حقیقت، مطلق یا نسبی؟

Nooshin_d

نوشین
ارسال‌ها
388
امتیاز
622
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 مشهد
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
92
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : حقیقت؟!معیارش چیست؟

اگر در ريشه? واژگان حقيقت و واقعيت دقيق شويم، تفاوت‌هايي را مشاهده مي‌کنيم. ريشه? کلمه? حقيقت، "حق" به معناي راستي و درستي است و ريشه? کلمه? واقعيت، "وَقَعَ" به معناي رويدادن و يا اتفاق افتادن است. حقيقت، اشاره به ماهيت راست و درست دارد و واقعيت اشاره به امور عيني و يا اموري که اتفاق مي‌افتند http://www.bahaneh.net/hall/topic_show.php?t=34304

من فقط اینو از بحثتون فهمیدم . خیلی پیچیدس! :-?
 

lovesky

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
606
امتیاز
3,585
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
قم
رشته دانشگاه
فیزیک
پاسخ : حقیقت؟!معیارش چیست؟

یه سوال بنظرتون حقیقت میتونه یه واقعیت باشه یا بالعکس
واقعیت یه حقیقت؟
اگه بشه پس تعاریف ما....
 

پوریا

لنگر انداخته
ارسال‌ها
4,627
امتیاز
24,501
نام مرکز سمپاد
helli 1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
زنجان
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
پاسخ : حقیقت؟!معیارش چیست؟

به نقل از Lovesky :
یه سوال بنظرتون حقیقت میتونه یه واقعیت باشه یا بالعکس
واقعیت یه حقیقت؟
اگه بشه پس تعاریف ما....
یه طرفه است...حقیقت مجموعه ی بزرگتر از واقعیت است...حقیقت واقعیت را نیز شامل میشود...ولی واقعیت حقیقت را شامل نمیشود...مثلا رویا و خیال در حقیقت هست اما در واقعیت وجود ندارد...
 

Nooshin_d

نوشین
ارسال‌ها
388
امتیاز
622
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 مشهد
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
92
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : حقیقت؟!معیارش چیست؟

به نقل از Lovesky :
یه سوال بنظرتون حقیقت میتونه یه واقعیت باشه یا بالعکس
واقعیت یه حقیقت؟
اگه بشه پس تعاریف ما....
چرا که نه؟! مثلا تو داری میری مدرسه . هم واقعیت میتوه باشه هم حقیقت ( نیت درونیت)
 

no one

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
818
امتیاز
1,525
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
اورمیه
دانشگاه
علوم پزشکی تبریز
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : حقیقت؟!معیارش چیست؟

به نقل از prabd.chess :
اهان...ببین لازم رو نفهمیدی...حقیقت رو هم نگرفتی...مقصود از لازم بودن حقیقت این نیست که ما لازمش داریم برای ادامه دادن...داریم تو ابعاد خیلی وسیعتری میگیم...همین که تو یک راه دیگه را انتخاب بکنی یا نکنی خود حقیقت است...اما اون کاری که واقعا میکنی واقعیت است

خوب من یه راهو انتخاب می کنم آره این یه حقیقتی داره شاید خودمونم ازش بی اطلاع باشیم ولی واقعیت امرو می دونیم که داریم چه راهی انخاب میکنیم!
درسته؟
 

lovesky

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
606
امتیاز
3,585
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
قم
رشته دانشگاه
فیزیک
پاسخ : حقیقت؟!معیارش چیست؟

به نقل از نوشين :
چرا که نه؟! مثلا تو داری میری مدرسه . هم واقعیت میتوه باشه هم حقیقت ( نیت درونیت)
اینکه بشه هم زمان باشن با اینکه یکی باشن فرق میکنه
 

پوریا

لنگر انداخته
ارسال‌ها
4,627
امتیاز
24,501
نام مرکز سمپاد
helli 1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
زنجان
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
پاسخ : حقیقت؟!معیارش چیست؟

