صفر منهای صفر؟

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع negginnium
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : صفر منهای صفر؟

به نظر من کلا سوالش ایراد داره.
وقتی هیچی نداشته باشیم،حتی نمیتونیم در موردش صحبت کنیم چه برسه به اینکه ازش چیزی برندارم.
 
پاسخ : صفر منهای صفر؟

اگه 0-0=0 پس میشه گفت : 0/0=0!!!!!!
چی میگین؟
 
پاسخ : صفر منهای صفر؟

پناه میبریم به تعریف و کاش بودن کسایکه هنوز مقید به تعریف بودن
عدد گویا
عدد a رو گویا میگیم اگر به صورت m/n قابل نمایش باشه در حالیکه m و n عدد های صحیح و n مخالف 0 باشه پس 0 رو که میشه به صورت 0/n نوشت گویاست
(عدد a' رو گنگ میگن اگه گویا نباشه)
10 اصل در ریاضی هست که اصول اونن تمام ریاضی با توجه به این 10 اصل و ترکیب اینها(قضیه)و تعاریف جدید و ترکیبش با قضایای قبل به وجود میاد
یکیش اینه که ما عضو خنثی در جمع داریم که با 0 نشونش میدیم به طوریکه
a+0=a
فکر کنم این خاصیت شماره 6
برای هر عدد قرینه وجود داره که جمعش با قرینش 0 میشه.قرینه a رو با -a نشون میدن
گذشت از اینا دوتا قضیه هست که اثبات میشن
1-قرینه هر عدد گویا عددیست گویا
2-جمع دو عدد گویا عددیست گویا
با استفاده از تعاریف و قضایای فوق ثابت میشه که 0-0 عددیست گویا که با 0 نشونش میدن
اینا ظاهرا عبارات بدیهی هستن اما در واقع مطالب آسونی نیستن یعنی اینها رو به عنوان فرض همیشه به ما یاد دادن که مثلا اگه 2 مثبته معکوسشم مثبته اما اصلش اینه که تمام اینها به جز 10 اصل اساسی اثبات دارن یا تعریفن
 
پاسخ : صفر منهای صفر؟

به نقل از RATANIOT :
اگه 0-0=0 پس میشه گفت : 0/0=0!!!!!!
چی میگین؟
اقای رتنیوت رو هم به خاطر این خبطی که ازشون سر زده میبخشیم X-(
ثابت میشه که0/0 برابر با هر عدد حقیقه دلخواه به همین علت اسمش مبهم شده :-w
اما تعریف نشده به چیزی میگن که در تعریف نگنجه مثل عدد بخش بر 0 چون هیچ a وجود نداره که در 0 ضرب بشه و یک عدد غیر 0 بشه
 
پاسخ : صفر منهای صفر؟

بابا هچ رو در نظر بگیر
حالا میتونی از این هیچ چیزی برداری ؟؟؟
هیچی نمیتونی ازش برداری
همون میشه دیگه
هیچ !!!!!!!!!!
0
 
پاسخ : صفر منهای صفر؟

می دونم خیلی از این تاپیک گذشته ولی من یه فکر داشتم گفتم بگم(نمی دونم قبلا گفته شده یا نه)
ببینین ما صفر رو دو جور معنی داریم می کنیم یکی این که عدد باشه یکی دیگه این که به معنی هیچی باشه(خیلی مهمه که فرق این دو تا رو بدونیم یعنی هیچ وقت صفر عددیه کنار یک که میشه ده رو با صفر به معنیه این که هیچی اینجا نیس اشتباه نکنیم) حالا بحث صفر منهای صفر چون منها اصولا توی ریاضی و توی دنیای اعداد تعریف میشه پس صفر(عددی) منهای صفر(عددی) میشه صفر منتها این صفر جواب صفر هیچیه یعنی کلا هر عددی منهای خودش میشه صفر هیچی
پ.ن: مشکل این جاس که ما هیچی رو صفر نام گذاری کردیم و این به نظر من غلطه!
*توجه:نمیتونیم صفر عددی رو منهای صفر هیچی کنیم چون در دو بعد و ماهیت متفاوت اند!
 
به نظرتون صفر منهای صفر چند میشه؟چرا؟
گنگ نمیشه؟
فکر کن یه جعبه سیب خالی داری.بعد هیچ سیبی بر نمیداری.یعنی کلا کاری نمیکنی! حالا چند تا سیب داری؟ هیچ چی!
مثال در حد اول ابتدایی :D
 
  • لایک
امتیازات: areh
صفر مثبت منهاي صفر ميشه صفر مثبت:]]]
مثلا يك مثبت منهاي يك ميشه صفر مثبت:]]]
 
تا اونجایی من بلدم حد یه عدد میشه.
صفر مثبت منهای صفر میشه صفر.
مشاهده پیوست 178
برای دیگر حالت ها هم همین گونه میشه نشون داد.
 
بابا لازم نیست اینقدر موضوع را فلسفی کنید....جواب صفر.
 
