مشاعره واژه‌نما

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Hecate
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
سیلِ سرشک ما ز دلش کین به در نبرد
در سنگ خاره قطرهٔ باران اثر نکرد
می کشم ناخن درازم را روی سنگی که سنگ قبر من است

در سرم زنده زنده می پوسند استخوان های دوست داشتنی!
 
  • لایک
امتیازات: s@rah
گرچه تب استخوان من گرم ز مهر کرد و رفت
همچو تبم نمی‌رود آتش مهر از استخوان
 
  • لایک
امتیازات: s@rah
گرچه تب استخوان من گرم ز مهر کرد و رفت
همچو تبم نمی‌رود آتش مهر از استخوان
بعد از تو لای زخمهایم استخوان کردم
با هرکه میشد هرچه میشد امتحان کردم
 
بعد از تو لای زخمهایم استخوان کردم
با هرکه میشد هرچه میشد امتحان کردم
امتحان کن که بسی گنج مرادت بدهند
گر خرابی چو مرا، لطف تو آباد کند
 
  • لایک
امتیازات: s@rah
جهان پیریست بی‌بنیاد از این فرهاد‌کش فریاد
که کرد افسون و نیرنگش ملول از جان شیرینم
 
  • لایک
امتیازات: s@rah
جهان پیریست بی‌بنیاد از این فرهاد‌کش فریاد
که کرد افسون و نیرنگش ملول از جان شیرینم
این سرخ تیغ که خانه ز بنیاد برده است
از سنگ قلب تیرۀ شان آب خورده است
 
  • لایک
امتیازات: s@rah
کمان آرشه زه کن که تیر لشگر غم
بر آن سر است که از قلب ما کند آماج
کمان آرش
وای اگه کمان آرش بشکنه به دست کینه
وای اگه دوباره شیرین مرگ فرهاد رو ببینه
 
کمان آرش
وای اگه کمان آرش بشکنه به دست کینه
وای اگه دوباره شیرین مرگ فرهاد رو ببینه
دل ضعیفم از آن می‌کَشَد به طَرْفِ چمن
که جان ز مرگ به بیماریِ صبا ببرد
 
دل ضعیفم از آن می‌کَشَد به طَرْفِ چمن
که جان ز مرگ به بیماریِ صبا ببرد
ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی
چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی
 
عشق شوری در نهاد ما نهاد
جان ما در بوته‌ی سودا نهاد
گفت‌وگویی در زبان ما فکند
جست‌وجویی در درون ما نهاد
عشق
پس چه باشد عشق دریای عدم
در شکسته عقل را آنجا قدم
 
دل را ز خود برکنده‌ام با چیز دیگر زنده‌ام
عقل و دل و اندیشه را از بیخ و بن سوزیده‌ام
عاقبت خون دل ما به ثمر خواهد شد
روز غم می رود و روز دگر خواهد شد
 
عاقبت خون دل ما به ثمر خواهد شد
روز غم می رود و روز دگر خواهد شد
روز الست جان تو خورد میی ز خوان تو
خواجه‌ی لامکان تویی بندگی مکان مکن
 
Back
بالا