پارسی را پاس بداریم

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Pegi
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : پارسی را پاس بداریم

چه چیزی را بگرفتی؟؟؟:))
یکی بگه چرا باید پارسی حرف بزنیم؟
 
پاسخ : پارسی را پاس بداریم

به نقل از fade to black :
چه چیزی را بگرفتی؟؟؟:))

فشنگی = فلش مموری !
 
پاسخ : پارسی را پاس بداریم

به نقل از fade to black :
یکی بگه چرا باید پارسی حرف بزنیم؟
تا پارسی را پاس داریم
 
پاسخ : پارسی را پاس بداریم

به نقل از Dokhtare ariyaE :
پاسخت را پرستو داد!!
منم پاسخش را بدادم و بگفتمکه باید فرهنگ را عوض نماییم نه طرز گفتار را!
به نقل از پردیس :
تا پارسی را پاس داریم
خب چرا باید پارسی را پاس بداریم؟؟؟
 
پاسخ : پارسی را پاس بداریم

اِی بابا!!
دلت میاد بذاری زبانی که نیاکان ما این همه سال پاسش داشتن از بین بره!!
مگه فردوسی نبود ؟ همه ی عمرشو گذاشت واسه پارسی!! چرا حتی ما یه کم تلاش نکنیم؟؟
 
پاسخ : پارسی را پاس بداریم

انجمن فارسی سره:farsisare.com
این یک انجمنه که در آموزشگاه هایی همچون فرزانگان و علامه حلی ومفید و... در شهر تهران ودر آموزشگاه های راهنمایی پایه گذاری شده
و فکرکنم خیلی ها بشناسنش.
واژه هایی که خیلی جالبند رو میگم مانند:
اگه گفتید برابرنهاد لوبیاروغنی چیه:
اگه گفتید سترون چم چه واژه ایه :
اگه گفتید ایمایش ترکیب چه واژه هاییه که چی رو تشکیل میدن؟
 
پاسخ : پارسی را پاس بداریم

به نقل از fade to black :
خب چرا باید پارسی را پاس بداریم؟؟؟
تا پارسی پاس دارد تو را
 
پاسخ : پارسی را پاس بداریم

یک نکته :
بایسته است که واژگان را به این ترتیب به کار ببریم:
1.فارسی
2.عربی
3.فرانسوی
4. دیگر زبان های بیگانه
چون عربی به قدرت زیادی با زبان ما آمیخته شده وجدا کردن آن بسی دشوار است
واژه هایی مانند وب وغذا رانمیتوان تغییر داد بنابراین میگوییم:
رستوران:غذاخوری
کافه : قهوه سرا یا قهوه خونه
وبلاگ:وبگاه
سایت:وبنوشت
و اینگونه واژه ها
 
پاسخ : پارسی را پاس بداریم

از دید یک دانش های انسانی دان چربدست واژه هایی مانند عنصر را شایستشان نیست که برابری برایشان پیدا کنیم
پس هرچیزی که بشه مهم نیست
 
پاسخ : پارسی را پاس بداریم

السلام علیکم
چرا باید فارسی رو پاس داشت؟
از نیاکان به ما رسیده، درست.
فرهنگ و تاریخ ما توشه، درست.
ادبیات غنایی سرشاری داره، بازم درست.
شعرا و دانشمندان زیادی با این زبان صحبت میکردن، اینم درست.

ولی اینا بودند، حالا نیستن
حالا ما ایرانیان هستیم و کشوری که به هیچ عنوان قابل مقایسه با ایران دیروز نبوده!
این ایرانی که نمیتونه جلوی ساخت فیلمایی مثل 300 رو بگیره که ایرانی نیست

فارسی با عربی ادغام شده
هر طور هم بخواین تغییرش بدین نمیشه
پس خودتونو اذیت نکنید
والسلام
 
