میدونید بعضی وقت ها شما با یک سری سوال ها رو به رو میشید که هنوز نخونده سریع بهشون جواب میدید!
حتی بعضی وقت ها ممکنه چند بار با تعجب پلک بزنید که مطمئن بشید آیا سوال رو درست خوندید یا نه؟
ولی خب این سوال...
خیلی از نکات مستدل و واقع گرایانه هستند مبنی بر این که هری پاتر در واقع کتاب فانتزی حقیقی محسوب نمیشود وقتی که اون رو با شاهکاری مثل ارباب حلقه ها مقایسه کنیم.
هری پاتر داستان بزرگ و ارزشمندی هست ولی هیچ وقت به ژرفا و عمیقی ارباب حلقه ها نیست!
ارباب حلقه ها(تقریبا همون موقع انتشارش برای نخستین بار!)به عنوان طلایی برای سنجش ارزش دیگر کتب فانتزی در جهان معرفی شد و به طور کلی اکثر کتب فانتزی که بعد از آن منتشر شدند به اون به واقع بدهکار ادبی و ارزشی هستند(مثل همین هری پاتر!).
ولی نمیشه منکر بزرگی و موفقیت اثری چون هری پاتر شد و همچنین این حقیقت که اثر خانم رولینگ بیش از 400 میلیون فروش داشته و به 67 زبان دنیا ترجمه شده!در واقع این آمار نشان دهنده ی آن است که هری پاتر محبوب ترین (دقت کنید "محبوب ترین" نه "بزرگی ترین" یا "بهترین"!) اثر فانتزی تاریخ هست که نوشته شده!پس چه دوست داشته باشیم چه نه مقایسه این دو اثر کاملا دارای اعتبار و صحیح هست!
البته حالا من باید اعتراف کنم که از جمله اون هایی هستم که به هر دو اثر علاقه زیادی دارم و موقع خوندن هر جفتشون میخکوب میشدم!
البته شاید بهتر باشه اذعان کنیم که هری پاتر بیشتر توجه کودکان و نوجوانان رو جلب میکنه ولی ارباب حلقه ها شاید برای وقتی باشه که اون ها کمی بزرگتر و بالغ تر شدند باشه!
پیش از مقایسه خود دو اثر به مقایسه ای اجمالی بین سبک دو نویسنده میپردازیم:
خانم رولینگ سال ها وقتشو صرف این خواندن دیگر کتب ارزشمند و وام گرفتن از آن ها(به ویژه همین ارباب حلقه ها!)کرده و با الهام گیری و تدوین و تنظیم آموخته هاش از اساطیر و دیگر کتب و تلفیق به واقع اعجاز انگیز آن ها با قدرت پرورش دهندگی ضمنی و بالقوه خود موفق به خلق داستانی بس بزرگ شد!
ولی به واقع شما هیچوقت در اثر وی نوآوری و ابتکار خلق الساعه ای رو نمیبینید که مشابه اون و یا رد پایی از اون رو در آثار بزرگ پیشین ندیده باشید هرچند که قدرت بیان و پردازش غیر قابل وصف و عالی خانم رولینگ نه تنها این نقص رو بر طرف کرده!
ولی تالکین آثارش رو با ادبیات و اشعار کلاسیک انگلیسی و باستانی به زیبایی هرچه تمام تر ادغام کرده!
ادبیات تالکین پاک,بی نقص و به عبارتی گیج کننده ولی پرمفهوم "معصوم" هست و به شایستگی و راستی به عنوان کلاسیک ادبی شناخته میشود!
ولی رولینگ بیشتر به یک قصه گو شباهت داره تا یک نویسنده ادبی یا فانتزی!آثار وی بیشتر به هیجان نسبتا پایدار موجود در روند داستان,برای نگه داشتن خواننده متکی هست تا ادبیات توصیفی و تشریحی!در واقع در بعضی مواقع دستور و شیوه ی نوشتار خانم رولینگ از لحاظ ادبی به شدت ضعیف و فقیر هست و به احتمال ضعیفی هست که بشه اون رو کلاسیک ادبی کلاسیک فانتزی دانست!
و اما مقایسه موضوعی دو اثر:
فحوا- :
فحوای هردو داستان مبنی بر مبارزه خوبی و شر, پاکان و شیاطین هست ولی ارباب حلقه ها حقیقتا نگاه عمیق تری به این موضوعات داره!میبینیم که در ارباب حلقه ها فرودو باید با کشمکش و نبردی بس سخت تر و عمیق تر از بردن نبردهای کوچک و ساده هری مواجه میشه!
فرودو علاوه بر شیاطین بیرون باید با شیاطین درون خود هم مبارزه کند!
