بيا بيا كه درین خطه ی خراب آباد
نگشت بی تو دمی این دل خراب، آباد
فروغ لاله مگر عکس روی شیرین است
که گرد کوه برآمد به دیدن فرهاد!!؟
------------------------------------
زاهدان گو حذر کنید که ما
دامن آلوده ایم و درد آشام
چون صراحی فرو نمی آریم
سر به چیزی مگر به باده و جام
مفتی درس دیر عشق کجاست
تا بگوید که نیست باده حرام؟؟
شیخ ما را به توبه می خواند
ما کدامیم و اهل توبه کدام ؟؟
این ترجیع بند ابن حسام خوسفی فوق العاده است
هر وقت می خونمش لبریز از شور و حال میشم ...
حتی همین الان
دیوانه وار هر چند حرفی که تایپ می کنم رو صفحه کلید ضرب می گیرم ...
باز بیگانه شد ز هستی خویش
این دل عاشق بلا اندیش
عشق را بیشه ایست کاندر وی
شیر از آهو کم است و گرگ از میش
یار با خال ما چنین خالی
دلبران منعمند و ما درویش
چشم او دل ببرده می ترسم
که از این فتنه های بیش از پیش
غمزه ی شوخ آن کمان ابرو
همچو تیرم برآورد از کیش ...