پاسخ : پارسی را پاس بداریم

به نقل از Dokhtare ariyaE :
اِی بابا!!
دلت میاد بذاری زبانی که نیاکان ما این همه سال پاسش داشتن از بین بره!!
مگه فردوسی نبود ؟ همه ی عمرشو گذاشت واسه پارسی!! چرا حتی ما یه کم تلاش نکنیم؟؟
سپاس
منتطر همین پاسخ بودم!
به نقل از Ariasg :
السلام علیکم
چرا باید فارسی رو پاس داشت؟
از نیاکان به ما رسیده، درست.
فرهنگ و تاریخ ما توشه، درست.
ادبیات غنایی سرشاری داره، بازم درست.
شعرا و دانشمندان زیادی با این زبان صحبت میکردن، اینم درست.

ولی اینا بودند، حالا نیستن
حالا ما ایرانیان هستیم و کشوری که به هیچ عنوان قابل مقایسه با ایران دیروز نبوده!
این ایرانی که نمیتونه جلوی ساخت فیلمایی مثل 300 رو بگیره که ایرانی نیست

فارسی با عربی ادغام شده
هر طور هم بخواین تغییرش بدین نمیشه
پس خودتونو اذیت نکنید
والسلام
خیلی ها همین حالا به زبان شیوای پارسی سخن میگویند و بسیاری از این انسان ها معتقدند که با فراموشی این زبان نیمی از تلریخ و فرهنگ ایران زمین فراموش خواهد شد!
 
پاسخ : پارسی را پاس بداریم

به نقل از fade to black :
خیلی ها همین حالا به زبان شیوای پارسی سخن میگویند و بسیاری از این انسان ها معتقدند که با فراموشی این زبان نیمی از تلریخ و فرهنگ ایران زمین فراموش خواهد شد!
بذار بگن
چون من نمیگم
اگه اروپایی ها هم این طور فکر کنن زبانشون زبان واحد سلتی میشه
ولی این طور فکر نمیکنن
فقط به این فکر میکنن که چطور از طریق علم راه زندگی رو هموار کنن

ببخشید ما به چی مینازیم؟
ابن سینا؟(تاجیک هست)
مولانا؟(ترک هست)
بلخی ها؟(نوادگان بلخی از دانشمندان بزرگ ایران...ولی افغان هستن) و خیلی های دیگه...
ما به چیزی افتخار میکنیم که مال ما نیست
 
پاسخ : پارسی را پاس بداریم

کتاب های شفا و قانون ابن سینا هنوز در اروپا تدریس میشه
کدوم یکی از ما حتی این کتابو دستش گرفته؟
 
پاسخ : پارسی را پاس بداریم

به نقل از Droped :
یک نکته :
بایسته است که واژگان را به این ترتیب به کار ببریم:
1.فارسی
2.عربی
3.فرانسوی
4. دیگر زبان های بیگانه
چون عربی به قدرت زیادی با زبان ما آمیخته شده وجدا کردن آن بسی دشوار است
واژه هایی مانند وب وغذا رانمیتوان تغییر داد بنابراین میگوییم:
رستوران:غذاخوری
کافه : قهوه سرا یا قهوه خونه
وبلاگ:وبگاه
سایت:وبنوشت
و اینگونه واژه ها
سپاس

اینارو از farsisare گرفتم
دانشنامه به جای دائره‌‌المعارف
نوشت‌افزار به جای لوازم‌التّحریر
نابهنگام به جای غیرمترقّبه
پروانه به جای مُجوّز
تا به جای اِلی
 
پاسخ : پارسی را پاس بداریم

سخنگاه [1] به جای تریبون
واکنشگاه [2] به جای رآکتور
جایگاه [3] به جای لـُژ
گذرگاه [4] به جای محلّ عبور
زادگاه [5] به جای محلّ تولّد


[1] سخنگاه یا میز خطابه، میز بلندی است برای سخنرانی.

[2] دستگاه یا محیطی که در آن واکنش شکافتِ هسته‌‌ایِ مهارشده انجام می‌گیرد. (در برابر نام کامل بیگانة این واژه ـ nuclear reactor ـ می‌توان از «واکنشگاه هسته‌ای» بهره برد.)

