اگه فقط 10 روز زنده باشی...

اگه واقعا 10 روز زنده باشی دوست داری چیکار کنی؟


  • رای‌دهندگان
    92

Karin

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
573
امتیاز
3,590
نام مرکز سمپاد
Farzanegan
شهر
Urmia
سال فارغ التحصیلی
99
دانشگاه
بهشتی
رشته دانشگاه
پزشکی
جدی جدی مطمئن باشم فقط ۱۰ روز وقت دارم پا میشم میرم تهران و..
 

شانا

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
421
امتیاز
13,397
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1396
رشته دانشگاه
پزشکی
الان که شرایط خاصه و سفر نمیشه هیچ جای دنیا رفت متاسفانه..
اگه بگن ده روز وقت داری پا میشم میرم رشت پیش عموم پنج روز میمونم یک عالمه کتابم برمیدارم..پنج روز بعدیو هم پیش خونوادم میمونم و بازم با یه عالم از کتابهای موردعلاقم..این بین سعی میکنم بی نهایت با امیرحسین فیس تایم کنم((: به شایانم میگم بیاد پیشم رشت..همین دیگه..
اگه شرایط غیر از این بود و میشد سفر رفت با عموم میرفتم یونان(یونان چون واقعا به نظرم بی نظیره و نرفتم تابحال)): )
 
ارسال‌ها
2,602
امتیاز
39,301
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۲
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
1401
مدال المپیاد
Physics
دانشگاه
SUT
رشته دانشگاه
Physics
متاسفانه ده روزه نمیشه رف فضا
ولی میشه میرفتم کویر و فکر میکردم که بعد از مرگم چی میشه
سعی میکردم استفاده کنم و غمگین نباشم
 

MmmSampadi

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
630
امتیاز
2,280
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
سنندج
سال فارغ التحصیلی
1405
کاری میکردم در یاد ها بمونم ده روز شروع به نوشتن یه کتاب میکردم ودر روز نهم چاپش میکردم شب ها خیلی کم میخوابیدم و فقط به اینکه در زندگیم چکار کردم فکر میکنم ..... و در شب روز دهم به طبیعت میرفتم.......
 

Matan

متان
ارسال‌ها
4
امتیاز
14
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
میاندوآب
سال فارغ التحصیلی
1403
اول از همه یه کاری میکردم که دوست صمیمی‌ام از رفتنم زیاد ناراحت نشه بعد کارایی رو می‌کنم که تا حالا از ترس انجام نداده بودم.مثل راه رفتن رو لبه‌ی ساختمون 10 طبقه و یا آتیش زدن 100 تا ترقه باهم با فاصله 1.5 متری.
 
آخرین ویرایش:
ارسال‌ها
545
امتیاز
13,685
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
ard
سال فارغ التحصیلی
1400
آهنگامو گوش میدم و گریه میکنم
فیلم ها و عکسام رو میبینم و گریه میکنم
بعد از هر اتفاقی میزنم زیر گریه چون آخرین بار ها یه جورین
و دوباره بخاطر نبودنم و درد هایی که بقیه احتمالا بخاطر مردنم میکشن گریه میکنم :-"
و حسی که نسبت به هر کی رو دارم میرم بهش میگم :)
 

Blank

کاربر فعال
ارسال‌ها
55
امتیاز
804
نام مرکز سمپاد
اژه ای 2
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1401
دانشگاه
صنعتی امیر کبیر
رشته دانشگاه
ریاضیات و کاربرد ها
حتی یه ثانیش رو هم نمیخوابم .
تو این مدت هر کاری که پیش بیادو انجام میدم اصلا مهم نیس فقط انجام میدم و می خندم. روزه اخرو با خیال راحت و با یه لبخند میخوابم و به خواب ابدی فرو میرم
قطعا اون اتفاقم میفته
 

MarMari

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
669
امتیاز
15,892
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شهسوار
سال فارغ التحصیلی
1402
مدال المپیاد
زهی خیال باطل
دانشگاه
البرز
رشته دانشگاه
داروسازی
واقعا انتخاب سختيه ولي خب
پنج روزش رو فقط هايده گوش ميدم. يعني تمام آهنگ هايي كه از هايده موجوده رو دوست دارم پشت سر هم گوش كنم و خوشحالي (شايدم گاهي گريه) مي كنم كه دارم ميرم نزدش!
ميرم سنگ قبر انتخاب مي كنم و اون چيزايي كه دلم ميخواد رو ميدم روش بنويسن.
اون پاكت نامه ها به علاوه اون بسته رو ميرسونم دست صاحبش و ازش طلب حلاليت مي كنم. بابت همه چي. شايد يه كاست هم براش ضبط كنم و حرفاي آخرمو بهش بزنم
هر طور شده ميرم انوشيروان روحاني رو ميبينم.
ميرم عمو جهان و دايي اوسطم رو مي بينم (عمو و دايي مادرم هستن در واقع. متاسفانه سال 98 دايي اوسط رو از دست داديم)
همونطور كه قبلا هم گفته بودم پنج تا آهنگ ميخونم و توي كافه ويس آپلود مي كنم.
بقيشم ميرم تو سوپر ماركت سر خيابونمون پيش اون پيرمرده كار مي كنم و در آخر هم كه ميخوام براي هميشه از مغازش خارج شم آهنگ من خودم رفتنيم رو واسش ميخونم و ميام.
 

