مشاعره واژه‌نما

[tara_hpr]

یار

یار مرا غار مرا عشق جگر خوار مرا
یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا

عشق
.
در شاهراه عشق ز افتادگی مترس
کز پا فتادن تو به منزل رسیدن است ...

 

[saba.hjm]

عشق
.
در شاهراه عشق ز افتادگی مترس
کز پا فتادن تو به منزل رسیدن است ...

عشق
از آتش عشق در جهان گرمی ها
وز شیر جفاش در وفا نرمی ها

 

[Mαiα]

عشق
از آتش عشق در جهان گرمی ها
وز شیر جفاش در وفا نرمی ها

وفا

عهد و پيمان تو با ما و وفا با دگران
ساده دل من كه قسم های تو باور كردم
"شهريار"

 

[s@rah]

وفا

عهد و پيمان تو با ما و وفا با دگران
ساده دل من كه قسم های تو باور كردم
"شهريار"

پیمان
ای سخت کمان سست پیمان
این بود وفای عهد اصحاب

 

[./.]

پیمان
ای سخت کمان سست پیمان
این بود وفای عهد اصحاب

وفا
با ما ز وفا کردن دم کش که نزیباید
خرما برود یثرب زیره برود کرمان

 

[saba.hjm]

وفا
با ما ز وفا کردن دم کش که نزیباید
خرما برود یثرب زیره برود کرمان

وفا
پیش ما رسم شکستن نبود عهد وفا را

الله الله تو فراموش مکن صحبت ما را

قیمت عشق نداند قدم صدق ندارد

سست عهدی که تحمل نکند بار جفا را

 

[Hecate]

وفا
پیش ما رسم شکستن نبود عهد وفا را

الله الله تو فراموش مکن صحبت ما را

قیمت عشق نداند قدم صدق ندارد

سست عهدی که تحمل نکند بار جفا را

عشق

آه از عشق که یک مرتبه تصیمیم گرفت
یوسف از چاه در آورد به زندان ببرد

 

[متین.]

عشق

آه از عشق که یک مرتبه تصیمیم گرفت
یوسف از چاه در آورد به زندان ببرد

آه
آه از پاییز سرد
ای کاش من از تو باغی در بهاران داشتم

 

[Hecate]

آه
آه از پاییز سرد
ای کاش من از تو باغی در بهاران داشتم

پاییز

سراپا اگر زرد و پژمرده ایم
ولی دل به پاییز نسپرده ایم

 

[saba.hjm]

پاییز

سراپا اگر زرد و پژمرده ایم
ولی دل به پاییز نسپرده ایم

پاییز

عاشـق نشـدی وگرنه می فـهمیدی
پاییز بهاری‌ست که عاشق شده است

 

[Hecate]

پاییز

عاشـق نشـدی وگرنه می فـهمیدی
پاییز بهاری‌ست که عاشق شده است

عاشق

گفتند که او عاشق گیسوی کمند است
زلف من از عصر همان روز بلند است

 

[saba.hjm]

عاشق

گفتند که او عاشق گیسوی کمند است
زلف من از عصر همان روز بلند است

گیسو
هر چه شد آن پیچک گیسو به هم تابیده‌تر
مشکل این عاشق سرگشته شد پیچیده‌تر

 

[Hecate]

گیسو
هر چه شد آن پیچک گیسو به هم تابیده‌تر
مشکل این عاشق سرگشته شد پیچیده‌تر

سرگشته

پدرانم همه سرگشته ی حیرت بودند
من اگر راه به جایی ببرم ناخلفم

 

[saba.hjm]

سرگشته

پدرانم همه سرگشته ی حیرت بودند
من اگر راه به جایی ببرم ناخلفم

من

بر من گذشت نیک و بد اما تو روزگار

فکری به حال خویش کن این روزگار نیست

 

[Hecate]

من

بر من گذشت نیک و بد اما تو روزگار

فکری به حال خویش کن این روزگار نیست

نیک

تو نیکی میکن و در دجله اندازه
خداوند در بیابانت دهد باز

 

[saba.hjm]

نیک

تو نیکی میکن و در دجله اندازه
خداوند در بیابانت دهد باز

بیابان
بیابان تشنه‌ی عشقم ، تداوم عطشم
دگر بس است ز باران مگوی ، باران باش

 

[Hecate]

بیابان
بیابان تشنه‌ی عشقم ، تداوم عطشم
دگر بس است ز باران مگوی ، باران باش

باران

باز باران بارید خیس شد خاطره ها
مرحبا بر دل ابری هوا!

 

[./.]

باران

باز باران بارید خیس شد خاطره ها
مرحبا بر دل ابری هوا!

هوا
هوای صحبت کسی به سینه ام نشسته کو
نفس اگر کشد هوا، ز عطر او جوان شود

 

[Hecate]

هوا
هوای صحبت کسی به سینه ام نشسته کو
نفس اگر کشد هوا، ز عطر او جوان شود

جوان

نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا؟

 

[./.]

جوان

نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا؟

ناز
با تو ام ناز بسی بیشتر از خلق جهان
لیلیان کاسه مجنون بشکانند شدید