• شروع کننده موضوع
  • #1
ارسال‌ها
1,064
امتیاز
25,603
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
1402
مدال المپیاد
Used to Bio
رشته دانشگاه
CS
Panic یا اضطراب و ترس ناگهانی، چیزیه که تقریباً همه‌مون ‌(با توجه به موقعیت‌های مختلفی که تجربه می‌کنیم) به کرات باهاش در برهم‌کنش هستیم.
یکی از عواملی که ممکنه دفعات پنیک رو افزایش بده، قرار گرفتن در موقعیت‌های جدید و فشارهای جدیده [ که برای مثال؛ درحال حاضر، با توجه به تغییر شیوه‌ی آموزش، اکثراً بیشتر از قبل تجربه‌اش می‌کنیم.] ؛ و خب در چنین شرایطی مدیریت اون اضطراب ناگهانی، می‌تونه یک مهارت محسوب شه.
بهترین راه مقابله با پنیک از نظر شما چیه؟
چه‌طوری می‌شه دفعات و شدت پنیک رو کنترل کرد؟
چگونه اصطراب و ترس‌های ناگهانی‌اتون رو کنترل می‌کنید؟
و...
 
آخرین ویرایش:
ارسال‌ها
2,602
امتیاز
39,300
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۲
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
1401
مدال المپیاد
Physics
دانشگاه
SUT
رشته دانشگاه
Physics
خوب برای من همیشه اینطور بوده که وقتی پنیک هام شدت میگرفت که تحت فشار بودم
و خوب اون فشار برای من ملموس نبود یعنی خودم نمیدونستم که لایف استایلم داره اذییتم میکنه...
پس راه اصلی برای کنترل کردن پنیک اصلاح سبک زندگی و دیدگاه
برای استرس و اضطراب های روزانه تکنیک های زیادی وجود داره
مثلا تمرین تنفس
یا یکی از راه هاش اینه که یه چیز کوچیک که همیشه بهت آرامش میده رو دم دستت داشته باشی (مثلا یه چیز نرم یا یه چیزی که یاداور یه خاطره خوب باشه)
ولی باز همه مهم تر تغییر دیدگاه نسبت به زندگیه
 

Farnaaaz

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
624
امتیاز
21,008
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
داراب
سال فارغ التحصیلی
1398
دانشگاه
بندرعباس
رشته دانشگاه
پزشکی
سلام (:
راه حلی که من برای مقابله با پنیک و استرس دارم، 'آمادگی بیشتر از حد نیاز' هست. اینجوری که مثلا اگر حدس میزنم تو موقعیتی امکان داره برام پنیک رخ بده، اگر اون رخداد نیاز داره در حد 70 درصد براش آمادگی داشته باشم، سعی میکنم آمادگیم رو به 90 درصد برسونم تا اگر پنیک هم اتفاق افتاد و کیفیت و کمیت کارم افت کرد، زیر خط کیفی نیاد و اون موقعیت رو از دست ندم.
کار دیگه ای که انجام میدم بررسی رخداد از زوایای مختلفه. اینجوری که فکر میکنم مثلا اونجا چه سوال هایی ممکنه ازم بپرسن؟ یا چه مشکلاتی ممکنه به وجود بیاد؟ بعد سعی میکنم جواب اون سوال ها و راه حل مشکل ها رو قبل از اتفاق افتادن پیدا کنم.
 
ارسال‌ها
2,602
امتیاز
39,300
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۲
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
1401
مدال المپیاد
Physics
دانشگاه
SUT
رشته دانشگاه
Physics
سلام (:
راه حلی که من برای مقابله با پنیک و استرس دارم، 'آمادگی بیشتر از حد نیاز' هست. اینجوری که مثلا اگر حدس میزنم تو موقعیتی امکان داره برام پنیک رخ بده، اگر اون رخداد نیاز داره در حد 70 درصد براش آمادگی داشته باشم، سعی میکنم آمادگیم رو به 90 درصد برسونم تا اگر پنیک هم اتفاق افتاد و کیفیت و کمیت کارم افت کرد، زیر خط کیفی نیاد و اون موقعیت رو از دست ندم.
کار دیگه ای که انجام میدم بررسی رخداد از زوایای مختلفه. اینجوری که فکر میکنم مثلا اونجا چه سوال هایی ممکنه ازم بپرسن؟ یا چه مشکلاتی ممکنه به وجود بیاد؟ بعد سعی میکنم جواب اون سوال ها و راه حل مشکل ها رو قبل از اتفاق افتادن پیدا کنم.
آخه این عموما نمیتونه کاربردی باشه
چون خیلی اوقات اتفاقات غیر منتظره باعث پنیک میشه (برا من حداقل عموما اینطوره)
 
