویا هزینه لیسانسی که هر سال میدادن بیش از کل قیمتی بوده که قرار بوده از اینا پروژه رو بخرن و لیسانس ابدی واسش بگیرن!
خلاصه بعد برجام زدن زیرش و رفتن باز لیسانس رو خریدن(با اینکه این پروژه 1 سال هم تحت تست ازمایشی سازمان هواپیمایی بود و همه استانداردهاشم عالی گرفته بود). بعدش حتی گفتن پروژه واسه ما بوده چون ما اعلام نیاز کردیم و ... یا بیا 500 میلیون بده به ما یا هم به سلامت و ....(یه قرارگاهی هست که فکر مردمه و همش تو تلوزیون افتخاراتشو میبینیم. اون اینو گفته بود گویا؟(البته من که نمیدونم!!))
این فقط یه کلیت از فضایی بود که به رشته شمام میخوره از 4 سال زحمت 4 نفر به اسم یه شرکت دانش بنیان(چقدر جدیدا بدم میاد از این اسم).
جدا کسایی که میخوان برن یا بمونن و هر کدوم دلایل خودشونو دارن نیازی نیست یکی حتما عقاید خودشو بچپونه که رفتن بهتره یا موندن...قرار دلایل رو بگیم نه اینکه دانای کل باشیم برای رفتن یا موندن! بعضیاتون زیاد پافشاری دارین سر دانای کل بودن...
وقتی تعامل در حد یک استان یا یک کشور رو نمیتونیم مدیریت کنیم چطور میتونیم مفهوم بزرگترش رو تضمین کنیم که مدیریت میشه؟میدونی داری از یک مفهوم انتزاعی طرفداری میکنی و منم در کش نمیکنم چیزی که الان نقده مرزبندیه و ما حتی نتونستیم داخل مرز های خودمون به ایده ال برسیم چطور با اشتراک گذاری مرزها و منابع که عملا دست ها روش بیشتر میشه و نظرات خیلی زیاد میشه میتونیم به اون ایده ال برسیم؟(الان ما داریم راجع به جهان حرف میزنیم نع چیزی مثل اتحادیه اروپا که فقط یه قاره اس )ما داخل یک کشور رو استان بندی میکنیم تا نظارت ها بیشتر بشه و هرج و مرج نشه.بعدشم هویت رو تعریف کنید؟!اگر هویت به کشور و ملیت و نژاد و فرهنگ ربط نداره پس چیه؟دلیلی نداره اون تعلق و هویت رو محدود به قبیله تون کنید
چطور مفهوم انتزاعی جهان وطنی غیر منطقی نیست؟ وطن دوستی غیر منطقیه؟؟بهتره واس خودتون مفاهیم و منطقی و غیر منطقی نکنید چون ارزش های افراد با هم فرق داره و طبیعیه مثل هم نباشه! و این دلیلی بر منطقی و غیر منطقی نیست... این جملتون یعنی چی"چون قابل تعمیم به منطقه جغرافیایی گسترده تره"نفهمیدمش...پس از دلایل غیر منطقی مثل «حس تعلق» یا «هویت ملی» یا احساسات ملی که به تدریج برای حفظ بقای ملی توی وجود ما نهادینه شدن استفاده نکنید چون قابل تعمیم به محدوده جغرافیایی گسترده تره
الان چطور به این نخندم:/اخه یعنی چی؟طبق چه منطقی؟بر چه اساسی؟همین اتحادیه اروپا که دوستاتون مثال زدن رو ده بار گفتم از نظر اقتصادی ناهمگونه چه برسه کل جهان؟اون موقع و هر موقعی که بر فرض این مفهوم پیاده بشه صددرصد یک کشور یا یک منطقه باید قدرت و یجورایی مدیریت رو به دست بگیره!و اینطوری خیلی به منافع منطقه و محدوده خودش فکر نمیکنه؟:)نکنه میکنه؟چ تضمینیه!ببینید اگه مرزبندی سیاسی در نظر گرفته نشه منابع و سرمایه ها عاقلانه تر توزیع میشن
چندتا مسئله رو قاطی کردین!ایا شرایط کشورهایی که از ایران بهتر هست در اون کشورها چیزی به نام مرز وجود نداره؟از اونجایی که علاقه زیادی یه علم اقتصاد دارم و کتاب میخونم تو این زمینه شرایط اقتصادی به مرزبندی فقط محدود نمیشه و به عوامل زیادی ربط داره اصن اگه سرزمین ما پهناور تر باشه و مرز های ما وسعت بیشتر داشته باشه منابع بیشتر و اقتصاد بهتر میشه!ولی حالا اینکه کشور ما به این وسعت چطور اقتصادش از المان و ...زده عقب به خیلی چیزا مربوطه نه فقط مرزاما قبول کنید به مراتب از ایران بهتره. فکر می کنید یکی از دلایلش چیه؟ تعامل، اونا مثل ما به «هویت» شون نمی نازن و دور خودشون سیم خاردار نکشیدن و با همه دشمن نیستن، تبادل اقتصادی مفید دارن و شرایطشون رو بهتر می کنن، ما هم خودمون رو از دنیا جدا کردیم و فکر می کنیم بدون تعامل مسالمت آمیز خودمون «غرور ملی» مون رو زنده می کنیم و فلان. در هر صورت تا وقتی دنیا رو قبیله قبیله کردید مشکلی حل نمیشه