[3] جای ویژه و برتر در تالار نمایش یا موسیقی.

[4] گذر (بن اکنون از مصدر گذشتن) + گاه. به جای ترکیب نازیبا و درازآهنگ «محلّ عبور عابر پیاده» باید از «گذرگاه پیاده» یا «گذرگاه رهگذران» بهره گرفت.

[5] زاد (بن اکنون از مصدر زادن به‌معنای زاده شدن) + گاه.
 
پاسخ : پارسی را پاس بداریم

واژه نامه پارسی در کتب فروشیها یافت نمیشه؟:دی
 
پاسخ : پارسی را پاس بداریم

بررسی کردن [1] به جای چک کردن
به‌هم‌خوردن [2] به جای کنسل شدن
مَهار کردن [3] به جای کنترل کردن
برکناری [4] به جای عزل
برآورد [5] به جای تخمین

[1] چک کردن، برگرفته از to check انگلیسی است، امّا cheque (= چک بانکی) واژه‌ای فارسی بوده که به شکل «چَک» و به‌معنای «قبض رسید، سند» در زبان کهن ما کاربرد داشته و از آنجا به زبان‌های فرانسوی و انگلیسی رفته است.

[2] به جای «کنسل کردن» باید از «به‌هم‌زدن» بهره گرفت. به‌کارگیریِ «لغو شدن/ کردن» تنها در کاربردهای رسمی، پذیرفتنی است.

[3] کنترل گاهی در معنای «در اختیار گرفتن چیزی یا بر چیزی چیرگی یافتن» به کار می‌رود و در این معنا باید به جای آن، از «مهار» بهره جست: دروازه‌بان به‌خوبی توپ را مهار (=کنترل) کرد؛ مهارِ (= کنترل) خودرو در جادّه‌های برفی دشوار است؛ در برابر جملة «خودت را کنترل کن» می‌توان این تعبیر ساده و رسای فارسی را بر زبان آورد: «خوددار باش». گاه کنترل در معنای «نظارت و مراقبت» کاربرد دارد؛ در این‌گونه بافت‌ها می‌توان از واژة «پایش» (پا [بن اکنون از مصدر پاییدن] + ـِش [پسوند مصدری]) بهره برد: پایشِ سرعت، پایشِ نامحسوس. سرانجامْ در برخی ترکیب‌ها بایسته است کنترل را با واژة «فرمان» جایگزین کرد؛ چنان‌که فرهنگستان زبان و ادب فارسی به جای «ریموت کنترل» واژة «دورفرمان» را برگزیده است. (= [از] دور فرمان‌[دهنده]؛ ریموت در انگلیسی به معنای دور است.)

[4] «برکنار شدن» به جای «عزل شدن» و «برکنار کردن» در برابر «عزل کردن»

[5] گفتنِ اندازه یا بهای تقریبیِ چیزی.
 
پاسخ : پارسی را پاس بداریم

سخنگاه [1] به جای تریبون
واکنشگاه [2] به جای رآکتور
جایگاه [3] به جای لـُژ
گذرگاه [4] به جای محلّ عبور
زادگاه [5] به جای محلّ تولّد


[1] سخنگاه یا میز خطابه، میز بلندی است برای سخنرانی.

[2] دستگاه یا محیطی که در آن واکنش شکافتِ هسته‌‌ایِ مهارشده انجام می‌گیرد. (در برابر نام کامل بیگانة این واژه ـ nuclear reactor ـ می‌توان از «واکنشگاه هسته‌ای» بهره برد.)

[3] جای ویژه و برتر در تالار نمایش یا موسیقی.

[4] گذر (بن اکنون از مصدر گذشتن) + گاه. به جای ترکیب نازیبا و درازآهنگ «محلّ عبور عابر پیاده» باید از «گذرگاه پیاده» یا «گذرگاه رهگذران» بهره گرفت.

[5] زاد (بن اکنون از مصدر زادن به‌معنای زاده شدن) + گاه.
 