ارسال‌ها
2,602
امتیاز
39,300
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۲
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
1401
مدال المپیاد
Physics
دانشگاه
SUT
رشته دانشگاه
Physics
خوب
تو سایت من خیلی ها رو دیدم که حداقل یک بار با این پدیده درگیر بودن یا به طور مضمن باهاش درگیرن با کنترلش کردن
فکر میکنم بتونیم به هم کمک کنیم
اول از همه
تعریف پانیک اتک:
حمله پانیک چیست؟
پانیک به زبان ساده یعنی اضطراب بسیار شدید که به صورت ناگهانی ایجاد می شود و به اوج می رسد و معمولا در کمتر از 30 دقیقه تمام می شود. بسیاری از مبتلایان با شروع علایم به سمت اورژانس حرکت می کنند اما وقتی به اورژانس می رسند حالشان بهتر شده است.

شخصی که دچار حمله پانیک می‌شود حداقل 4 مورد از علائم زیر را تجربه می‌کند:

  1. افزایش ضربان قلب
  2. احساس نفس تنگی و سخت نفس کشیدن
  3. احساس درد در قفسه سینه یا سنگینی قفسه سینه
  4. لرزش درونی با بیرونی
  5. احساس مسخ شخصیت و مسخ واقعیت (انگار خودم نیستم)
  6. حالت تهوع
  7. ترس از دست دادن کنترل خود
  8. عرق کردن بیش از حد
  9. ترس از مرگ
  10. ترس از غش کردن
  11. ترس از دیوانه شدن
بیماری پانیک چیست؟
همانطور که گفتم حمله پانیک همان اضطراب شدید است. این اضطراب شدید می تواند در شرایط مختلفی ایجاد شود. مثلا فردی که به شدت از مار می ترسد اگر ماری در خانه خود ببیند، ممکن است دچار حمله پانیک (یا همان ترس شدید) شود. یا فردی از که اضطراب صحبت کردن در جمع دارد وقتی در برابر جمعی قرار می گیرد ممکن است دچار حمله پانیک شود.

اما کسی به اختلال پانیک یا بیماری پانیک مبتلا است که علایم زیر را داشته باشد:

  • تجربه مکرر حملات پانیک غیر منتظره که مرتبط با موقعیت خاصی نیستند. به عبارت دیگر همه حملات شما نباید قابل پیش بینی باشد.
  • نگرانی زیاد در مورد حمله بعدی پانیک. معمولا فردی که مبتلا به بیماری پانیک است چون دقیقا نمی داند در چه شرایطی حمله رخ می دهد معمولا دچار ترس و نگرانی است.
  • به خاطر نگرانی درباره حلمه ها سبک زندگی شما دچار تغییر شود. مثلا کمتر از خانه بیرون بیایید، یا از مکان هایی که قبلا در آنها دچار حمله شدید اجتناب کنید.
پس به طور خلاصه بیماری پانیک سه نشانه دارد:، تجربه حملات مکرر، نگرانی زیاد درباره حملات بعدی و اجتناب از موقعیت هایی که فکر می کنید حمله در آنها رخ می ده
...
حالا چند تا نکته:
حمله ی اضطراب از نظر فیزیکی تو کوتاه مدت به بدن آسیب خاصی وارد نمیکنه و عموما از طرف اطرافیان زیاد جدی گرفته نمیشه
و این حملات اگر برای شما به مرحله ی بیماری برسه یه بیماری فیزیکی نیست (حدودا)
یه بیماری روانیه
یکی از راه حل هایی که این مشکل و حملات رو ساده تر میکنه درمیون گذاشتن احساسات موقع حمله (که از سر تجربه میگم واقعا ممکن نیست چون آدم خودشو گم میکنه چه برسه به کلمات) یا بعد از حمله که باعث کاهش استرس بعد از حمله میشه و از اثرات مخرب فکریش کم میکنه
...
من باز راجب راه حل ها تریک هاش مقاله و مطلب میزارم ولی خوب اینجا بیاین درد و دل کنید خودتون و خالی کنید
از علائمتون حرف بزنید حتی اگه تکراری باشه به بهبودتون کمک میکنه
 

