قشنگ‌ترین بیت‌هایی که شنیدید

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع radiowavefm
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
گر تو گرفتارم کنی من با گرفتاری خوشم
داروی دردم گر تویی در اوج بیماری خوشم

مولانا
 
همره قافله‌ی شاد بهار
که به دروازه رسیدست اکنون
او نخواهد آمد
و در این بزم که چتری زده یادش بر ما
باده ای نیست که بتوانم شستن از یاد
داغ این سرخ ترین گل، فریاد.
 
مرا به هیچ بدادی و من هنوز برآنم
که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم
سعدی
 
دق که ندانی که چیست گرفتم، دق که ندانی تو خانم زیبا.
حال تمامَم از آن تو بادا، گر چه ندارم خانه در این جا، خانه در آن جا
سَر که ندارم که طشت بیاری که سر دَهَمَت، سر!
با توام ایرانه خانم زیبا!
 
دلایل قوی باید و منطقی / نه رگ های گردن به حجت قوی
سعدی
 
عزم خود جزم نما بر هدف والایت
مطمئن باش که ازکف ببرد بالایت
باصداقت ومتانت بپیوند به خلق
که هزاران خریدار، بخرد کالایت
مولانا
 
خواجه مگو که من منم من نه منم نه من منم گر تو تویی و من منم من نه منم نه من منم عا شق زار او منم بی دل و یا ر او منم با غ و بها ر او منم من نه منم نه من منم یار و نگار او منم غنچه و خار او منم بر سر دار او منم من نه منم نه من منم لاله عذار او منم چاره ی کار او منم حسن وجوار او منم من نه منم نه من منم
 
در این درگه که گه گه که که و که که شود ناگه
مشو غره به امروزت که فردا را نه ای آگه
 
جان تنها در سینه ها مانده
رفته مجنون و لیلا به جا مانده
باز ان من اسیمه سربی بال و پر مانده

اعتماد از من برای من رقیبی ساخته است
هر چه میبارد بر این صحرا نمی روید گلی
چشم شور از من چه خاک بی نصیبی ساخته است
من دوای درد خود را میشناسم
روزگار
از دل بیمار من دیگر طبیبی ساخته است
 
نامدی دوش و دلم تنگ شد از تنهایی
چه شود کز دلم امروز گره بگشایی
 
آن که پر نقش زد این دایره مینایی
کس ندانست که در گردش پرگار چه کرد

رطل گران
 
...به هر فرمان آتش عالمي در خاک و خون غلطيد
خدا ويران گذارد کاخ اين فرمانروايان را...
شهریار
 
ز کدام رَه رسیدی ز کدام در گذشتی
که ندیده دیده ناگه به درون دل فِتادی
هوشنگ ابتهاج
 
Back
بالا