در مورد آلترناتیوها به نظرتون شدنیه و میپذیرن اونجور پیشنهاد پدر و مادر رو که تحت کنترل و نظارتشون رابطه داشته باشن؟ اصلاً شدنیه؟
از این گذشته، اصلاً دلیلی نداره پدر و مادر بپذیرن یک آدمی که صفات بد داره و نگرانن از رابطه فرد کوتاه بیان که آلترنتیو بخوان بپذیرن. این خیلی طبیعیه که آدم راجع به اشخاص با همچین صفتی قضاوت بخواد بکنه. و باز این خیلی طبیعیه که آدما از اطرافیانشون تاثیر میگیرن. ایشونم کاملاً واضحه که داره احساساتی برخورد و به طرف نگاه میکنه. من پیشتر هم گفتم مطلقاً نمیشه و نباید همه چیزو ایزوله کرد منتهی رابطه با همچین آدمی چیزی نیست که اصلاً آدم بخواد مانور بده روش که اصلاً کار به آلترنتیو به قول شما بکشه. خط قرمزهایی وجود داره برای هر خونواده و اعتیاد هم خط قرمز اکثر خونواده ها هست و فکرم نمیکنم آدم عاقلی بخواد این موضوع رو تلطیف کنه که حالا طوریم نیست طرف اعتیاد داشته باشه.
این چیزایی که شما میگید راجع به آگاهی دادن درست و اینم قبول دارم که تا ابد نمیشه مراقبت کنی. اما تو این سن بچه ها با وجود تشخیص خوب از بد خیلی وقت ها اشتباه میکنن. بعضاً جبران ناپذیرم هست. تو اینجور موارد که صد البته اعتیادم جزوشونه وقتی امکانش هست چرا پدر و مادر دخالت نکنن و مانع بشن؟ بله سنش به یک حدی رسید که حریف خودش شد اونجا دیگه نباید ایزوله کرد و اصلا نمیشه ایزوله کرد ولی اون سن 15 نیست معمولاً. من نمیدونم با ملایمت هم آیا مثلا شرح دادن مسئله رو براشون یا نه که مثلاً کلا خوشمون نمیاد با فلانی بری بیای چون بهمان. اما اینکه بگیم نه نباید مانع میشدن رو نمیپذیرم. این راحتترین راه هم نیست اتفاقا راحتترین راه اینه که طرف خودشو زیاد درگیر نکنه که نه ظاهرا اعصاب خودشو بهم بریزه و نه بچه ش و همون چیزیه که شما از تک تک کلماتتون مشهوده. شما حتی همون آلترنتیوهایی که پیشنهادم میدید تهش دیس میکنین و میگین موافقشون نیستین. پس اینا که از نظر شما راه خوبش نیست. راه خوبش چیه از نظر شما؟ اون بالانسی که شما میگید همونه که راه خودشو بره و پدر و مادر نصیحت کنن نه اینکه مانع بشن و این خیلی برای پدر و مادر هزینه ش کمتره.
این پیشنهادای شما فقط محرکی واسه دیس کردن خونواده و نزدیک شدن به اون شخصه. حرفای خودتونو هم نقض میکنید. شما که میگید هزارتا چیز ممکنه باشه که ندونید پس چرا به خودتون اجازه میدین پیشنهادایی تا این حد جزئی بدین. به پیام هاتون اگر نگاه کنید همشون همون وایب مستقل شدن رو القا میکنن به طرف که طرز فکر الانِ شماست. شما دارید با یکسری داده که کاملاً و به وضوح احساسات درش دخیله راه حل میدید به ایشون و طرفشو میگیرید درحالیکه اگر میخواستید عاقلانه دلسوزی کنید باید حرفای پدر مادرشم میشنیدید و بعد این کارها رو میکردید.
من کاملا موافقم که در پاسخم احساسات دخیله. ولی این رو هم موافقم که در پاسخ همه انسانها احساسات دخیله. به عنوان ادمیزاد احساسات داریم ما. اگه فک میکنی که ادمیزاد در جایی میتونه این احساسات رو از خودش جدا کنه و با منطق خالص و ربات گونه پاسخی بده تعریف مون از انسان با هم فرق داره و شاید باید ازون جا شروع کنیم.
احتمالا اینکه من دیس دادم اول به نظر بقیه و حمایت از پدر و مادرش، بخشی از دلیلش این بود که مسئله برام شخصی شد و خب اون موقع اگاه نبودم. اما بعد سعی کردم فکر کنم بهش و بازم اینجوری بودم که نمیفهمم چه کمکی میکنه حمایت از پدر و مادر در این لحظه و پوینتم همینه واقعا.
اینکه چه تصمیمی رو برای چه دلیلی میگیرم رو توی پیامهای بالا توضیح دادم.
