باحال‌ترین خواب تو عمرتون!

A_Sem

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
10
امتیاز
11
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1402
دیشب خواب دیدم ،دارم گلای باغچمونو آب میدم

تو هم سر حالو راضی در حاله بازی زندگی میداد معنای خاصی

بهم گفتی چشم بذار من هم به سرعت چشم رو هم گذاشتم فقط شمردم

ده بیست دیگه نشمردم دیدم گلای باغچه همه پژمردن

وقتی برگشتم دیدم که قد کشیدی گفتم چرا نمیای کنار من بشینی

گفتی بینه دردامون یه باری وقت این رسیده دیگه تنهامون بذاری

چه حسی بدی هیچی دوباره نمیشه مثه قدیم

نه بهتره توو بطن قصه نریم سادست یه روحه زخمی یه جسم ضعیف

یعنی من همون که با هزارتا مشغله واسش مهم بود که قلبه تو نشکنه

یهو گوشیم زنگ خورد و از خواب بلند شدم!
:)):)):)):)):)):)):)):)):)):)):))
 

YekroW

کاربر فعال
ارسال‌ها
21
امتیاز
107
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
اهواز
سال فارغ التحصیلی
1404
.
 
آخرین ویرایش:
  • شروع کننده موضوع
  • #44

آلاتار

کاربر فعال
ارسال‌ها
44
امتیاز
115
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی ۲
شهر
سنندج
سال فارغ التحصیلی
1403
خواب دیدم دایی دایی م معلمم شده
 

AfshinSh

ارسطاطالیس
ارسال‌ها
8
امتیاز
67
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1400
دانشگاه
فردوسی مشهد
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر
اگه منظور از باحال ترین خواب لذت بخش ترین خوابه که باید بگم قابل پخش نیست :))
ولی اگه منظورتون یه چیز تو مایه های پیچیده بودنشه باید بگم خواب دیدم خودم برا کشتن خودم نقشه کشیدم ولی اون منی که قرار بود بکشمش زودتر از من عمل کردو اخرش به دست خودم کشته شدم :)
 

ememlia

⁦(⊙_◎)⁩
عضو مدیران انجمن
ارسال‌ها
856
امتیاز
19,972
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
1397
یبار خواب دیدم پرواز میکنم
خیلی خیلی واقعی بود ، قشنگ شتابی ک ب بدنم وارد میشد رو حس میکردم
 

M_E_H_D_I

کاربر جدید
ارسال‌ها
1
امتیاز
15
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
بروجن
سال فارغ التحصیلی
0000
والا شما ها خواباتون خیلی عجیب غریبه
من فقط خواب میبینم دارم از یه جایی سقوط میکنم X_X:-":D
 

YekroW

کاربر فعال
ارسال‌ها
21
امتیاز
107
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
اهواز
سال فارغ التحصیلی
1404
تا حالا جالب ترین خوابم این بود که دوستم داخل هاگوارتز با عمو پورنگ ازدواج کرد و منم عاقدشون بودم :)) :))
 

Strangers

کاربر فوق‌حرفه‌ای
عضو مدیران انجمن
ارسال‌ها
1,295
امتیاز
23,201
نام مرکز سمپاد
علامه حلی۱
شهر
همدان
سال فارغ التحصیلی
0000
رشته دانشگاه
علوم تغذیه
نمی دونم چرا چند وقته خواب می بینم دارم سوال المپیاد حل می کنم.لامصب عجب سوالاتی هم هست... ولی حیف که وقتی بیدار میشم هیچ کدوم شون رو بلد نیستم.
 
ارسال‌ها
324
امتیاز
8,750
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
اردبیل
سال فارغ التحصیلی
1400
رشته دانشگاه
شیمی
جدا از خوابام من یه نموره آپشنای اضافه ام دارم مثلا اینکه ممکنه یه خوابیو قبلا دیدم بعد ادامشو ببینم یا مثلا هر چیو بخوام میتونم تو خواب ببینم و اینکه یه خوابو چن بار ببینم :-?:D
 

SARA.MA

♧♢♡♤
ارسال‌ها
217
امتیاز
5,685
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
Al
سال فارغ التحصیلی
1441
این که خواب هامو میتونم کنترل کنمو دوست دارم ;;)
اینکه خواب ازمونم میبینم بدک نیست ~X( :)) =))
ولی عااااشق خواباییم که افراد معروف توشن 8->
 

ساقی

سیب همون درخت کرم زده
ارسال‌ها
77
امتیاز
668
نام مرکز سمپاد
.
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1401
هروقت دنبال اینجا گشتم پیداش نکردم (شایدم نگشتم و انتظار داشتم وقتی میخوام خواب تعریف کنم خودش بیاد جز تاپیک های برتر :-? نمیدونم )
خواب :
توی یه اتاق سفید خالی، دو تا گروه چند نفری(عدد شیش تو ذهنمه:-?)روبه روی هم وایساده بودن داشتن دوئل میکردن :/ درحالیکه فاصله شون کمتر از یه متر بود نشونه هاشون خطا میرفت :/یا هم نمیرفت و یه نفر درجا کشته میشد.فازشون رو که درک نکردم و فکر کنم اولین خوابی بود که توش مطمئن بودم خوابه :/ جالبیش اینجاست خودمم جز اونا بودم ولی به کسی نمیتونستم شلیک کنم فلذا رفتم یه گوشه سرمو به سه گوش دیوار چسبوندم و چشامو بستم تا با یه گلوله ای بمیرم :/ خیلی لحظات ملکوتی ای بود. ولی خب درنهایت اتفاقی نیفتادم و نمردم:-?.داستان های دیگه ای هم داره که نمیشه اینجا گفت :-<

نگین چقد **شر بود که ناراحت میشم : (
 
آخرین ویرایش:

zeynabgol

به گِلِ انجمن نِشَسته
کنکوری 1404
ارسال‌ها
3,983
امتیاز
44,458
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
خواب دیدم مامانم داره بالشمو با ساطور ریز میکنه با پلو قاطی میکنه بخوریم
منم نشسته‌م دارم گریه میکنم چراااا با بالشم اینکاروووو کردیییی؟!

