مسابقه طنزپردازی

  • شروع کننده موضوع
  • #1

zeynabgol

به گِلِ انجمن نِشَسته
کنکوری 1404
ارسال‌ها
3,975
امتیاز
44,388
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
سلام به همگی.

دیگه فکر کنم همه قبول دارن که این روزا هرکسی به خنده نیاز داره. توی همین سایت خودمون خیلیا طنزپردازای خوبی هستن؛ به اسم "گوله‌نمک" میشناسیمشون.:joy:

خب، این مسابقه گوله‌نمکاست! :upside_down_face::grin:

اگر این دور مسابقه بگیره و استقبال بشه ازش، دورهای بعدی هم خواهیم داشت.

حالا این مسابقه چی هست؟

توی این مسابقه، در هر دور یک سوژه تعیین میشه و افراد داوطلب و گوله‌نمک عزیز، میان باهاش یه متن طنز مینویسن. ملت میخونن، میخندن، اگه خندیدن لایک میکنن‌

در پایان زمان مسابقه هر پستی که بیشترین لایک رو گرفته باشه برنده میشه. اگر تعداد لایک دو نفر برابر بود فینال برگزار میشه
.


نکات مسابقه:
۱-مجبور نیستید ادبی و نوشتاری بنویسید. میتونین عامیانه و همینجوری بنویسین.

۲- میتونین از لهجه ها، موضوعات شایع و ترند جامعه و... استفاده کنین.

۳-برای بامزه تر شدن میتونین از عکس هم استفاده کنین.

۴-شوخی با سایت بلامانع هست.

۵-در هر زمانی از مدت مسابقه میتونین بنویسین و همه رای دهنده ها هم از همون اول میتونن رای بدن.

۶-احتیاجی به داوطلب شدن نیست، هر کس توی این بازه زمانی پست بزنه یعنی خود به خود داوطلبه و شرکت داده میشه.

۷-لایک یک امتیاز و خنده دو امتیاز محسوب میشه. بقیه مثل خوشحال و دیسلایک و‌.... هیچ امتیازی محسوب نمیشن. امتیاز منفی هم نداریم.



خب، به خودتون باور داشته باشین، شما خیلی گوله‌نمکین.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #2

zeynabgol

به گِلِ انجمن نِشَسته
کنکوری 1404
ارسال‌ها
3,975
امتیاز
44,388
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
سوژه دور اول مسابقه: دلخواه.

با هر موضوعی دوست دارین بنویسین، از دور بعد سختش میکنیم موضوع‌دار میکنیمش(<:grin:

از همین لحظه، تا شنبه ۷/۱۷ ساعت دوازده شب فرصت دارین مزه‌پرونی بفرمایین!

راستی، پست ها هیچ محدودیتی ندارن. میتونین در حد یه پاراگراف بنویسین، میتونین طومار(تومار؟) بنویسین.


بفرمایین!
 

Sisyphus

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
736
امتیاز
16,202
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
رشته دانشگاه
دامپزشکی
یاد اون روزی افتادم که معلم ادبیاتم از گروه طنز نویسی بردم به زور تو نثر ادبی :))
اونجا روحیه طنز پردازیم برای همیشه خشکید :))
 

maleck :)

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,442
امتیاز
31,698
نام مرکز سمپاد
شهید بابایی
شهر
قزوین
سال فارغ التحصیلی
91
دانشگاه
دانشگاه گیلان
رشته دانشگاه
مهندسی صنایع
یاد اون روزی افتادم که معلم ادبیاتم از گروه طنز نویسی بردم به زور تو نثر ادبی :))
اونجا روحیه طنز پردازیم برای همیشه خشکید :))
حق داشت. بحر طنز شما رو نمیشه تنها تو کوزه یه گروه گنجوند، چرا که زلال ترین چشمه‌های ادبی پیش شما مردابن بانو.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #5

zeynabgol

به گِلِ انجمن نِشَسته
کنکوری 1404
ارسال‌ها
3,975
امتیاز
44,388
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
اطلاع رسانی

دوستان حواستون که هست ایشالا..... هر پستی اینجا بزنین اسپم محسوب نمیشه... شرکتتون توی مسابقه‌ست.