به نقل از no one :
خوب من یه راهو انتخاب می کنم آره این یه حقیقتی داره شاید خودمونم ازش بی اطلاع باشیم ولی واقعیت امرو می دونیم که داریم چه راهی انخاب میکنیم!
دسته؟
متوجه نشدم...دقیقتر بگو...
ببین ما فکر میکنیم واقعیت امر را میدانیم...اصلا واقعیت چیزی است که وابسته به زمان است و در واقع ما هیچ از واقعیت نمیدانیم...مگر اینکه واقعیت را محدود به بازه ی حال کنیم
 

no one

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
818
امتیاز
1,525
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
اورمیه
دانشگاه
علوم پزشکی تبریز
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : حقیقت؟!معیارش چیست؟

به نقل از prabd.chess :
متوجه نشدم...دقیقتر بگو...
ببین ما فکر میکنیم واقعیت امر را میدانیم...اصلا واقعیت چیزی است که وابسته به زمان است و در واقع ما هیچ از واقعیت نمیدانیم...مگر اینکه واقعیت را محدود به بازه ی حال کنیم

یه سوال واسه اینکه بهتر بفهمم!
الان ما حقیقت یه امر رو میفهمیم یا حقیقتشو یا هیچ کدوم؟
 

پوریا

لنگر انداخته
ارسال‌ها
4,627
امتیاز
24,501
نام مرکز سمپاد
helli 1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
زنجان
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
پاسخ : حقیقت؟!معیارش چیست؟

به نقل از no one :
یه سوال واسه اینکه بهتر بفهمم!
الان ما حقیقت یه امر رو میفهمیم یا حقیقتشو یا هیچ کدوم؟
حرف من و تا حدی حرف فلسفه ی نهیلیسم اینه که ما از حقیقت هیچ نمیفهمیم و تنها میتوانیم از راه واقعیت و حدس زدنش(حدس زدن واقعیت خود نگاهی حقیقی به واقعیت است)به حقیقت نزدیک شویم...
 

ساقي

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
171
امتیاز
269
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
كرمانشاه
پاسخ : حقیقت؟!معیارش چیست؟

به نقل از prabd.chess :
ببین...من میام یه تز میدم...میگم هر چیزی در این دنیا بر این اصل است...بعد هر کسی میاد ایراد بگیره نمیتونه...اصلا تمام موارد رو توجیح میکنه...پس کافی است تا باشد تا همه چی درست باشد...اما ایا لازم است؟...خیر...فرض کن یک نقطه ی الف داریم میخواهیم به ب برویم...ایا فقط یک راه داریم...خیر...حرف منم همینه...شاید هم عقل و هم احساس و هم منطق و هم تجربه گرایی کافی باشن...اما از کجا معلوم که لازمن؟
من خيلي به اين بحث ها وارد نيستم اما با توجه به همون چيزي كه حاليم ميشه شما جواب اينو بده :
شما براي فهميدن هر چيزي بالاخره بايد از يكي از اين ها استفاده كني پس اين ها لازم هستند .چون نميشه كه همين طوري يه دفعه ادم بدون استفاده از هيچ قوه اي چيزي رو درك كنه . درسته ؟
و اين رو هم مي دوني كه هر كدوم به تنهايي كافي نيستن چون امكان اشتباه درشون خيلي زياده . درسته ؟
من فكر مي كنم براي درك واقعيت يكي از اين ها مي تونه به تنهايي كافي باشه ولي حقيقت براي من اون چيزيه كه همه ي اين ها با هم اونو
توجيه كنن .
 

lovesky

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
606
امتیاز
3,585
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
قم
رشته دانشگاه
فیزیک
پاسخ : حقیقت؟!معیارش چیست؟