f-1391

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,145
امتیاز
17,357
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بجنورد
سال فارغ التحصیلی
94
رشته دانشگاه
روانشناسی
چه تاپیک خوبی.
پنیک اتک واقعا چیزیه که ممکنه زندگی خیلیا رو درگیر کرده باشه بدون اینکه خود افراد بدونن.
فرد ممکنه احساس کنه نمیتونه نفس بکشه، احساس کنه داره میمیره ولی وقتی به پزشک مراجعه میکنه نوار قلب و اکو و آزمایشات چیزی رو نشون نمیده.
از تجربه افرادی که پنیک اتک رو تجربه کردن هم بتونم ‌مطلب میذارم.
 

Feynman

Ermia
ارسال‌ها
59
امتیاز
157
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
ساری
سال فارغ التحصیلی
1403
مدال المپیاد
برنز فیزیک
برایم خیلی جالب بود . من هم چند وقت پیش تجربه اش کردم . داشتم tenet میدیدم یکدفعه احساس کردم ذهنم با ذهن شخصیت های داخل فیلم در هم تنیده شده و بعد انگار احساس بیهوشی لحظه ای گرفتم و وقتی بلند شدم هیچی یادم نبود و رفتم گوگل سرچ کردم ببینم چند شنبه هست دیدم میگه یکشنبه ... ولی من هیچی یادم نبود . انگار احساس میکردم توی خوابم خواب میبینم . یا انگار من دیگه مثل قبل زندگی نمی کنم ...
 

Aramesh_Z

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
601
امتیاز
8,245
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امام رضا (ع)
شهر
لاهیجان
سال فارغ التحصیلی
96
رشته دانشگاه
دامپزشکی
خب من علائم بالا رو خوندم، دوبار تا حالا فکر کنم تجربه کردم و هر دو بار هم آنچنان ترسی داشتم که انگار آخر دنیاست. مخصوصا اون حس مسخ شخصیتش اصلا یه جور خیلی افتضاحیه ((((: برای من بار اول حدود ۴۰ دقیقه و بار دوم حدود نیم ساعت طول کشید. بعد اینجوری بودم که نمیتونستم تمرکز کنم که از اون منجلاب بیام بیرون، چون هرچی به پایان حمله که نزدیک‌تر میشه آدم انگار افسار خودشو میگیره دستش و از اون حالت میاد بیرون (کلا منظورم تاکید این بود که کاملا روانیه قضیه و اصلا جسمی نیست). بعد دیگه اینکه یادمه انقدر میلرزیدم که حتی گوشی رو هم نمیتونستم دستم بگیرم ؟-: هردوبارم با گریه شروع شد ولی بعدش دیگه نفهمیدم اصلا چطوری اون تایم گذشت. البته من خیلی آدم استرسی‌ای هستم و فکر کنم این که این دوتا پنیک اتکم که نزدیک بهم اتفاق افتادن بخاطر درمان نکردن استرس باشه و این حالا پیشرفت کرده.
پیشنهاداتتون رو هم برای کنترلش پذیرا هستم ؛؛)
 
ارسال‌ها
2,602
امتیاز
39,300
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۲
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
1401
مدال المپیاد
Physics
دانشگاه
SUT
رشته دانشگاه
Physics
خب من علائم بالا رو خوندم، دوبار تا حالا فکر کنم تجربه کردم و هر دو بار هم آنچنان ترسی داشتم که انگار آخر دنیاست. مخصوصا اون حس مسخ شخصیتش اصلا یه جور خیلی افتضاحیه ((((: برای من بار اول حدود ۴۰ دقیقه و بار دوم حدود نیم ساعت طول کشید. بعد اینجوری بودم که نمیتونستم تمرکز کنم که از اون منجلاب بیام بیرون، چون هرچی به پایان حمله که نزدیک‌تر میشه آدم انگار افسار خودشو میگیره دستش و از اون حالت میاد بیرون (کلا منظورم تاکید این بود که کاملا روانیه قضیه و اصلا جسمی نیست). بعد دیگه اینکه یادمه انقدر میلرزیدم که حتی گوشی رو هم نمیتونستم دستم بگیرم ؟-: هردوبارم با گریه شروع شد ولی بعدش دیگه نفهمیدم اصلا چطوری اون تایم گذشت. البته من خیلی آدم استرسی‌ای هستم و فکر کنم این که این دوتا پنیک اتکم که نزدیک بهم اتفاق افتادن بخاطر درمان نکردن استرس باشه و این حالا پیشرفت کرده.
پیشنهاداتتون رو هم برای کنترلش پذیرا هستم ؛؛)