من هلاک امتیازاییم که تا الان @maleck :) و @Fateme azr دریافت کرده‌ن:))
 

Artin...

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
632
امتیاز
10,427
نام مرکز سمپاد
شهید اژه ای 1
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1402
دانشگاه
علوم پزشکی شهیدبهشتی
رشته دانشگاه
پزشکی
یه سوال وقتی معلم صدا رو 5 ثانیه دیر میشنوه یعنی پینگش 5000عه؟=))
 
  • شروع کننده موضوع
  • #7

zeynabgol

به گِلِ انجمن نِشَسته
کنکوری 1404
ارسال‌ها
3,975
امتیاز
44,388
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
اطلاع رسانی ۲

در جواب @Artin... و @phoenix_s9 ، سه پست میتونین بزنین. اگر بیشتر بزنین، لایکهاش محسوب نمیشه.

لایکهای پست های غیر طنز محسوب نمیشه
 
ارسال‌ها
262
امتیاز
13,842
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1403
رشته دانشگاه
بیوتکنولوژی
شعر طنزم قبوله دیگه:-"

دعوا میکردیم تو محل
چاقو میخوردیم یه بغل
ممد قلی چاقو نداشت
نحیف بود و بازو نداشت
کتک میخوردش از همه
میگفت بزن یالا کمه( خیلی پرور بود دیگه)
اکبر مشنگ تو کوچه ها
دعوا میکرد با بچه ها
بچه ها سنگش میزدن
دخترا چنگش میزدن
حرفای بد بد میزدن
سنگ بیش از حد میزدن
خب من این شعرو پارسال برای مسابقات نوشته بودم و به دلیل ترویج خشونت حذفش کردن و میخوام بگم که بی زحمت اینجا حذفش نکنید:} و اینکه از دید خوب نگاه کنید بهش باتشکر
 
ارسال‌ها
1,612
امتیاز
13,274
نام مرکز سمپاد
.
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
1401
دانشگاه
دانشگاه یزد
رشته دانشگاه
مهندسی مکانیک
گشت نداره محل شما؟ ادب ندارن ننه باباها؟ دخترا اکبرو چنگش میزدن؟!! بچه ها حرف بد بد میزدن؟!! باید بیام پسراتونو ادب کنم، دختراتونو ناز کنم، بگم آهای پسرا، دختر خانوما، دوست باشید باهم همه تو صلح و صفا، بعد بگیرم دونه دونه از اون بچه‌ها، ببرم رو پشت بوما اونجا خط خطیشون کنم عبرت بشن واسه محله بغلیا...
با ریتم بخونید دیگه :-"
شعر طنزم قبوله دیگه:-"

دعوا میکردیم تو محل
چاقو میخوردیم یه بغل
ممد قلی چاقو نداشت
نحیف بود و بازو نداشت
کتک میخوردش از همه
میگفت بزن یالا کمه( خیلی پرور بود دیگه)
اکبر مشنگ تو کوچه ها
دعوا میکرد با بچه ها
بچه ها سنگش میزدن
دخترا چنگش میزدن
حرفای بد بد میزدن
سنگ بیش از حد میزدن
خب من این شعرو پارسال برای مسابقات نوشته بودم و به دلیل ترویج خشونت حذفش کردن و میخوام بگم که بی زحمت اینجا حذفش نکنید:} و اینکه از دید خوب نگاه کنید بهش باتشکر
 
  • شروع کننده موضوع
  • #10

zeynabgol

به گِلِ انجمن نِشَسته
کنکوری 1404
ارسال‌ها
3,975
امتیاز
44,388
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
بله تاپیک شاعری شد.
خودم وارد میشوییَم(mishaviam!)
نکته: کاراکتر "بیخود" در این داستانک، برگرفته از شخصی حقیقی در دنیای واقعی است.
نکته دو: نویسنده قصد توهین به هیچ بالای صد و هشتادی را ندارد

پست شماره یک خودم.