به نقل از ساقي :
من خيلي به اين بحث ها وارد نيستم اما با توجه به همون چيزي كه حاليم ميشه شما جواب اينو بده :
شما براي فهميدن هر چيزي بالاخره بايد از يكي از اين ها استفاده كني پس اين ها لازم هستند .چون نميشه كه همين طوري يه دفعه ادم بدون استفاده از هيچ قوه اي چيزي رو درك كنه . درسته ؟
و اين رو هم مي دوني كه هر كدوم به تنهايي كافي نيستن چون امكان اشتباه درشون خيلي زياده . درسته ؟
من فكر مي كنم براي درك واقعيت يكي از اين ها مي تونه به تنهايي كافي باشه ولي حقيقت براي من اون چيزيه كه همه ي اين ها با هم اونو
توجيه كنن .
اینها کافی هستند نه لازم
درسته که اگه باشن میشه چیزیو توجیح کرد اما از کجا معلوم در اصل اینطوریه منظور ایشون اینه تا جایی که فهمیدم
مثلا ببینید تو فیزیک داریم که وجود انرژی میتونه خیلی چیزا رو توجیح کنه
میشه اما آیا حقیقت اینه
خیر این چیزیه که ما صرفا برای توجیح خیلی از اتفاق ها ازش استفاده میکنیم اما نمیتونیم به طور قطع بگیم اینه
 

Nooshin_d

نوشین
ارسال‌ها
388
امتیاز
622
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 مشهد
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
92
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : حقیقت؟!معیارش چیست؟

به نقل از prabd.chess :
متوجه نشدم...دقیقتر بگو...
ببین ما فکر میکنیم واقعیت امر را میدانیم...اصلا واقعیت چیزی است که وابسته به زمان است و در واقع ما هیچ از واقعیت نمیدانیم...مگر اینکه واقعیت را محدود به بازه ی حال کنیم
یه مثال : واقعه ی عاشورا رو همه واقعیتشو میدونن که امام شهید شد ، آب بسته شد و... ولی دونستن حقیقت مهمه که بدونینم پیروز واقعی میدان کیه. چرا امام قیام کرد ، ...این هست که خیلیا رو به شبهه میندازه . "نفهمیدن واقعیت "
خوب آیا این بازه ی زمانی مربوط به گذشته نیست؟
 

ermia

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
260
امتیاز
886
نام مرکز سمپاد
HnschII
شهر
mashad
مدال المپیاد
ادبیات
دانشگاه
سوال خوبیه‏!‏
رشته دانشگاه
اینم سوال خوبیه‏!‏
پاسخ : حقیقت؟!معیارش چیست؟

زندگی بهم یاد داده حقیقت رو خودم دریابم نه با حرفای دیگران یا چشاشون یا گوشاشون فقط خودم
 

پوریا

لنگر انداخته
ارسال‌ها
4,627
امتیاز
24,501
نام مرکز سمپاد
helli 1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
زنجان
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
پاسخ : حقیقت؟!معیارش چیست؟

به نقل از نوشين :
یه مثال : واقعه ی عاشورا رو همه واقعیتشو میدونن که امام شهید شد ، آب بسته شد و... ولی دونستن حقیقت مهمه که بدونینم پیروز واقعی میدان کیه. چرا امام قیام کرد ، ...این هست که خیلیا رو به شبهه میندازه . "نفهمیدن واقعیت "
خوب آیا این بازه ی زمانی مربوط به گذشته نیست؟
بچه ها وا3 همینه من گفتم خودتو ن ببحثین و از من نپرسین دیگه! :)...ببین من به گذشته و اینده ایمان ندارم...تنها به حال ایمان دارم و معتقدم گذشته و اینده نیز زمانی حال بوده یا خواهد بود...پس مشکلی پیش نمیاد
 

Mozartine

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
388
امتیاز
1,737
پاسخ : حقیقت؟!معیارش چیست؟

من با یه تیکه هایی از بحث موافقم با یه بخشاییش خیر

به نظر من حقیقت چیزی نیست که بشه تعریف گفت واسش ، راه برای تعیینش مشخص کرد ، اصلا چیز واحد و لزوما واقعی نیست حتی برای یه شخص تو دو زمان مختلف ..

یه مفهومه که درکش خارجه برای ما . چرا ؟ چون چیزی نیست که در هیچ لحظه ای معلوم باشه حالا این دلایل زیادی داره ..

