دیشب گفتمش!
اهل سمپادم
روزگارم هی.....بد نیست
تکه کیفی دارم
خرده هوشی
سرسوزن عقلی
مدیری دارم بهتر از برگ درخت
دوستانی بهتر از عزرائیل!
و کلاسی که در این سمپاد است
لای این راهروها
پای آن بیل و کلنگ {اشاره به آینده روشن سمپادی ها!}
پیش تنهایی خود!
تیزهایم هوش است!!
توی فکرم موش است
می دوانم آن را
آن زمانی که کلاس در جوش است!
اهل سمپادم
درس هایم را وقتی می خوانم
که امتحانش را استاد
گفته باشد فرداست
برگه تقلب را من
در پی غفلت استاد عزیز می خوانم
پی خونسردی خود!
چه خیالی......... چه خیالی..........می دانم
نمره هایم سرد است
آخر ترم درد است
رخ من هم زرد است
عدد3فرد است!
در ده بالادست
آنچه زن نیست مرد است! {آخ آخ داره سیاسی میشه! الانه که ممنوع التحصیلم کنن
}
دبیرهاشان خوبند
رودهاشان جوبند
توی تست می کوبند!!
کاغذ ها از چوبند!
دل ما می سوزند
.................
ادامه دارد چه جورم!! B-)
اگه تونستین شمام می تونین
ادامه ش بدین! جمله رو حال کن