بعید میدونم یکی توی ایران بتونه یه چیز پیشرفته رو با قیمت منطقی تولید کنه. معمولا این چیزا نیاز به همکاری چند ده تا شرکت داره. شما توی ایران هیچ کدوم از این شرکت ها رو ندارید و اگر تحریم باشید باید کار همه این شرکت ها رو خودتون بکنید که اگر هم بتونید هزینه اش خیلی زیاد میشه و به محض این که تحریم ها برداشته باشه شما ورشکست میشید مگه این که دولت جلوی واردات رو بگیره که اونم در نهایت به ضرر مردم کشورتون ولی البته به سود خودتونه.این حرفی که داری میزنی فوق العاده عالیه، ولی سیاست های بینالمللی و منافع کشور ها مانع این قضیه میشه
بیا با یه مثال حرفم رو برات توضیح بدم
یه قطعه ای تو هواپیما هست به خاطر اینکه خیلی حساسه و باید توکل جهان اون قطعه واحد باشه، تولید اون قطعه فقط در یک کشور و فقط در یک کارخونه صورت میگیره
الان بعد از تحریم ها چه اتفاقی افتاده؟!
اون قطعه به ایران فروخته نمیشه، سهم ما که سازمان هواپیمایی مشخص کرده رو دو تا دلال بزرگ که یکیش برزیل و یکی دیگش اسرائیله از شرکت میخرن و چند ماه بعد از توزیع این قطعه با قیمت باور نکردنی به ما میفروشن، مثلا قطعه ۱۰۰۰ دلاری رو به قیمت ۱۰۰.۰۰۰ دلار ما میخریم، چون مجبوریم، چون جون آدم هاست
حالا تو بیا این قضیه رو تعمیم بده تو صنعت داروسازی و مهندسی پزشکی
اینجا تهش میگیم از هواپیما استفاده نمیکنیم، اونجا نمیشه گفت که مریض نشو
و بحث بعدی اینکه چرا همه کارها رو کارمندی میبینید؟! چرا کارمند یه جایی شدن، چرا جسورتر فکر نمیکنی؟! من خودم صنعتم رو راه میندازم، افرادی از خانوادم رو دیدم و در کنارشون بودم تا تونستن یه کارگاه راه بندازن، مشکلاتش رو میدونم و میدونم اصلا راحت نیست، ولی نشدنی هم نیست، پول های آنچنانی هم برای شروع نمیخواد، یا اگه میخواد سرمایه گذار ها هستند که خدا رو شکر این رو تو کشورمون کم نداریم
دوگانهی میهن و فرنگ رو قبول ندارم.میدونم سوال خیلی کُلیه و به این سادگی ها نمیشه دربارش نظر داد،ولیکن برای منی که دوکتاب واقعا تاثیر گذار《نشت نشا》 و 《جامعه شناسی نخبه کشی》رو مطالعه کردم،این سوال پیش میاد که شما چیکار میکنید؟
مشکل من با سخنان بی پایه شماست که واس خودتون فرضیه میسازین اینطوری میشه اونطوری میشه!بعدشم من با کل مفهوم جهان وطنی مخالفم نع اون احتمالش هر چند که دنیا هیچ وقت یک دهکده بزرگ جهانی نمیشه!قرار نیست همه خوب و خوش کنار هم زندگی کنن در هر صورت انسان جنگ طلب و متمایل به ایجاد مشکل هست! ولی حداقل جنگ هایی که برای دستیابی به منابع بقیه کشور هاست دلیلی برای وقوع ندارن و مشکلات مشکلات داخلیه، اختلافات داخلیه حد اقل فقط جنگ های داخلیه... گروهک های تروریستی دیگه حمایت نمیشن تا بعضی کشور ها از طریق اونها با تخریب شرایط بقیه به منابع دسترسی پیدا کنن و غیره. نه میدونم دنیا هیچوقت گلستان نمیشه، الآن شما مشکل تون فقط «احتمال» اینه که افراد کنترل کننده نتونن درست به وظایفشون عمل کنن؟ فقط با یه احتمال در برابر این ایده مخالفت می کنید؟
من جواب اون ها رو هم میتونم جواب بدم ابایی نیست:)من هیچ مطالعه ای ندارم. امیدوارم بقیه جواب بدن.
