قشنگ‌ترین بیت‌هایی که شنیدید

[meysam.a]

امروز ترا دسترس فردا نیست/و اندیشه فردات به جز سودا نیست

ضایع مکن این دم ار دلت شیدا نیست/کاین باقی عمر را بها پیدا نیست

#خیام_رباعی

 

[boodika]

ما را نگاهی
از تو تمام است..
اگر کنی!

سعدی

 

[hanita.ard]

مرا عهدیست با شادی که شادی ان من باشد
مرا قولیست با جانان که جانان جان من باشد
مولوی*

 

[parmiiida]

مژده دادند كه بر ما گذري خواهي كرد
نيت خير مگردان كه مبارك فاليست

حافظ

 

[پسر مهربان]

دو چشمم خیره بر در بود شاید باز برگردی

چه درصدها که من با احتمالت زندگی کردم!

شهراد میدری

 

[boodika]

من و تو نسل بی پرواز بودیم
اسیر پنجه های باز بودیم..
همان بازی که با تیغ سر انگشت..
به پیش چشم های من تو را کشت!
#هیلا_صدیقی

 

[Dr.Dream]

تا درون آمد غمش، از سینه بیرون شد نفس

نازم این مهمان که بیرون کرد صاحبخانه را


"فروغی بسطامی"

 

[big cat]

حافظا می خورو رندی و کن وخوش باش ولی
دام تزویر مکن چون دگران قرآن را
حافظ

 

[boodika]

شاه خوبانی....
و منظور گدایان شده ای!!!
حضرت حافظ

 

[shaqayeq.m]

خطر در آب زیر کاه
بیش از بحر می باشد ،
من از همواری
این خلق ناهموار می ترسم ...

صائب تبریزی

 

[شانا]

مردم دیده ما جز به رخت ناظر نیست/دل سرگشته ما غیر ترا ذاکر نیست........حافظ جان

 

[فاطیما]

زندگی خالی نیست...مهربانی هست،سیب هست،ایمان هست....آری...تا شقایق هست،زندگی باید کرد
سهراب سپهری

 

[*Kosar*]

شاید روزی بهم باز رسیم
روزی که من به سان دریایی خشکیده ام
وتوچون قایقی فرسوده
برخاک ماندی

شاملو

 

[Leo]

خاری که به باغ دوست روید
خوش تر ز هزار سرو و سوسن
"مولانا"

 

[aventador]

یارم نیامد
بچه ای را در کوچه زدم
علیرضا روشن
#جدی

 

[boodika]

خون می جهد از گردنت با عشق و بی رحمی

در من دراکولای غمگینی ست....می فهمی؟!

سید مهدی موسوی

 

[hanita.ard]

یادش همه جا هست و خودش نوش شما...
ای ننگ بر او و مرگ بر اغوش شما ...
شمشیر بر اب دست که بر گردنش است...
لعنت ب تنی ک در کنار تنش است...

علیرضا اذر*

 

[esfrwms]

در من بِدَمی من زنده شوم
یک جان چه بُوَد ،صد جانِ منی..: )!
#مولانا

 

[فاطیما]

هرکجا هستم،باشم،
آسمان مال من است.
پنجره،فکر،هوا،عشق،زمین مال من است
چه اهمیت دارد
گاه اگر می رویند
قارچ های غربت؟
سهراب سپهری

 

[حلزون]

با گاز اشک آور شبی از جنگ برگشتم
او فکر کشتن بود ، راهم را جدا کردم
همسنگرم من رابه چشم دشمنش می دید
هم سنگرم را بین دشمن ها رها کردم (:

منصوره لمسو