#عوارض دلبستگی به بالش
 

Asal :)

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
305
امتیاز
2,527
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ناحیه 2
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
1401
این مال ۹ سالگیمه
خواب سیب زمینی سرخ کرده غول پیکر دیدم
 

هور

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
797
امتیاز
22,240
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
سیاه و سفید
سال فارغ التحصیلی
1397
دانشگاه
دانشکده معماری و شهرسازی تبریز
رشته دانشگاه
مهندسی معماری
خواب باحال زیاد میبینم ولی فقط دوتاش اینقد باحال بود که کلا توی مغزم خیلی محکم ثبت شده:)):))
یه بار دیدم که توی خواب محمدرضا گلزار رو بوسیدم:)):-"
یه بارم دیدم که توی کنکور رتبه 3 آوردم:D
 

mung

.I’m gonna live like tomorrow doesn’t exist
ارسال‌ها
186
امتیاز
1,836
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
1400
همین امسال یه بار خواب دیدم قمری شدم :| بعد همینجوری که داشتم پرواز میکردم( :| ) از انگلیس گذشتم بعد با خودم گفتم بذار یکم دیگه پرواز کنم برسم به یه جایی استراحت کنم بعد نمیدونم چیشد که تو اسمون ایران بودم که مامانم بیدارم کرد
بعد بهش گفتم مامان اینجا ایرانه منم تو ایران بیدار نمیشم :))


یه بار دیگه خواب دیدم یه مریضی گرفتم که نمیتونم نفس بکشم بعد هی تو خواب تلاش میکردم که نفس بکشم غافل از اینکه مغز اسکلم واقعا تو بیداری نمیذاره نفس بکشم تقریبا رو به کبودی بودم که پاشدم و جوری سرفه میکردم که همسایه طبقه پایینی اومد بالا ببینه چمه |:
خیلی وحشتناک بود

خواب مرگ عزیزان هم که اصلا اگر نبینم میمیرم ||||||: کلا من مریضم و هی دلم میخواد خودم رو عذاب بدم واسه همین اکثرا تو خواب میبینم که یکی از عزیزانم میمیره و من انقدر گریه میکنم که دارم هلاک میشم بعدشم که بیدار میشم شروع میکنم تا اخر شب صلوات میفرستم ||: ولی خواب امروزم اصلا خیلی خوب بود(: امروز خواب دیدم پدربزرگ پدرم (خیلی نزدیک بودیم و اصلا دور نبودیم) که 3 سال پیش مرد مارو دعوت کرده بود خونشون بعد همه بودن خیلی خوش گذشت، خیلی خوب بود (: تازه بعدش که بیدار شدم فهمیدم چقدرررر دلم تنگ شده بود
همش هم تو خواب منتظر بودم بهم عیدی بده ولی خب تهش بیدار شدم ):

پ.ن: شماهم به محض اینکه رژیم میگیرید خواب میبینید که هی دارید غذا میخورید؟ |:
 

zeynabgol

به گِلِ انجمن نِشَسته
کنکوری 1404
ارسال‌ها
3,983
امتیاز
44,458
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
دیشب خواب دیدم دارم پرواز میکنم،
معلوم هم نبود چجوری،
بعد رفتم یه لگد زدم به اون کشتی ای که توی کانال سوئز گیر کرده، بعد اون در اومدش:)
بعد ادمای روی کشتی برام دست تکون میدادن و تشکر میکردن... و منم سوپرمن‌طور اون بالاشون پرواز میکردم...
بعد تیر خوردم:)
نمیدونم از کجا:)
بعد افتادم تو دریا و کوسه ها داشتن منو میخوردن:)
بعد یه نفر منو کشید بالا ولی اون تخته جا نداشت و اون خودش رفت توی آب که من بتونم روی تخته باشم و یه صحنه تایتانیک‌طور:)
آره، بعد اون یارو داشت تو روز روشن یخ میزد، بعد مت دستامو گرفتم سمتش و از دستام آتیش بیرون اومد و اون گرم شد:)
بعد یه نفر با کشتی سپیده‌پیما(کشتی افق‌نورد نارنیا) اومد مارو از آب در آورد بعد زد با شمشیر اون یارو رو نصف کرد و عین این زامبیا اون یارو اصن خون ریزی نکرد و نیم تنه‌ش داشت خودشو سمت من میکشید:)

اینجاش دیگه میدونستم خوابه ولی نمیدونم چرا بیدار نمیشدم:)
بعد برای اینکه بیدار شم خودمو انداختم تو دریا:)
بعد اونجا مردم و دو تا فرشته اومده بودن به من میگفتن چون بالش خواهرتو خیس کردی حالا باید بری جهنم!
دیگه جلو دروازه های جهنم بود که بیدار شدم:)
 

Asal :)

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
305
امتیاز
2,527
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ناحیه 2
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
1401
دیشب خواب دیدم کنکور دادم نتایجش اومده پزشکی تهران آوردم رتبه ام ۲ یا ۳ رقمی شده بود فامیلامون اومده بودن خونمون فضولی :))
 
بالا