اگر دوبار اتفاق افتاده کنترل نمی خواد
سبک زندگیتو اصلاح کن
 
ارسال‌ها
2,602
امتیاز
39,300
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۲
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
1401
مدال المپیاد
Physics
دانشگاه
SUT
رشته دانشگاه
Physics
بیایم راجب عوارض بعدش بگیم
اون خستگی لعنتی
انگار کوه کندی ولی تنها کاری که کردی کنترل کردن شرایطت موقع پانیک بوده
 
  • شروع کننده موضوع
  • #11
ارسال‌ها
1,064
امتیاز
25,603
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
1402
مدال المپیاد
Used to Bio
رشته دانشگاه
CS
یکی از پررنگترین تجربه‌های من، به پارسال برمی‌گرده.
زمانی‌که دچار پنیک اتک شده بودم؛ لرزش درونی داشتم و احساس مسخ شدگی،ترس ازدست‌دادن هم کل وجودمو گرفته بود، کلا انگار تو این دنیا سیر نمی‌کردم. :[ و گویا چهره‌ام هم رنگ‌پریده شده بود.

*یکی از بدترین موقعیت های تجربه‌ی پنیک، جائیه که کسی در این مورد آگاهی چندانی نداشته باشه. یا زمانیه که، خودت از وجود چنین حمله‌ای، آگاهی نداشته باشی...
 
آخرین ویرایش:

ShAkIbA08

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
145
امتیاز
3,642
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
1403
آه هیچوقت یادم نمیره اون سالی که تهران زلزله اومد بدترین استرس بهم وارد شد
و الان میبینم اونموقع تمام علائم رو داشتم
با این تفاوت که تا صبح لرزش رو داشتم و کلا همه افراد تو ماشین رو با کارام کلافه کرده بودم
یا بچه تر که بودم یادمه یه سالی که رفته بودیم موزه مردان نمکی و من انقدر ترسیده بودم که رنگم پریده بود ولی فکر نکنم حمله عصبی بوده باشه
ولی هنوز که هنوزه عکسش یا مستندش رو میبینم یجوری میشم
در کل چند باری طی سه چار سال گذشته همچین اتفاقاتی باعث شده این علائم بهم دست بده
ولی تازه الان فهمیدم که حمله ی عصبی حساب میشه
در کل خیلی خیلی استرس میگیرم
و خب تا الانشم با کلی بلا و بیماری و کوفت وزهر مار درگیرم حتی یه مدت تیک گرفته بودم
راه حلی دارید واسه کنترل استرس؟
 
