قشنگ‌ترین بیت‌هایی که شنیدید

[Mehrasa~]

هرکس به طریقی دل ما می شکند
بیگانه جدا،دوست جدا می شکند
بیگانه اگر میشکند حرفی نیست
من در عجبم دوست چرا می شکند

 

[Vernal]

تا ابد بوی محبت به مشامش نرسد
هر که خاک در میخانه به رخساره نرفت

 

[ای فر]

قراری کرده ام با می فروشان
که روز غم به جز ساغر نگیرم
حافظ

 

[omidreza]

مژده بده ، مژده بده ، یار پسندید مرا
سایه‌ی او گشتم و برد به خورشید مرا

هوشنگ ابتهاج ( الف سایه )

 

[Acwmw:']

گفتی
به تو گر بگذرم از شوق بمیری
...قربان قدت بگذر و بگذار بمیرم!

 

[mischievous]

دولت آن است که بی خون دل آید به کنار
ور نه با سعی و عمل باغ جنان این همه نیست

هعی... راست میگه دیگه...

 

[ola_bilar]

نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد / عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد
ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد / چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد
( غزل 164 حافظ)
_______________________________________
روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید/ حالیا چشم جهانی نگران من و توست

 

[Acwmw:']

با که باید گفت این هالِ عجیب!!

 

[Reza43]

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا

دیوان غزلیات حافظ
غزل شماره 5

 

[Shkf.tv]

گفتن از زشتروئی دگران
نشود باعث نکوروئی

مناظره سیر و پیاز _ پروین اعتصامی

 

[naeemeh79]

هرکه پا کج میگذارد ما دل خود میخوریم
شیشه ی ناموس عالم در بغل داریم ما


صائب

 

[پرنیان.ک]

تو وقف خراباتی، دخلت مِی و خرجت مِی
زین وقف به هوشیاران مسپار یکی دانه...

 

["Mehrab"]

دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم

 

[Ромина]

ای خداوند یکی یار جفاکارش ده
دلبری عشوه ده سرکش خون خوارش ده

تا بداند که شب ما به چه سان می‌گذرد
غم عشقش ده و عشقش ده و بسیارش ده

"مولوی"​

 

[ÄBČDE FGHÏ]

با ما مپیچ خیره که رنگ از خضاب نیست
عاشق کشیم و پنجه به خون سرخ کرده ایم

بیژن الهی (حلاج الاسرار)

 

[...ELINOR...]

صفایی بود دیشب با خیالت خلوت مارا
ولی من باز پنهانی تورا هم آرزو کردم

شهریار

 

[lamiaaa]

ای اهل شهر ازین پس من ترک خانه گفتم
کز ناله‌ های زارم ، زحمت بود شما را

سیف فرغانی

 

[nina16]

باز آی و دل تنگ مرا مونس جان باش
وین سوخته را محرم اسرار نهان باش
زان باده که در میکده عشق فروشند
ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باش

حافظ

 

[صبایام:)]

مرحله به مرحله با سعدی :
1 ـ چه لطیف است قبا بر تن چون سرو روانت!
2 ـ حسن اندامت نمیگویم به شرح،خود حکایت میکند پیراهنت !
3 ـ میان ما به جز این پیرهن نخواهد بود !
4 ـ حیف باشد بر چنان تن پیرهن !
5 ـ برخیز و در سرای دربند ، بنشین و قبای بسته وا کن !
6 ـ چاره جز پیرهن دریدن نیست !

 

[nina16]

شاهدان گر دلبری زین سان کنند
زاهدان را رخنه در ایمان کنند
هر کجا ان شاخ نرگس بشکفد
گلرخانش دیده نرگسدان کنند

حافظ