بعید میدونم یکی توی ایران بتونه یه چیز پیشرفته رو با قیمت منطقی تولید کنه. معمولا این چیزا نیاز به همکاری چند ده تا شرکت داره. شما توی ایران هیچ کدوم از این شرکت ها رو ندارید و اگر تحریم باشید باید کار همه این شرکت ها رو خودتون بکنید که اگر هم بتونید هزینه اش خیلی زیاد میشه و به محض این که تحریم ها برداشته باشه شما ورشکست میشید مگه این که دولت جلوی واردات رو بگیره که اونم در نهایت به ضرر مردم کشورتون ولی البته به سود خودتونه.
نکته دیگه در زمینه ی کارآفرینی اینه که به این نکته توجه کنیم که ما ابدا اولین کسانی نیستیم که تو این کشور به فکر کارآفرینی و زدن شرکت دانش بنیان و ... افتادیم و اگر میبینیم که صنایع پیشرفته توی کشور نداریم دلیلش این نیست که کسی به ذهنش نرسیده این کار رو بکنه، دلیلش اینه که فضا برای همچین کار هایی مساعد نبوده.
و در آخر این که اساسا از مهندس و دکتر نباید انتظار داشت که بخواد ایرانو آباد کنه. مشکلات ایران جای دیگس. کسی که بتونه برای مثال ایرانو از تحریم برای همیشه خلاص کنه و یا اقتصاد آزاد رو تو ایران جا بندازه یا نهاد های حکومتی رو شفاف کنه ایرانو آباد کرده. مهندس تو این شرایط دقیقا مثل کسیه که بخواد با انگشتش سوراخ سد رو ببنده!
(البته من کلیت فضا رو تشریح کردم ولی ممکنه توی یه زمینه خاصی یه شرکتی کار هایتکی بکنه و موفق هم باشه)
ایران دیگه ساخته نمیشه. اگر اراده ای برای ساختن ایران وجود داشته باشه، صد ها اراده برای ویرانیش وجود داره.
فلن کشورمون داره غارت میشه .
اون از ابمون ک صادر میشه و خودمون اب نداریم (توی بندرعباس خیلی وقته اب جیره بندی شده) .
اون از خاکمون ک داره صادر میشه .
اون از نفت و گازمون .
اون از خلیج فارسمون ک تخلیه شده و باز ماهی گیر نمیاد میگو گیر نمیاد دیگه تو شهرای بندری .
اون از خطه شمالمون ک دادن رفت .
اون از کیش ک الان اجاره داده شده ب چین .
اون از سیستان بلوچستان .
من توی وطن خودم توانایی خرید محصولات خودمونو ندارم مثل پسته .
اگه چیزی گذاشتن از ایران بمونه برین درستش کنین ((: "-:
نمیدونم این آماری که میگی چه شاخص هایی رو بررسی میکنه و اعتبارش چقدره. چیزی که واضح و مبرهنه اینه که توسعه برنامه میخواد، منابع میخواد، مدیریت میخواد، تخصص میخواد.برای نظر دادن راجع به یک کشور، باید آمارهای کلّی اون کشور رو دید. طبق بسیاری از آمارها، نظیر گزارش توسعه انسانی سازمان ملل، وضعیت ایران رو به رشد هستش و شتاب بالایی هم داره.