درسته که من چیزی رو میگم حقیقی که با عقایدو مسلک و راه خودم تطابق داشته باشه ولی این ایمان خودمو فقط میتونم بگم تو ذهن خودم حقیقیه .. اصلا جامعیت نداره برای هیچ دو نفر و هیچ دو لحظه

میدونین بررسی حقیقت مثل چی میمونه ؟ فرض کنین جهان ریاضیات فقط عدد داره و ما صرفا میدونیم جمع و تفریقو ضرب و تقسیم وجود داره ، ولی هیجکس نمیدونه چطوری انجام میشه ! یعنی کاملا مبهم

حالا هر کی برا خودش یه تعریفی میزاره .. یه نفر ممکنه به تعریفش شک کنه عوض کنه .. ممکنه ایدش مغلوب یکی دیگه شه .. ممکنه اصلا همه عددا رو بریزه دور ... حتی نمیدونه آدم ین عددا ترتیبشون چیه و از کجا بدست اومدن ! در اینحد نامتوازن

به نظرتون وقتی نه منشا معلومه نه روش نه نظم و نه هیچی کوچکترین فایده ای داره امتحان ریاضی دادن و تصحیح کردنش ؟ کاملا بیمعنیه ! چون ملاکی برا تصحیح نداره !

من درک خودمو دارم هرلحظه اگه به حقیقت فک کنم و اونقد ذهنم توانا باشه که بتونم با ملاک خودم بفهممش باز کلیت نداره ففط برا خودمه ، پس واسه چی روش بحث کنم ؟! حقیقت مطلق هست ؟ نمیدونم ! درکش نمیتونم بکنم !

راستی اینم بگم ، واقعیتو حقیقت از یه جنس نیستن .. قوانین فیزیک شاید واقعی باشنو جواب بدن ولی حقیقی نیستن ..میبینین هم که مدام متغیرن چون واقعیت هم به گستره دید ما بستگی داره ..
 

پوریا

لنگر انداخته
ارسال‌ها
4,627
امتیاز
24,501
نام مرکز سمپاد
helli 1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
زنجان
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
پاسخ : حقیقت؟!معیارش چیست؟

خوندم پست بالایی رو...به نظرم یه جاهاییش ایرادهای منطقی داشت...اما در مورد بحث جامعیت که مطرح کردی...
بله منم معتقدم ما هیچگاه نمیتوانیم بر سر مواضعی که تغییر میکنند با زمان و مکان حرفی بزنیم...اما جالب است که من اگر شاد باشم یاز 2*2=4 است و ناراحت هم که شوم باز تغییری در آن ایجاد نمیشود...پس حقانیت بحث زیر سوال نرود...
اما میپذیرم که هیچگاه نمیتوان فلسفه ی جامع ساخت...اما هر کس میتواند از عیقده اش دفاع برای خود و دیگران کند...
 

Mozartine

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
388
امتیاز
1,737
پاسخ : حقیقت؟!معیارش چیست؟

خب این مثالی که من زدم با ریاضی منظورم این نبود که حالات روحی فرد ممکنه روی تعریفش از جمع تاثیر بگذاره , شاید هر بار یه ترتیبی واسه ی اعداد منطقی تر به نظرش بیاد و کلا از بنیاد تعاریفش یا یه بخشیش به هم بریزه

"هر کس میتواند از عقیده اش دفاع برای خود و دیگران کند" یعنی میگی که لزوما عقیده , حقیقته ؟! بحث عقیده به نظر من جداس .. من شاید توی یک ماه گذشته عقایدم نسبتا ثابت بوده ولی هر بار یه چیزی در رابطه با یه موضوع مشخص به نظرم حقیقی اومده باشه .. مثل وقتیه که آدم سر امتحانه سوالیه که خونده ولی نیاز به تجزیه تحلیل داره هنوزم اصل موضوع همونه ولی هر بار نظرش ممکنه بره روی یه گزینه