پاسخ : پارسی را پاس بداریم

بررسی کردن [1] به جای چک کردن
به‌هم‌خوردن [2] به جای کنسل شدن
مَهار کردن [3] به جای کنترل کردن
برکناری [4] به جای عزل
برآورد [5] به جای تخمین

[1] چک کردن، برگرفته از to check انگلیسی است، امّا cheque (= چک بانکی) واژه‌ای فارسی بوده که به شکل «چَک» و به‌معنای «قبض رسید، سند» در زبان کهن ما کاربرد داشته و از آنجا به زبان‌های فرانسوی و انگلیسی رفته است.

[2] به جای «کنسل کردن» باید از «به‌هم‌زدن» بهره گرفت. به‌کارگیریِ «لغو شدن/ کردن» تنها در کاربردهای رسمی، پذیرفتنی است.

[3] کنترل گاهی در معنای «در اختیار گرفتن چیزی یا بر چیزی چیرگی یافتن» به کار می‌رود و در این معنا باید به جای آن، از «مهار» بهره جست: دروازه‌بان به‌خوبی توپ را مهار (=کنترل) کرد؛ مهارِ (= کنترل) خودرو در جادّه‌های برفی دشوار است؛ در برابر جملة «خودت را کنترل کن» می‌توان این تعبیر ساده و رسای فارسی را بر زبان آورد: «خوددار باش». گاه کنترل در معنای «نظارت و مراقبت» کاربرد دارد؛ در این‌گونه بافت‌ها می‌توان از واژة «پایش» (پا [بن اکنون از مصدر پاییدن] + ـِش [پسوند مصدری]) بهره برد: پایشِ سرعت، پایشِ نامحسوس. سرانجامْ در برخی ترکیب‌ها بایسته است کنترل را با واژة «فرمان» جایگزین کرد؛ چنان‌که فرهنگستان زبان و ادب فارسی به جای «ریموت کنترل» واژة «دورفرمان» را برگزیده است. (= [از] دور فرمان‌[دهنده]؛ ریموت در انگلیسی به معنای دور است.)

[4] «برکنار شدن» به جای «عزل شدن» و «برکنار کردن» در برابر «عزل کردن»

[5] گفتنِ اندازه یا بهای تقریبیِ چیزی
 
پاسخ : پارسی را پاس بداریم

سَراچه [1] به جای سوئیت
آرایه [2] به جای دکور
دیوارک [3] به جای پارتیشِن
نمونک [4] به جای ماکت
پیرابَند [5] به جای کادر

يادداشت
[1] سرا (خانه) + چه (پسوند کوچکی): اتاقی بزرگ دارای آشپزخانة باز و گرمابه و دستشویی که برای زندگیِ ساده و آسان آماده شده است.

[2] آرا (بن اکنون از مصدر آراستن) + ـه (پسوند مصدری) = آرایش؛ مجموعة ابزار و اثاثی که برای آرایش جایی به کار می‌رود. فرهنگستان در برابر «دکوراتور» (= کسی که جایی یا چیزی را تزیین کند) واژة «آرایه‌گر» را برگزیده است.

[3] دیوار + ـَک (پسوند کوچکی یا همانندی): دیواری پایدار و نازک که اتاقی بزرگ را به بخش‌های کوچکتر تقسیم می‌کند.

[4] نمونه + ـَک (پسوند کوچکی): نمونه‌ای کوچک از ابزار، دستگاه یا ساختمان برای ارزیابی یا نمایش.

[5] پیرابند کوتاه‌شدة «پیرامون‌بند» است. کادر به‌معنای خط یا خط‌هایی است که دورتادور چیزی را می‌گیرد و محدودة آن را نشان می‌دهد؛ نیز در معنای چهارچوبی از فلز یا چوب است که پیرامون آینه، قاب و مانند آن قرار می‌گیرد. فرهنگستان برای کادر (گروهی دربردارندة متخصّصان در یک زمینه) واژة «پایْوَران» را ساخته است که به‌شکل «پایوَر» کاربرد یافته.
 
Back
بالا