اون هم در شرایطی که بسیاری از کشورهای ابرقدرت دنیا، درحال دشمنی و توطئه علیه ایران هستند، به طوری که ایران حتّی نمیتونه کمک های بشردوستانه ی کشورهای دیگه برای سیل زده ها رو دریافت کنه.
شما این وضعیت رو مقایسه کنید با کشورهای غربی که در زمان رشد و توسعه ی خودشون، رقیب خاصی نداشتن. (حداقل مثل ایران این همه دشمن نداشتند.)
که باز هم در این شرایط، اون ها در حال سقوط هستند. شاید از 60 سال پیش به طرف، نظریه پردزان غربی دائم درحال نقد تمدّن غرب هستند و بر کسانی که افول و نابودی تمدّن غرب رو پیش بینی می کنند، روز به روز افزوده میشه. ( در حالی که همونا میگن قدرت ایران داره بیشتر میشه. (
برای مطالعه بیشتر، رک : برخورد تمدّن ها، ساموئل هانتینگتون
شخصی که "من" تعریف میشه به نظرم نه می تونه به تنهایی یه کشورو آباد کنه نه ویران.
به این فکر کنیم که آیا میشه تو ایران موند و یه زندگی با امکانات لازم جور کرد یا نه؟
اگه نه چرا؟
اگه آره هم چرا؟
حرفت رو قبول دارم و منکر اینا نمیشه شدمن چندتا تیکه دیگه از حرفاتو قبول ندارم ولی اینو دیگه از دلسوزی نقل قول کردم. این دقیقا همون اشتباهیه که من کردم. و میبینم تو ام با همون طرز فکر داری میپری داخل چاه.
ببین من نمیخوام خیلی از جزییات حرف بزنم و بگم که داستان های پشت پرده چیه. چون 1% هم دنبال دردسر نمیگردم و دارم جمع میکنم برم. فقط در همین حد بهت بگم، رئیس آسمان کی بود چند وقت قبل؟ همون رئیس یکی از پارکهای فناوری هم بود. بعد یه برنامه تعمیر و نگهداری هواپیما و ... بود که یکی از دوستای من نوشته بود. البته با همکاری یه تیم 4 نفره(دکترا و ارشد) که 4 سالم از جیب خودشون 150 میلیون خرج کردن(به پول الان میشه 600 میلیون) و قرار بود 1 میلیارد بخرن پروژه رو ازشون. چون این اصلا پروژه ی خود سازمان بوده گویا که توی تحریمهای قبلی فرانسه لیسانسشو نمیفروخته بهشون. بعد جالبه گویا هزینه لیسانسی که هر سال میدادن بیش از کل قیمتی بوده که قرار بوده از اینا پروژه رو بخرن و لیسانس ابدی واسش بگیرن!
خلاصه بعد برجام زدن زیرش و رفتن باز لیسانس رو خریدن(با اینکه این پروژه 1 سال هم تحت تست ازمایشی سازمان هواپیمایی بود و همه استانداردهاشم عالی گرفته بود). بعدش حتی گفتن پروژه واسه ما بوده چون ما اعلام نیاز کردیم و ... یا بیا 500 میلیون بده به ما یا هم به سلامت و ....(یه قرارگاهی هست که فکر مردمه و همش تو تلوزیون افتخاراتشو میبینیم. اون اینو گفته بود گویا؟(البته من که نمیدونم!!))
این فقط یه کلیت از فضایی بود که به رشته شمام میخوره از 4 سال زحمت 4 نفر به اسم یه شرکت دانش بنیان(چقدر جدیدا بدم میاد از این اسم).
هم کسایی که نذاشتن و هم کسایی که بالاخره تونستن
آمارهاس سازمان ملل، شاخص های 19گانه ای دارند. مثل بهداشت، آموزش، درآمد، محیط زیست، اشتغال زنان و ...نمیدونم این آماری که میگی چه شاخص هایی رو بررسی میکنه و اعتبارش چقدره.
از لحاظ برنامه، اگرچه ایراداتی هست ولی الآن ششمین برنامهی توسعه ابلاغ شده. به نظرم یکی دوتاش برای قبل از انقلاب باشه.چیزی که واضح و مبرهنه اینه که توسعه برنامه میخواد، منابع میخواد، مدیریت میخواد، تخصص میخواد.
چی داریم؟
مسئله اینه که چرا ادم اینده شو و سرنوشتش رو روی شانس بنا کنه باید؟