تا اونجایی من بلدم حد یه عدد میشه.
صفر مثبت منهای صفر میشه صفر.
مشاهده پیوست 178
برای دیگر حالت ها هم همین گونه میشه نشون داد.
توجه داشته باشید که در اخرین معادله حد عبارت برابر صفر است نه خود عبارت لذا اگر بخواهیم دقیق بگوییم و طبق فرض عدم در نظر گرفتن مقدار تابع در خود نقطه حدی پیش بریم، عبارت در حد برابر صفر است نه مطلقا صفر.
و همین شرایط برای جمع و تفرق یک صفر به عنوان عضو همانی و یک عبارت با حد صفر چه از چپ چه از راست و چه دو عبارت متمایل به صفر به هر ترتیبی هست و جواب همه برابر عبارتی با حد صفر نه مطلقا برابر صفر عامل همانی جمع است

*يك نكته مهم: ديدم كه قبلا بعضي ها جواب هايي بر مبناي از هيچي نميشه هيچي برداشت داده بودند و لازم دونستم كه توضيح بدم كه صفر به معناي هيچي نيست. صفر تعريف دارد. تعريف صفر: عضو هماني عمل جمع به اين معنا كه X+0=0 و نبايد از تعريف دبستاني هيچي سيب براي اين بحث استفاده شود
 
آخرین ویرایش:
توجه داشته باشید که در اخرین معادله حد عبارت برابر صفر است نه خود عبارت لذا اگر بخواهیم دقیق بگوییم و طبق فرض عدم در نظر گرفتن مقدار تابع در خود نقطه حدی پیش بریم، عبارت در حد برابر صفر است نه مطلقا صفر.
و همین شرایط برای جمع و تفرق یک صفر به عنوان عضو همانی و یک عبارت با حد صفر چه از چپ چه از راست و چه دو عبارت متمایل به صفر به هر ترتیبی هست و جواب همه برابر عبارتی با حد صفر نه مطلقا برابر صفر عامل همانی جمع است.
منم نمی خواستم مقدار مطلق رو نشون بدم.
مطلقش رو دوستان ثابت کردن من فقط حدیش رو گفتم.
 
من فکر کنم اینارو بچه های ریاضی محض اثبات میکنن
۳ ۴ سال پیش تو یکی از مجله های دانستنیا دیدم ۱+۱رواثبات کرده بود میشه ۲:|
 
من فکر کنم اینارو بچه های ریاضی محض اثبات میکنن
۳ ۴ سال پیش تو یکی از مجله های دانستنیا دیدم ۱+۱رواثبات کرده بود میشه ۲:|
جواب دير موقعي هست ولي گفتم باشه شايد فايده اي داشت

عمل جمع و إعداد در رياضيات تنها يكسري تعاريف هستند.
يك تناظري بين مفاهيم پايه رياضيات و شهود وجود داره ولي اين تناظر نبايد باعث اختلاط دو موضوع بشود. إعداد در ذهن بشر از ابتدا به اين صورت ايجاد شده كه مثلا تفاوتي هست بين x تا چيز و y تا چيز مثلا پنج تا موز بهتر از چهارتا است ولي اين موضوع بيانگر يك حقيقت خارجي كه مثلا جزو قوانين جهان باشد نيست يعني در طبيعت نه چيزي به نام ١ وجود دارد نه هر عدد ديگري و اينها مفاهيم انتزاعي براي توصيف پديده هاي بيروني هستند و كلا مفاهيمي دلخواه هستند
لذا حقيقت بيروني در جهان وجود ندارد كه ١+١=٢ چون نه خود ١ وجود خارجي دارد نه خود ٢ و نه خود جمع و چنين اثباتي وجود ندارد كما اينكه عمل جمع و إعداد (طبيعي و حقيقي و...) همه تعاريف (مثل اصول كه دليلي ندارند) هستند و عملا اثبات ندارند
 
من فکر کنم اینارو بچه های ریاضی محض اثبات میکنن
۳ ۴ سال پیش تو یکی از مجله های دانستنیا دیدم ۱+۱رواثبات کرده بود میشه ۲:|
گوتلوب فرگه میخواست پایه ای برای ریاضیات پیدا کنه،و گفت که علم ریاضیات در واقع از منطق میاد(مثلا عدد همون قانون این همانیه)
میدونیم که گزاره های منطق پیشینین،یعنی صدقشون مستقل از تجربست.پس ریاضیات از تجربه نیست و فرگه در مقدمه کتابش،مبانی علم حساب، خیلی جالب اینو بیان میکنه:
اگر از کسی بپرسیم عدد 1 چه بوده یا به چه چیزی دلالت میکند،جواب میدهد یک شیء.یعنی "عدد 1،یک شیء است" اما این تعریف نیست،چون بخش اول ان مشخص و بخش دومش نا مشخص است؛یعنی بیان نکرده که به "چه شیء ای".هرکس میتواند یک شیء انتخاب کرده و آن را "یک" بنامد که به معنای نسبی بودن عدد "یک" میباشد،حال انکه هرگز اینطور نیست بلکه این حرف را میتوان برای متغیر هایی مثل x گفت.

این شروع جنبش فیلسوفان تحلیلی بود و برنامه استنتاج ریاضیات از منطق با کارهای راسل،نورث وایتهد(که در کتاب مشترکشون یعنی مبانی ریاضیات،همین 1+1=2 رو هم اثبات میکنن) به اوج رسید اما سرانجام کورت گودل،ممکن نبودن بدست اوردن "کل" ریاضیاتو با همون اصل ناتمامیت گودل اثبات کرد و این تئوری شکست خورد....
 
  • لایک
امتیازات: CPHM
Back
بالا