راستی ایرادای منتطقیش رو میشه بگی ؟
 

پوریا

لنگر انداخته
ارسال‌ها
4,627
امتیاز
24,501
نام مرکز سمپاد
helli 1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
زنجان
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
پاسخ : حقیقت؟!معیارش چیست؟

به نقل از •Silmarillion• :
خب این مثالی که من زدم با ریاضی منظورم این نبود که حالات روحی فرد ممکنه روی تعریفش از جمع تاثیر بگذاره , شاید هر بار یه ترتیبی واسه ی اعداد منطقی تر به نظرش بیاد و کلا از بنیاد تعاریفش یا یه بخشیش به هم بریزه

"هر کس میتواند از عقیده اش دفاع برای خود و دیگران کند" یعنی میگی که لزوما عقیده , حقیقته ؟! بحث عقیده به نظر من جداس .. من شاید توی یک ماه گذشته عقایدم نسبتا ثابت بوده ولی هر بار یه چیزی در رابطه با یه موضوع مشخص به نظرم حقیقی اومده باشه .. مثل وقتیه که آدم سر امتحانه سوالیه که خونده ولی نیاز به تجزیه تحلیل داره هنوزم اصل موضوع همونه ولی هر بار نظرش ممکنه بره روی یه گزینه

راستی ایرادای منتطقیش رو میشه بگی ؟
عقیده در هر زمان حقیقت من نیست...تلاش و جستن حقیقت است...در فلسفه ی من "راه کمال"حق است و نه"کمال"...
ایرادش به نظرم:همه چیز حقیقت است...هر بودن و نبودنی...واقعیت را"شدن"ها میسازد...
 

mysterious queen

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,058
امتیاز
4,964
نام مرکز سمپاد
فرزانگان٣
شهر
مش‍‌هد
پاسخ : حقیقت، مطلق یا نسبی؟

حقيقت تعاريف مختلفى داره اما قديمى ترين تعريف براى حقيقت و مى شه گفت رايج ترينِ اون ادراكِ مطابق با واقعيتِ چيزهاست.

گفته مى شه كه حقيقت مطابق با واقع امكان نداره، چون ما نمى تونيم واقعيت رو اون جورى كه هست درك كنيم، چرا كه واقعيت در نظر افراد مختلف فرق مى كنه، اما مثلاً وقتى بين دو نفر كه دارند به يك جسم نگاه مى كنن، يكيشون اون رو سفيد مى بينه و اون يكى سياه، فقط يك نفر از اونا داره حقيقت رو مى گه، يا شايد هيچ كدومشون، چون چيزى كه اهميت داره واقعيت اون جسمه.

و وقتى چيزى حقيقت باشه، يعنى راست باشه، نمى تونه هم زمان دروغ هم باشه (البته منطق ديالكتيك اين طورى فكر نمى كنه. :-" كه بحث جداگانه اى رو مى طلبه.) و بنابراين حقيقت هيچ وقت " نسبى" نيست و همواره مطلقه.
 

Lorca

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,015
امتیاز
6,847
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
زیست‌شناسی سلولی و مولکولی
پاسخ : حقیقت، مطلق یا نسبی؟

تعریفی که زهرا داد برای حقیقت، پذیرفته‌شده‌ترین تعریفه؛ تطابق با واقعیت. بحث اصلی همیشه سر اینه که از کجا می‌شه مطمئن بود چه چیزی حقیقی [مطابق با واقعیت] هست.

