Cooly
کاربر حرفهای
- ارسالها
- 346
- امتیاز
- 1,931
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان x
- شهر
- تبریز
- سال فارغ التحصیلی
- 1405
خودش آماده کرد تا سرکی به آنجا بکشد اما یهو عزرائیل جلویش ظاهر گشت که میگفت: اگه بری اون تو میکشمتدر نتیجه سوار خرش شد و به راه افتاد. در میان راه به حمام زنانه رسید و....
بخاطر همین توبه کرد و با خرش به راهش ادامه داد