پاسخ : سمپادی های تهران [علامه حلی]
نه...
انتقادت کاملا به جا هست امین...من پروژه ای ندارم...کمونیسم هم مال تاجیکیه و من کمکش میکنم بتونه پروژه بده...همین
من پوریا عابدی رسما"هیچ"زحمتی برای این سمینار نکشیدم...اگه هم دیدی تا اون حرف رو زدی جوابت رو ندادم وا3 این بود که داشتم میفکریدم به درستی راهم...
ببین...یحثی که هست اینه که من برای کمک به این سمینار خیلی برنامه داشتم...اول با کاندید شدن برای دبیری...بعد با تلاش برای راه انداختن قوی گروه انسانی توی پژوهشی ها...بعدم با کمک به گروه تئاتر(اول در نقش بازیگر و بعد در کمک به کارگردان توانایمان یعنی علیرضا شیخی)
ولی چی شد"هیچ کمکی"به این سمینار نکردم؟...منی که میتونستم توی روابط عمومی تا ته بهشون کمک کنم چون رسما جو بچه ها دستمه...منی ک اگه یادتون باشه تا سهیل انتخاب شد و حتی در زمان انتخابات هنوز خودم رو کنار نکشیده بودم...و اتفاقا اوایل من و چند تا دیگه از بچه ها بودیم که بچه ها رو میکشوندیم اتاق سمینار...
و چی شد یه دفعه گفتم بیخیالش...
آیا تنبلی بود؟...خیر
بعد از 3ماه به من گفتن ما نمیتونیم کمکی بهت بکنیم(نه معلم و نه حتی مثلا جایی رسمی برای انسانی)...
و آنگاه بود که سمینار برای شخص عابدی دایورت شد...
هنوزم معتقدم امکان اشتباه بودن راهم بسیار است...
من میتونستم خیلی ساده بی تفاوت باشم به همشون و تز فلسفه ام رو توی سمینار رو کنم...مطمئن هم باشین میترکوند...یا میتونستم مباحث خاص جامعه شناسی رو بردارم...
ولی به"خود"اهمیت ندادم...
تا دیگران بفهمند ضعف"انسانی"حلی را در عین استعداد حلی ها در این زمینه...
شکی نیست یک قیاس ساده میان حلی و فرز در این زمینه هدفم را آشکار میکند...
امین...امید هست هدفم برایت جا افتاده باشد :)