به نام خدا. روزی روزگاری پسری بود به نام بیخود که صد و نود و شش و نیم سانتی متر قد، و شش سانتی متر پهنا داشت.
یک روز بیخود میخواست با رفقایش برود دریا حالش را ببرد. رفقایش از نظر قد کوتاه تر و از نظر پهنا غنی تر بودند.
دم رفتن، مامان بیخود او را با دو انگشت د آغوش گرفت و بهش گفت مواظب هیکل رشیدش باشد. سوسکی از کنار دیوار به فرزندش گفت: قربون دست و پای بلورینت برم!

باری، بیخود و دوستانش راهی دریا شدند. همگی تصمیم گرفتند سوار این موتورهایی بشوند که روی آب ویژژژژ ویژژژ میکرد.

صاحب موتورهای ویژویژو، گفت افراد بالا صد و هستاد نمیتوانند سوار شوند. بیخود برایش توضیح داد که آن مربوط به پهنادار هاست؛ و او با شش سانتی متر پهنا احتمالا روی موتور شبیه دکل میشود.
اما صاحب موتورها قبول نکرد، و گفت او باید ثابت کند قدش کوتاه است.

از لحاظ فنی داستان باید اینجا تمام میشد؛ اما بیخود تصمیم گرفت کوتاهی قدش را ثابت کند.
او مرد موتوردار را لب ساحل برد تا ببیند. بعد بیخود پایش را توی آب گذاشت.

بیخود با صد و نود و شش و نیم سانتی متر قد، توی بیست سانتی متر آب غرق شد ت ثابت کند قدش کوتاه است.

او غرق شد.

بیخود واقعا غرق شد.

غرقِ واقعی.

و مرد موتوردار برای بیخود استفاده ای پیدا کرد.

حالا اکر به ساحل شمال بروید، آنجا که موتورهای ویژویژو دارد، میتوانید از مرد موتورویژویژو دار، چوبدستی ای بخواهید به طول صد و نود و شش و نیم سانتی متر و عرض یک سانتی متر؛ چون او شش تا از اینها دارد.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #11

zeynabgol

به گِلِ انجمن نِشَسته
کنکوری 1404
ارسال‌ها
3,975
امتیاز
44,388
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
پایان دور اول.

دیشب پایانش بود، منتها تا الان وقت نکردم تمومش کنم.

امتیازات:

@Fateme azr :
۲۰ لایک.

امتیاز نهایی: ۲۰.


@maleck :)
۹ لایک
۳ خنده

امتیاز نهایی: ۱۵

@Artin...
۳ لایک
۱خنده

امتیاز نهایی: ۵


@kimia+_+
۱۱ لایک
۶ خنده

امتیاز نهایی:۲۳

@phoenix_s9
۸ لایک

امتیاز نهایی: ۸


@zeynabgol
۵ لایک
۱ خنده

امتیاز نهایی: ۷
 
  • شروع کننده موضوع
  • #12

zeynabgol

به گِلِ انجمن نِشَسته
کنکوری 1404
ارسال‌ها
3,975
امتیاز
44,388
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
برنده دوره اول مسابقه طنزپردازی:


آفرین و تبریک!
 
  • شروع کننده موضوع
  • #13

zeynabgol

به گِلِ انجمن نِشَسته
کنکوری 1404
ارسال‌ها
3,975
امتیاز
44,388
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
اگر موافق برگزاری دور دوم هستید، به این پست خنده بدید.

اگر مخالفید، ناراحت بدید.
 

maleck :)

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,442
امتیاز
31,698
نام مرکز سمپاد
شهید بابایی
شهر
قزوین
سال فارغ التحصیلی
91
دانشگاه
دانشگاه گیلان
رشته دانشگاه
مهندسی صنایع
پایان دور اول.