  • شروع کننده موضوع
  • #13
ارسال‌ها
1,064
امتیاز
25,603
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
1402
مدال المپیاد
Used to Bio
رشته دانشگاه
CS
آه هیچوقت یادم نمیره اون سالی که تهران زلزله اومد بدترین استرس بهم وارد شد
و الان میبینم اونموقع تمام علائم رو داشتم
با این تفاوت که تا صبح لرزش رو داشتم و کلا همه افراد تو ماشین رو با کارام کلافه کرده بودم
یا بچه تر که بودم یادمه یه سالی که رفته بودیم موزه مردان نمکی و من انقدر ترسیده بودم که رنگم پریده بود ولی فکر نکنم حمله عصبی بوده باشه
ولی هنوز که هنوزه عکسش یا مستندش رو میبینم یجوری میشم
در کل چند باری طی سه چار سال گذشته همچین اتفاقاتی باعث شده این علائم بهم دست بده
ولی تازه الان فهمیدم که حمله ی عصبی حساب میشه
در کل خیلی خیلی استرس میگیرم
و خب تا الانشم با کلی بلا و بیماری و کوفت وزهر مار درگیرم حتی یه مدت تیک گرفته بودم
راه حلی دارید واسه کنترل استرس؟
[توجه داشته باشید که من تخصصی تو این زمینه‌ها ندارم؛ صرفا می‌خوام تجربه‌ی خودمو بیان کنم.]
استرس، اغلب بی‌دلیل نیست.
اول از همه باید استرست، ریشه‌یابی بشه.
مثلا یکی با تلنبار شدن کارهاش رو هم، استرس می‌گیره؛ یکی هم قرار گرفتن تو یه موقعیت جدید، بهش فشار وارد می‌کنه...
بعد از ریشه‌یابی، باید سعی کنی اون عوامل محیطی و محاطی رو کنترل کنی. {برای مثال، اگه اهمال‌کاری بهت فشار میاره، به مرور زمان حذفش کنی و...}
اصولا (خصوصا در مراحل اولیه‌اش) مسئله‌ی غیرقابل حلی نیست ولی می‌تونه ابعاد مهمی از زندگی‌ شخص رو، تحت شعاع قرار بده.
 
ارسال‌ها
2,602
امتیاز
39,300
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۲
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
1401
مدال المپیاد
Physics
دانشگاه
SUT
رشته دانشگاه
Physics
خوب من خودم حقیقتا همه ی اعلائم رو داشتم
حدود یک سال (شایدم دو سال) خیلی درگیر بودم ولی خوب حلش کردم
 

ShAkIbA08

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
145
امتیاز
3,642
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
1403
[توجه داشته باشید که من تخصصی تو این زمینه‌ها ندارم؛ صرفا می‌خوام تجربه‌ی خودمو بیان کنم.]
استرس، اغلب بی‌دلیل نیست.
اول از همه باید استرست، ریشه‌یابی بشه.
مثلا یکی با تلنبار شدن کارهاش رو هم، استرس می‌گیره؛ یکی هم قرار گرفتن تو یه موقعیت جدید، بهش فشار وارد می‌کنه...
بعد از ریشه‌یابی، باید سعی کنی اون عوامل محیطی و محاطی رو کنترل کنی. {برای مثال، اگه اهمال‌کاری بهت فشار میاره، به مرور زمان حذفش کنی و...}
اصولا (خصوصا در مراحل اولیه‌اش) مسئله‌ی غیرقابل حلی نیست ولی می‌تونه ابعاد مهمی از زندگی‌ شخص رو، تحت شعاع قرار بده.
نمیدونم بگم یا نه چون بحث از تاپیک دور میشه از لازم بود بگید پاکش کنم

اصولا شرایط جدید خیلی اذیتم نمیکنه ولی تو شرایط بحرانی بیشترین شکنندگی رو دارم
تلنبار شدن کار ها...خب اره تا حدودی ولی نه در حد حمله عصبی(ولی کارام خیلی تلنبار میشه و برنامه ریزی هام اجرا نمیشه)
ولی بعضی وقتا خیلی خیلی بی دلیل استرس دارم
همین الان! دست وپامو بی اختیار دارم تکون میدم و سوزش معده گرفتم و همش احساس میکنم یکاری رو انجام ندادم
درصورتی که همه کارامو انجام دادم
واقعا بهم ریختم با کوچیک ترین دلیلی استرس بیخود میگیرم و اول هم سوزش معده لنتی میاد سراغم
خواهرم بزرگترم هم دقیقا همینطوره و خب من از وقتی دیدمش داره استرس میکشه و این باعث شد حتی رشته دانشگاهش رو(مهندسی شیمی) به زبان تغییر بده
این خیلی بده که انقدر استرس میگیرم و کلا درس خوندنمم رو برنامه نیست ولی احتمالا برای درست شدن این وضعیتم منتظر معجزه باشم
کلا باید بکوبم لایف استایل رو از اول بسازم
البته کرونا هم بی تاثیر نیست این وضعیت بهتر بشه احتمالا منم بتونم مثل آدم به زندگیم ادامه بدم
چون بیرون رفتن و اینا باعث میشه کمتر به کارهای عقب افتاده فکر کنم و استرس بگیرم
چون ازون دسته ام که میره مهمونی یادش میره چندشنبس :))
 

Feynman

Ermia
ارسال‌ها
59
امتیاز
157
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
ساری
سال فارغ التحصیلی
1403
مدال المپیاد
برنز فیزیک
الان که فک میکنم میبینم چه حس جالبی بود ! کل دنیا حرفت رو نمی فهمیدن ! انگار در برزخ افکارت گیر کردی و دلت میخواد از تنها راه فرار که مرگ هست استفاده کنی . حتما در موردش می نویسم ...
 