بابونه.

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
977
امتیاز
21,992
نام مرکز سمپاد
تنگ ماهی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1401
۱۰ روز زیادیه
اگه نهایتا ۲-۳ روز بود میرفتیم و بهش میگفتیم که ذهن پریشون مارو چندوقته جنابعالی آشفته تر کردی.
یا مهر پذیرفته شد به سینه مون میزنه یا مهر مردود
ماهم میرفتیم این چندروز باقی رو سر بین دوزانو انتظار سوت پایان رو میکشیدیم :‌<
 

صوراسرافيل

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,426
امتیاز
8,551
نام مرکز سمپاد
علامه حلى
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
0000
همون كارايى كه مواقع عادى ميكردم.تو اينهمه سال چه كار خاصى كردم كه تو اون ده روز بكنم؟
 

....!...

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
755
امتیاز
2,971
نام مرکز سمپاد
........
شهر
.........
سال فارغ التحصیلی
0000
کلیه ام رو میفروختم ps5 میخریدم با همه بازی هایی که ارزوشونو داشتم و از زندگیم لذت میبردم..
 
ارسال‌ها
1,750
امتیاز
23,630
نام مرکز سمپاد
فرزانگان۱
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
1401
مدال المپیاد
یه مرحله دو ادبی :)
دانشگاه
UMSHA
رشته دانشگاه
ANS
نماز میخونم :)
فیلم میبینم
میرم رانندگی میکنم
کتابامو خواستم آتیش بزنم ولی نه میگم اهدا کنن یکی بخونه دوتا فاتحه بخونه روحم شاد شه
اوه راستی باید همه چیو پاک کنم:-"

یه وصیتنامه و ح.ب غمناکم بنویسم
به مادر و پدرم بگم دوستشون دارم و شرمنده دارم میمیرم (روز آخر)
یه عکس قشنگم بگیرم برای اینکه مینویسن بچه ها حلالم کنین (یه عکس درست حسابی با روسری :)))
 

اِفنوزتری

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
144
امتیاز
1,621
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
داراب
سال فارغ التحصیلی
1400
نباید مرگ انقدر برام سخت می‌بود...
من هنوز نتونستم اونجوری که باید زندگی کنم
اونقدر که می‌خواستم مفید نبودم
پدر و مادرم ازم راضی نیستن
شاید به خیلی ها معذرت خواهی بدهکارم
احتمالا روزهام رو تقسیم میکردم
چند روز مناجات میکردم، چند روز هم وقف خوب کردن حال دیگران میکردم
وصیت نامه می‌نوشتم
اونهایی رو که دوست دارم بغل میکردم، بدون رودروایسی


واقعا مرگ هرلحظه منتظر ماست و شاید اگر بیشتر بهش توجه داشتیم زندگی‌هامون این شکلی نبود (:
 

....!...

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
755
امتیاز
2,971
نام مرکز سمپاد
........
شهر
.........
سال فارغ التحصیلی
0000
شایدم برای آخرین بار برنامه نویسی میکردم پیتزا میخوردم یه چرت میزدم و بعد به عزرائیل میگفتم بزن بریم
 

zeynabgol

به گِلِ انجمن نِشَسته
کنکوری 1404
ارسال‌ها
3,983
امتیاز
44,508
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
روز اول: پیتزا، پیتزا، پیتزا
روز دوم: پیتزا، پیتزا، پیتزا
روز سوم: پیتزا، پیتزا، پیتزا
روز چهارم: پیتزا، پیتزا، پیتزا
روز پنجم: پیتزا، پیتزا، پیتزا
روز ششم: پیتزا، پیتزا، پیتزا
روز هفتم: پیتزا، پیتزا، پیتزا
روز هشتم: پیتزا، پیتزا، پیتزا
روز نهم: پیتزا، پیتزا، پیتزا
روز آخر: پیتزا، خداحافظی، پیتزای آخر.
 

FTMH

کاربر فعال
ارسال‌ها
37
امتیاز
297
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱
شهر
ارومیه
سال فارغ التحصیلی
1401
رشته دانشگاه
دبیری زیست شناسی
میرم دنبال کارهایی که تا حالا نرسیدم به خاطر جبر شرایط (سنی، تحصیلی، جغرافیایی) انجام بدم. انقدر زیادن که فکر میکنم این 10 شب رو نتونم بخوابم. همون روز پنجم از بی خوابی میمیرم :}
 
بالا