دیشب پایانش بود، منتها تا الان وقت نکردم تمومش کنم.

امتیازات:

@Fateme azr :
۲۰ لایک.

امتیاز نهایی: ۲۰.


@maleck :)
۹ لایک
۳ خنده

امتیاز نهایی: ۱۵

@Artin...
۳ لایک
۱خنده

امتیاز نهایی: ۵


@kimia+_+
۱۱ لایک
۶ خنده

امتیاز نهایی:۲۳

@phoenix_s9
۸ لایک

امتیاز نهایی: ۸


@zeynabgol
۵ لایک
۱ خنده

امتیاز نهایی: ۷
همین که بانو @Fateme azr به پستم خندیدن ینی من برنده واقعی این مسابقه بودم ^_^
 

Sisyphus

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
736
امتیاز
16,202
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
رشته دانشگاه
دامپزشکی

MarMari

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
669
امتیاز
15,891
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شهسوار
سال فارغ التحصیلی
1402
مدال المپیاد
زهی خیال باطل
دانشگاه
البرز
رشته دانشگاه
داروسازی
  • شروع کننده موضوع
  • #18

zeynabgol

به گِلِ انجمن نِشَسته
کنکوری 1404
ارسال‌ها
3,975
امتیاز
44,388
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
دور دوم مسابقه طنز پردازی!

سلام مجدد!


با نظرسنجی ای که توی ح‌.ب کردیم، موضوع سمپادیا برای دور دوم انتخاب شد.

تا دوشنبه هفته بعد، ۲۶ مهر، وقت دارید اینجا بنویسید با این موضوع.


نهایتا دو تا پست میتونید بزنید. یادآوری:

خنده دو امتیاز و لایک یک امتیاز محسوب میشه!
 
  • شروع کننده موضوع
  • #19

zeynabgol

به گِلِ انجمن نِشَسته
کنکوری 1404
ارسال‌ها
3,975
امتیاز
44,388
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
پست شماره یک خودم با موضوع سمپادیا.

بلی؛ چهارپنج روز دیگه میشه سالگرد عضویت من اینجا و یک سال میشه که این تاپیک و اون تاپیک پلاسم. علاف و بیکار....اصن یه وضعی. یادمه @MorteZ (خودت بودی؟) بهم گفت چخبرته چرا انقد اینجایی تو؟
آره. منم اون موقع هنوز این قدر بزرگ نشده بودم(!) و خب خودم الان از طرز جواب دادنم خجالت میکشم:) عاقا ببخش منو به جوانیم!

اون اوایل تاپیکای سایت به شدت برام ناشناخته بودن ولی الان دیگه در حدی میشناسمشون که جمعه ها بعداز ظهر قرار میذاریم در یخچال ما، شیره آلبالو میخوریم.

مثلا ما یه سری تاپیک داریم، به نام "درست یا غلط" که گاهی با نام "بله یا خیر" ظاهر میشن. اوایل من اینا رو که میدیدم با سه تا پشتک در هوا واردشون میشدم و یه چیزی میگفتم که خب خودمم نمیدونم از کجام درمیاوردم، بعدش دعوا میشد.... دعوا ها! بعدش یه مهربونایی مثل @Armaghannn میومدن میگفتن آروم باش بابا شور آدرنالینو درآوردی! هعی... یادتونه؟

بعد یه سری تاپیک هم داریم که درسین. اینا توشون پلانکتون هم حتی زیست نمیکنه چه برسه به پرزدن پرنده! مثلا هر چند وقت یه بار آپ میشن که سایت هنوز اون جو درسیو داشته باشه.

