Zeynab_716
کاربر نیمهفعال
- ارسالها
- 11
- امتیاز
- 305
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان 1
- شهر
- اصفهان
- سال فارغ التحصیلی
- 1400
مستنرگس
تا نرگس مست تو بدیدم
از نرگس مست تو شدم مست
محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت
مست گفت ای دوست این پیراهن است افسار نیست
مستنرگس
تا نرگس مست تو بدیدم
از نرگس مست تو شدم مست
مستمست
محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت
مست گفت ای دوست این پیراهن است افسار نیست
شهرمست
از بس که چشم مست در این شهر دیده ام
حقا که می نمیخورم اکنون و سرخوشم.
یارشهر
علت کوری یعقوب نبی معلوم است
شهر بی یار مگر ارزش دیدن دارد؟!
طلبیار
آن یار طلب کن که تو را باشد و بس!
معشوقه ی صد هزار کس را چه کنی؟!
طلبطلب
وه که جدا نمیشود نقش تو از خیال من
تا چه شود به عاقبت در طلب تو حال من
▪سعدی
منطلب
امروز مرا درد طلب سوخت که در عشق
من بودم و دل بود و غم یار و دگر هیچ
شبمن
شب بود و شمع بود و من بودم و غم
شب رفت و شمع سوخت و من ماندم و غم
نانقصه
گرچه سخت است به فکری هوس نان نرسد
قصه ای نیست که با عشق به پایان نرسد
نان - سفرهنان
این ترانه بوی نان نمیدهد بوی حرف دیگران نمیدهد
سفره ی دلم دوباره باز شد سفره ای که بوی نان نمیدهد
ناننان - سفره
گر توبه ز نان کردی آخر چه زیاد کردی
کو سفره نان افزا کو دلبر جان افزا
سکوتنان
با نان خشک بسازید و سر کنید
اهل سکوت را نه سزد رزق بیشتر
زبانسکوت
چرا زبان بگشایم که دردهای بزرگ
به جز سکوت ندارند مرهمی دیگر!
سجاد سامانی
جهانزبان
گشایش زبان و لو که ظلم را میفکند
آب اگر که جمع شد، سیل جهان درافکند
رسواییجهان
تا در تو نظر کردم، رسوای جهان گشتم
آری همه رسوایی، اول ز نظر خیزد
عشقرسوایی
عشق است و همین لذت رسوایی عالم
عاشق که شوی، عقل به سر راه ندارد...!
عشقعشق
عشق اگر با تو بیاید به پرستاری من
شب هجران نکند قصد دل آزاری من
لالهعشق
خودنمایی لازم افتاده است درد عشق را
لاله نتوانست داغی در جگر پنهان کند
گللاله
گلشن طبع من آراسته از لاله و نسرین
همه در حسرتم ای گل! که به گلزار من آیی
هجرانگل
باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش
بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش