پاسخ : سمپادیهای تهران [دبیرستان فرزانگان 1]
میشه یه چیزی بگم؟
یه چیزی که خیلی سعی کردم نگم ولی داره اذیتم میکنه.
الان اشاره ی خاص به شخص خودت ندارم ولی این حرف تو رو خیلیا زدن.
کار نشده واسش، وقت نذاشتین، گذاشتین دیقه ی 90...
ببین خیلی از ماهم، تا دو روز آخر کاری نکردیم برا روز سمپاد. ولی بعد شرایطو که دیدیم، هرکاری از دستمون برمیومد کردیم.
میتونم به جرات بگم کسایی که کاری کردن برا روز سمپاد، شاید30نفرن. ( باحساب کوچیکترین کارا) و ما حدودا200نفریم توپایه.
اصن دوس نداشتن یه عده یا هیچی.
روزه آخر تو اون اوضاع که میشد یه کاری کرد. نمیشد؟
و اینکه، واقعا از درکُ شعور همتون ممنونم. هیچ کس به اندازه ی شماها درک نداره.
به جرات میتونم بگم هرجای دیگه ای بود، بچه هاش بدون درنظرگرفتن هیچی نظر میدادن.
میشه یه چیزی بگم؟
یه چیزی که خیلی سعی کردم نگم ولی داره اذیتم میکنه.
گلی فک نمیکنی این روز روزه پایه ی ما بود؟به نقل از گولـی :یه اشکال دیگه از برنامه ام بگیرم که واقا هیچ تلاشی برای موسیقی متن کلیپا یا تئاترا حتی نشده بود!
همه و همش سرود ملیای خود مدرسه بود!
که اصن کلی از خوشگلی یه تئاتر یا کلیپ به موسیقی زیرشه!
الان اشاره ی خاص به شخص خودت ندارم ولی این حرف تو رو خیلیا زدن.
کار نشده واسش، وقت نذاشتین، گذاشتین دیقه ی 90...
ببین خیلی از ماهم، تا دو روز آخر کاری نکردیم برا روز سمپاد. ولی بعد شرایطو که دیدیم، هرکاری از دستمون برمیومد کردیم.
میتونم به جرات بگم کسایی که کاری کردن برا روز سمپاد، شاید30نفرن. ( باحساب کوچیکترین کارا) و ما حدودا200نفریم توپایه.
اصن دوس نداشتن یه عده یا هیچی.
روزه آخر تو اون اوضاع که میشد یه کاری کرد. نمیشد؟
و اینکه، واقعا از درکُ شعور همتون ممنونم. هیچ کس به اندازه ی شماها درک نداره.
به جرات میتونم بگم هرجای دیگه ای بود، بچه هاش بدون درنظرگرفتن هیچی نظر میدادن.