آیا من معتقدم من درست میگم حتما؟ و شما غلط میگی؟ من ادعایی ندارم که همه حقیقت نزد منه. حقیقت در نهایت چیزیه که هیچ کس نمیدونه و حتی معتقدم که چیزی بین همه حرفهاییه که زده میشه. حس میکنم البته جفتمون هم اینجوری هستیم، چون چندبار هر دو گفتیم شاید هم من اشتباه کنم و حواسمون هست همه حقیقت رو نداریم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خط قرمزها سلیقهای تا حدی و خیلی به نگاه ادم بستگی داره. به این بحث علاقه دارم من هم و خب دارم فکر میکنم بهش که در طول هفته یه تاپیک بزنیم در مورد این و صحبت کنیم (اگه الردی نداریم؟) و به نظرم خیلی بحث طولانیه. اینجا ترجیحم اینه که صحبت نشه و برای همین این رو پاسخ نمیدم. (ولی الان نوتیف ست کردم که برگردم در طول هفته و با هم صحبت کنیم)
بخش های دیگه صحبتت:
در مورد آلترناتیوها به نظرتون شدنیه و میپذیرن اونجور پیشنهاد پدر و مادر رو که تحت کنترل و نظارتشون رابطه داشته باشن؟ اصلاً شدنیه؟
بسته به هر کس فرق داره.
اصلاً دلیلی نداره پدر و مادر بپذیرن یک آدمی که صفات بد داره و نگرانن از رابطه فرد کوتاه بیان که آلترنتیو بخوان بپذیرن.
من نگفتم مجبورن بپذیرن! ولی من اگه والد بودم و میدیدم که بچم از مسئلهای که من براش تصمیم گیری کردم ناراضیه و شاید من بتونم کار جدیدی رو که تا حالا امتحان نکردم، بکنم که هر دو (هم من و هم بچم) راضی باشیم و نه فقط من، انجامش میدادم. من دارم خودم رو میذارم جای والدین کنترل گر. حس میکنم الترناتیوهایی که گفتم با فرض کنترل گری والد هم نگرانی هاشون رو کاور میکنه. (اگه نمیکنه و به نظرت اونجا هم ممکنه مشکلی پیش بیاد و یا خودت به عنوان والد نگران میشی بازم در اون شرایط میشه صحبت در مورد راهکارها که باز حتما بعدا اشاره کن)
این خیلی طبیعیه که آدم راجع به اشخاص با همچین صفتی قضاوت بخواد بکنه.
بله من هم قضاوت میکنم ادم قلیون کش رو و نگران میشم بچم با ادم قلیون کش در ارتباط باشه.
این راحتترین راه هم نیست اتفاقا راحتترین راه اینه که طرف خودشو زیاد درگیر نکنه که نه ظاهرا اعصاب خودشو بهم بریزه و نه بچه ش
اره این راه راحت تریه. ولی داری فرض این که والدین میخوان مراقبت کنن رو کلا میریزی دور. با اون فرض این راه سختیه اتفاقا. من با فرض این گفتم که نمیخوایم یه والدین جدید بسازیم و بگیم چی براشون راحت تره.
این پیشنهادای شما فقط محرکی واسه دیس کردن خونواده و نزدیک شدن به اون شخصه.
حس میکنم پوینت حرفت اینه که من و بقیه رو متوجه مسئولیت حرفامون بکنی. بله حرف زدن و راه کار دادن، مسئولیت داره. مسئولیتش رو میپذیرم. معتقدم که اگه پیام دوست قلیون کشش رو ادم پاک کنه و به خونواده اش نشون نده، مادامی که میدونه قلیون کشیدن کار خوبی نیست و شکی در این باره نداره باعث نمیشه کسی در منجلاب دوست ناباب و اعتیاد گرفتار شه. حرف من ممکنه باعث شه بعدا قلیون بکشه و باز من مسئولم؟ امیدوارم این اتفاق نیفته و معتقدم اگه این اتفاق هم بیفته بله من هم به سهم خودم مسئولم، ولی تنها و تنها من مسئولم؟ نه. خودش هم مسئوله، اطرافیان و عوامل دیگم مسئولن. ادم ۱۵ ساله با ۱۰ ساله فرق داره، همون طور که با ۱۸ ساله فرق داره.
من دوست دارم این مسئولیت رو و یا کسخلم و خیلی خوش بین؟ دوس ندارم این مسئولیت رو. کسخلم یا خیلی خوشبین؟ نمیدونم، خودم فکر نمیکنم الترا خوشبینم ولی فک میکنم به نسبت هستم اره. شاید شما فکر کنی هستم ولی خب بعدش دیگه باز میفهمیم که شاید صحبت مون با هم باید از یه جای دیگه شروع شه و یا شایدم ادامه ندیم.
همزمان کاری نکردن و حرف دیگه زدن هم مسئولیت داره و این هم خوبه که بهش توجه بشه. در واقع همه مسئولیت رو داریم و فراری ازش نیست. من هم دوست ندارم این مسئولیت رو، ولی چون فایده این پیشنهاد دادن رو از ضررش بیشتر میبینم ترجیح میدم بگم.
اگر میخواستید عاقلانه دلسوزی کنید باید حرفای پدر مادرشم میشنیدید و بعد این کارها رو میکردید.
خیلی خوب میشد اگه میتونستیم دادگاه برگزار کنیم. حرفای پدر و مادرش رو هم بشنویم و بعد نظر بدیم. خیلی قشنگه این. ولی واقع بینانه بخوایم حرف بزنیم الان پدر و مادرش رو داریم اینجا؟ متاسفانه نداریم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
لحنم بد نیست و اگه بد خونده میشه بهم بگو کجاش چنین حسی رو داره و درستش کنم.