در ارباب حلقه ها نقاط ضعف و شکنندگی های بیشتری رو از "خوبی" میبینم تا هری پاتر و بهتر درمیابیم که مبارزه با شر به هیچ وجه آسان نبوده و گاهی غیر ممکن مینماید و این نشان دهنده برتری قهرمان و نماد خوبی های تاکین یعنی فرودو بر قهرمان رولینگ داره و اما شخصیت های منفی و شیطانی در دو اثر!
هدف ولدمورت تصرف کردن,به دست آوردن و چیرگی بر دنیا هست در حالیکه سایرون در ارباب حلقه ها به مراتب تاریکتر,گناه آلود تر و شیطانی تر از ولدمورت مینماید و همچنین هدف وی!
هدف سایرون بیشتر برای کسب قدرت و فروپاشی,نابودی و تخریب همیشگی و کلی جهان هست تا گرفتن زمام آن!
و همچنین در ارباب حلقه ها میبینم که شر در تمامی مکانها,زمان ها و انسان ها نفوذ میکنند!
جهان ها- :
دنیای هری پاتر خیلی بیشتر از دنیای ارباب حلقه هت قابل تصور هست چراکه در جهانی بسیار شبیه تر به جهان خود ما اتفاق میافته تا میدل ارت در ارباب حلقه ها!
هرچند شباهت هایی بین میدل ارت و دنیای کنونی ما هم وجود دارد ولی به طور عمیق و گسترده ای متفاوت هستند!
این شخصیت ها و اتفاقات هستند که بیشترین کمک رو به پیدایش جهان ها میکنند و این غنا و ثروت ادبی توصیف شده و همچنین گستردگی های خاص هستند که بیشترین کمک رو به پیدایش جهان های آثار فانتزی میکنند!
هرچند دنیای هری پاتر بسیار قابل تصور تر برای ما باشد ولی این دنیا در برابر عظمت,گستردگی,ارزشمندی و غنای ادبی دنیای تالکین رنگ میبازد!
شخصیت ها- :
مطمئنا من اولین کسی نیستم که درباره ی تشابهات زیاد بین این دو اثر به خصوص میان شخصیت ها حرف میزنم,شباهت هایی مثل گاندلف و دامبلدور,هری و فرودو,سم و ران,زخم های که هر دو شخصیت اصلی از نیروهای شیطانی دریافت کرده اند و...
ولی البته تفاوت های زیادی هم بین آن هست از جمله آن هری پسر بچه ای لجوج یک دنده هست و گرچه هدفی والا دارد ولی بینش لازمه یک قهرمان را ندارد و به نصیحت ها گوش نمیدهد ولی فرودو فردی بالغ و سرشار از انگیزه هست که به نصیحت ها هرچند مخالف وی گوش میدهد دشمنانش را هرچند پست ولی به خاطر بزرگیشان محترم میشمارد و همیشه اول به خود متکی هست تا چون هری به دیگران.. یا اینکه دامبلدور هرچند خردمند و باشکوه ولی در آخر یک انسان هست ولی گاندلف یک ایستاری با خردی خدایی و عظمتی جاودان هست و یا اینکه سایرون به طور خالص شیطان هست ولی ولدمورت,انسانی بوده که به شیطان تبدیل شده و...
هری پاتر داستان شخصیت هاست و همه چی از آن ها منشأ میگیره در حالیکه تالکین منشأ را حیات,هستی و ارزش های آفرینش قرار داده و در واقع شخصیت ها و دیگر چیزها از آن ها منشأ میگیرند!
تاثیر- :
همونطور که قبلا هم گفته شد ارباب حلقه ها بهطور غالب اکثر کتب مربوطه بعد از خودش رو مورد تاثیر قرار داده و همه ی اون ها رو وام داره خودش کرده که بعضی از این تاثیرات به وضوح زیادی قابل مشاهده هستند و بعضی دیگر کمتر!
و این کتاب های متاثر دربرگیرنده خود هری پاتر هم میشود!
گرچه هنوز مانده تا تاثیر بلند مدتی از هری پاتر رو در ژانر فانتزی بر دیگر آثار ببینیم ولی تا اکنون بدون هیچ گونه بی عدالتی در نظر مشخص است تاثیری که ارباب حلقه ها بر ادبیات فانتزی داشته نه تنها از هری پاتر بلکه شاید از تمامی دیگر آثار بسی بیشتر و برتر بوده است!
از حالا به بعد هم فاکتورهای زیادی رو میشه برای مقایسه دو اثر معرفی کرد مثل نماد گراهایی ها,کنایه های اجتماعی,نوع نگرش جهانبینانه,توحید گرایی,ادبیات فنی و... ول خب ما که نمیخوایم مقاله بنویسیم!ضمنا این مباحث به زمینه های آکادمیک نیازمند هستند که... بگذریم خب فکر کنم که تا همین جا هم معلوم شده که این کاملا مشخصه که ارباب حلقه ها به مراتب اثری برتر و والاتر نسبت به هری پاتر هست!