Mkj

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
139
امتیاز
3,675
نام مرکز سمپاد
FRZ 1
شهر
BND
سال فارغ التحصیلی
1403
شاید بتونم همین چند دقیقه پیش رو اشاره کنم،و امتحاناتی که هیچگونه شباهتی با درس مدرسه نداره.و شاید علت خودکشی خیلی ها بشه،الان نه چشام خیلی واضح میبینن نه گوشام و حتی بدنم کاملا بی حس شده بود شاید باید از مدرسه ما چند تا خودکشی ناقص وجود داشته باشه تا دست بردارن
 
  • شروع کننده موضوع
  • #18
ارسال‌ها
1,064
امتیاز
25,603
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
1402
مدال المپیاد
Used to Bio
رشته دانشگاه
CS
شاید بتونم همین چند دقیقه پیش رو اشاره کنم،و امتحاناتی که هیچگونه شباهتی با درس مدرسه نداره.و شاید علت خودکشی خیلی ها بشه،الان نه چشام خیلی واضح میبینن نه گوشام و حتی بدنم کاملا بی حس شده بود شاید باید از مدرسه ما چند تا خودکشی ناقص وجود داشته باشه تا دست بردارن
چرا خودکشی؟ تا این حددد؟
[چطوری حین پنیک به خودکشی فکر می‌کنین؟ من بشدت تو اون برهه، از مرگ می‌ترسم (گاهی)!!]
ببین فشار و سختی، همیشه هست. منتهی یه سری چیزا رو باید پذیرفت، باید قبول کنیم که بیشعوری فلانی، از دایره‌ی اختیارات ما خارجه. (زمان‌بره ولی ممکن!)
به نظرم اصلا این شرایط رو برای خودتون وحشتناک‌(تر)، جلوه ندین. موقعیت همه همینه! و کاریه که شده.
حالا این امتحان نشد، امتحان بعدی...
امسال دلیل پنیک اتک یا انگزایتی اتک های منم مدرسه‌ست.
و امتحانهامون جوری‌اند که چه بخونیم چه نتونیم، نمره‌مون عملا تفاوتی نداره ((:
ولی خب شرایط گذراییه، فوقش اگه نشد هم نشد...چه می‌شه کرد؟!...
 
ارسال‌ها
2,602
امتیاز
39,300
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۲
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
1401
مدال المپیاد
Physics
دانشگاه
SUT
رشته دانشگاه
Physics
پنیک اتک
فقط همینو بگم که مطمئنم دلیل مرگم پنیک اتک خواهد بود. چون قلبم هیچ جوره نمیتونه اون حجم از فشار رو تحمل کنه و موقع هر اتک قشنگ فاتحه مو میخونم و منتظر سکته میشینم

نکته ی جالبش اینجاست که این احساسو اکثر اونایی که تپش قلب جز اعلائمشونه میگیرن (منم همینطور)
ولی تا اونجایی که من تحقیق کردم
تا وقتی که تعداد اتک ها زیاد نشه و تپش قلب آریتمی ایجاد نکنه هیچ خطری نداره (مگر در صورت وجود بیماریه زمینه ای قلبی)
 
ارسال‌ها
2,602
امتیاز
39,300
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۲
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
1401
مدال المپیاد
Physics
دانشگاه
SUT
رشته دانشگاه
Physics
میدونم ولی
تعداد اتک ها زیاده
مشکل زمینه ای قلب هم هست
و این خودش استرس موضوع بیشتر میکنه

کلا یکی از مهمترین نکته ها برای کنترل اتک اینکه
اول آگاه باشی که داره این اتفاق برات می افته
دوم نگرانی و ترست و کنترل کنی و آگاهانه به داد خودت برسی
 
بالا