میگفتم. یه حرف بزن داریم، که این توش جای مولکول انداختن هم نیست(چرا من انقد رفتم تو فاز زیست و شیمی؟ خدایا این مدرسه چه بلایی داره سرم میاره؟!) مثلا از هر ده پست، هشت نفر دارن غر میزنن، یه نفر داره روحیه میده یا چیزای قشنگ مینویسه، یه نفر هم میاد مینویسه:
«پرم از حرفهای خالی»
«نمیدونم چی میخواستم بگم»
«یادم رفت»
«حرف زیاده ولی گفتنی نیست.»

اینا خیلی شاخن، حواستون به اینا باشه.

بعد یه سری گردش هم هست توی سایت. مثلا آقای مطهری (@Admin2 ) میاد عکس خودشو میذاره پروفایل، بعد یهو، سایت: بوم!

همه میان عکس خودشونو میذارن پروفایل و سایت پر میشه از در و داف(@Fateme azr به عنوان مثال ایشون) و شخصیت های ذهنی من که از تصواتم گریخته اند(@Nimbus ) و ما زشتا اصن جرئت نمیکنیم عکس خودمونو بذاریم مبادا که همچو دندانه ای شکسته در میان دندانه های سالم شویم!

یعنی چالش تا جایی پیش میره که راس هرم، آقای مطهری، در "شیپ کن" اظهار "عاقا غلط کردم" میکنه؛ اما چالش جمع نمیشهههههه نمیشهههه!


اصن عالی؛ بعد یه کافه وویس داریم که همه توش صدای مجریهای رادیو رو دارن؛ بعد من یه بار یه شعر خوندم بذارم کافه وویس، صدام شبیه یه شیر دریایی شده بود که لوزه هاش ورم کرده باشه:)

یه سری کاربر داریم که با اونچه تصور میکردیم متفاوت بودن؛ مثلا @BJ.Alex که من واقعا برای روحیه دادن بهش زر مفت زدم و وقتی توی دخترونه بیشتر آشنا شدم باهاش، دلم میخواست سرمو بکوبم تو دیوار. ازت معذرت میخوام.
یا مثلا @Rayehe:) ، اونقدر دختر مقاوم و شاد و خوشبینیه، که حتی به فکرتونم نمیرسه مشکل قلبی داشته باشه و یه سری غم های خیلی بزرگ...

از آشنایی با همه ون خلی خوشوقتم و هیچ وقت بابت وقتی که اینجا صرف کردم پشیمون نمیشم.
 

Makarov

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
907
امتیاز
10,131
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
0
هرچه سعی کردم نشد یه متن با موضوع سمپادیا بنویسم، اگه قابل بدونید این متن هم تو مسابقه شرکت کنه، اگرهم نه که صرفا به عنوان یه متن طنز بمونه اینجا
خب پیرو ح.ب ام درمورد پرسش فارسی باید بگم که تلاش هام برای خودکشی جواب نداد و میدونید چی شد؟
doc_2021-10-16_15-11-36_kjva.gif

البته خداییش تقصیر من نبودا :/ این استاد عزیزمون (که یه پیام دارم براش:))) این شکلیه که توی پرسش ها میگه اگه کسی نخونده بگه که ازش نپرسم، اما برای این دفعه بچه ها میگفتن که نه امروز دیگه خبری نیست و از همه میپرسه. منم گفتم هع اگه پرسید من در حلی رو گل میگیرم
هم اکنون من:
1396120701211294213456104_sldf.jpg

حالا کل این داستان به کنار
درد من یه جا دیگه س
امروز مادرم خونه بود، و کل مدت این 6و7 ساعتی که سرکلاسا بودم اصن نزدیک اتاقم هم نمیشد
ولی دقیقا تا استادمون اومد خیلی اروم گفت: "خب بسم الله الرحمن الرحیم، بچه ها اماده پرسش باششید" ، مامانم تلپورت شد دقیقا پشتم و عین عقاب منو نگاه میکرد:/
لامصب گوش نیست که، ازیناس:
112515_cc_radioburst_free_jamr.jpg

خب دیگه برا امروز بسه
صدق الله العلي العظيم
ببخشید اگه سرتونو درد اوردم
 
بالا