شعرای بچگیمون

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع vahidd
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : شعرای بچگیمون

مادیروز رفته بودیم به باغرود
باغرود که نبود بود جاده باغرود
من و پسر خاله هام دایی و داداشم
با هم دیگه بازی فوتبال کردیم
من و داییم نباختیم
اما داداشم با پسر خالهام باختن
ما بردیمو مابردیم
چلو کبابو ما خوردیم <:-P
 
پاسخ : شعرای بچگیمون

من تو دبستان یه دفتر شعر داشتم کر کره خنده بود!!!!!!

اولین شعرم اسمش چتر بود 2 بیت و نیم!!!! بطور مثنوی!!!!!!

یه شعرمم که طولانی ترینش بود اسمش شیوا بود:

تو یک ده زیبا دختری بود به نام شیوا
تنبل تنبلا بود تا میتونست بلا بود
و....

بقیش یادم نیست!!!!!!
 
پاسخ : شعرای بچگیمون

سلام مامان سلام بابا رو یادمه.اولین روزی بود که رفتم پیش دبستانی.اولین کسی تو کلاس بودم که اینو یاد گرفتمو رفتم خوندمش...
عروسک قشنگ من و کوچولویم کوچولو رو هم خیلی دوس داشتم >:D<
 
پاسخ : شعرای بچگیمون

پاییزه و پاییزه،برگ درخت میریزه........
 
پاسخ : شعرای بچگیمون

عروسک خوشگل من قرمز پوشیده ...
تو رختخواب مخمل آبی خوابیده...
مامان یه روز رفته بازار اونو خریده...
عروسک من...
اخماتو واکن...
وقتی که شب شد اونوقت لالا کن ...
;D
کودکی کجایی که یادت بخیر :(
 
پاسخ : شعرای بچگیمون

دزده و مرغ فلفلی ;D
من کله این شعر رو حفظ بودم! :-"
این عروسکه قشنگ من همچین شعر بچهگی مردم نیست
 
پاسخ : شعرای بچگیمون

یه توپ دارم قلقلیه....

پاییزه و پاییزه برگ درخت میریزه...

بقیشم خوداییش یادم نمیاد ;D
 
پاسخ : شعرای بچگیمون

من هنوزم شعر زاغکی قالب پنیری دید و ت تق تق بر در زد بابا از بیرون آمدو حفظم !عاشقشونم هستم! :x :x :x :x :x :x =D>
 
پاسخ : شعرای بچگیمون

من لیموی شیرینم....
یه دوست تپل داشتم تو پیش دبستانی که با داد و بی داد اینو مخوند! (:|
 
پاسخ : شعرای بچگیمون

تو که ماه بلند آسمونی..

وااااااااااااااااااااای منم دیوووونه ی این شعرم..انقدر باهاش خاطره دارم....قشنگترین خاطراتم دوباره برام تداعی شد.. :x

زود بگو حالا دست کی بالا؟ بستنیا بستنیا...من شعر این برنامه رو هم خیلی دوست داشتم!!!
 
پاسخ : شعرای بچگیمون

الا یا ایها الساقی(مامان جونم ادبیات میخوند اینم اولین شعرمه که یاد گرفتم
 
پاسخ : شعرای بچگیمون

تپلویم تپلو-صورتم مثل هلو-قدوبالام کوتاهه-چشم و ابروم سیاهه-مامان خوبی دارم-میشینه توی خونه-میبافه دونه دونه-میپوشم خوشگل میشم مثل یه دسته گل میشم!(بعضیام ورژنای دیگشو بلدن!مال ما اینجوری بود...)
منم مثل خیلیای دیگه این اولین شعری بود که یاد گرفتم ;D
عاشق شعرای بچگیم ;D یادش بخیر 8-|
 
پاسخ : شعرای بچگیمون

اهویی دارم خوشگله فرار کرده ز دستم
دوریش برایم مشکله کاشکی اونو میبستم
ای خدا چی کار کنم اهومو پیدا کنم
وای چه کنم وای چه کنم
کجا اونو پیدا کنم :x
من الانم اینو میخونم! :-"
 
پاسخ : شعرای بچگیمون

یه چیز دیگه اونروز یادم اومد...
از اینجا تاشیرااااااااااز راه درازیست...
میون جنگلا مار درازیست ...
هی !
صبحا میخوریم کره مربا به به ...کره مربا :))
ظهرا میخوریم ...( :())
شعرش خیلی خنکه ! ~X(
 
پاسخ : شعرای بچگیمون

برنده ی نازمن بالش شکسته دلم براش میسوزه...بقیش یادم نیست!!!!
 
پاسخ : شعرای بچگیمون

اولش رو نمیدونم
...
من که جیک و جیک میکنم برات/تخم کوچیک میکنم برات...بذارم برم؟؟؟
من که قد و قد میکنم برات/تخم بزگ میکنم برات...بذارم برم؟؟؟نه بذارم برم؟؟!....
.....
آخرشم نمیدونم:دی
کلیپ صوتیش هم با صدای خودم موجوده!!!(در سن 16 سالگی البته:)) )
یه دونه دیگه هم بود:

بابام رفته اداره /با کراوات پاره/یه قرون پولم نداره!!!!

اینم کاستش هست با صدا خودم!ولی پیش من نیست:دی!(در همون 6 سالگی!)

دیگه این که:

حسنی نگو بلا بگو/تنبل تنبلا بگو...

اینم دوس داشتم!یکی نوشته بودش اینجا!

دیگه...

عروسک قشنگ من هم دوس داشتم!
 
پاسخ : ...

حسني بي دندون شده/زار و بريشون شده

بي احتياطي كرده /حالا بشيمون شده

قندونو خالي كرده/واي كه جه كاري كرده

با دندوناش شكسته/بادومه سختو بسته

هي جويده آبنبات/مك زده به شكلات

دونه دونه دندوناش/خراب شدن يواش يواش

تا خونه همسايه ها/مياد صداي كريه هاش
 
پاسخ : شعرای بچگیمون

صبح سحر تو پارک شهر
همه جا ساکت همه جا آروم
نه سر صدا نه جنب و جوش
نشسته زیر اون درخت بید
تنهای تنها نیمکت سفید!

و
عروسک قشنگه من قرمز پوشیده
تو رخته خواب مخملش آروم خوابیده
.
.
....
 
پاسخ : شعرای بچگیمون

یه شعر بود که
ربط به یه موش و دندون و قند و اینا داشت
میگفت:
انقد نخور شیرینی/شب خواب بد میبینی
خواب یه موش گنده/که دندوناتو خورده!!!!


کسی اول اینو یاد هست لطفا بگه!
یادم نیست چی بود اصلا فقط یادمه دوسش داشتم
 
Back
بالا