اغلب در پاسخ به این سوال که «از کجا بدونم فلان چیز حقیقت داره؟»، خیلی ساده پاسخ می‌دیم که باید اثبات[nb]proof[/nb] بیاریم؛ اما بلافاصله این مسئله بیان می‌شه که پس اثبات اون اثبات چی، و اثباتِ اثباتِ اون اثبات چی[nb]در حقیقت اون پرسش «از کجا بدونیم فلان چیز حقیقت داره؟» رو راجع به هر اثباتی می‌شه پرسید.[/nb]، و به همین ترتیب تا آخر. در چنین شرایطی، شما سه راه برای دست‌یابی به حقیقت دارید [اونایی که آشنایی دارن، می‌دونن که دارم به سه‌گانه‌ی مونشهاوزن اشاره می‌کنم]:

[1] استدلال دائری یا دور[nb]Circular argument[/nb] که مطابق اون، تئوری و اثباتش از هم حمایت می‌کنن و شما از یکی به دیگری می‌رسید.
[2] استدلال مبتنی بر تسلسل، که مطابق اون، تا ابد[nb]ad infinitum[/nb] ادامه می‌دید به اثبات آوردن برای اثبات و اثبات آوردن برای اثباتِ اثبات و...
[3] استدلال مبتنی بر پذیرش اصل[nb]axiom[/nb] که مطابق اون، در نهایت یک اصل رو به عنوان بستری که اثبات لازم نداره [نه که ذاتاً نداشته باشه، می‌پذیریمش بدونِ اثبات[nb]راسل درکتاب مقدمه‌ای بر فلسفه‌ی ریاضیات عنوان می‌کنه که نمی‌شه مشخص کرد آیا اصولی وجود دارن که ذاتاً‌ نیازی به اثبات ندارن یا خیر؛ امّا با جلو رفتن در اثبات، می‌شه به گزاره‌هایی رسید که آن قدر ساده هستن که نمی‌شه به سادگی براشون اثبات آورد و عجالتاً پذیرفته می‌شن - موضوع به این سادگی نیست البته بچه‌ها. [/nb]] می‌پذیریم، و از اون جا به بعد برای هر گزاره‌ای که اضافه می‌کنیم اثبات میاریم.

هر سه استدلال به لحاظ منطقی ضعیف هستن [nb]هر کدوم به طریقی؛ و اصلاً‌ هم نمی‌شه به سادگی هر کدوم رو رد کرد. اگر راجع به هر کدوم سوالی داشتید/شک داشتید بپرسید تا بازش کنم.[/nb]؛ در نتیجه، انتخاب نهایی بین سه مسیره که هر سه تماماً قانع‌کننده نیستن. در شناخت‌شناسیِ[nb]Epistemology[/nb] نسبتاً امروزی، هر کدام از این سه استدلال، مدافعان خودشون رو دارن؛ یک دسته‌ی چهارم هم وجود داره که بیان می‌کنن اگرچه واقعیت داره که نمی‌شه حقیقت داشتن هیچ‌چیزی رو به طوری ذاتی و قطعی تعیین کرد، حقیقت نداشتنش رو می‌شه اثبات کرد [ابطال کردن - از راه آزمایش] یا غیرضروری توصیفش کرد [تیغ اُکام[nb]خیلی خیلی خلاصه بخوام تعریفش کنم، بیان می‌کنه که در میان توضیحات مختلف برای یک پدیده که همگی پیش‌بینی‌های درستی می‌کنن، اونی برای پذیرش باید انتخاب بشه که تعداد مفروضاتش کم‌تره، یا به بیان ساده‌تر، ساده‌تره. چرا؟ کم بودن مفروضات، محتمل‌تر می‌کنه حقیقت اون توضیح رو. [/nb]] در نتیجه، تئوری‌ها پذیرفته می‌شن تا زمانی که شواهدی برای رد شدن‌شون ارائه بشه و رد بشن؛ در حقیقت، پیروان این روش می‌پذیرن که کسب قطعیت ممکن نیست، بلکه باید تلاش کنید تا جایی که می‌تونید به حقیقت نزدیک بشید، بدون اینکه فراموش کنید که حقیقت قطعی، غیرقابل وصوله. توضیحاتی که راجع به اصول دسته‌ی چهارم دادم، اصول پذیرفته‌ شده‌ی فلسفه‌ی علم و روش علمی هستن.

جای ذکرش هست که سه‌گانه‌ی مذکور، ضرورتاً سه‌گانه نیست و می‌تونه چهارگانه و پنج‌گانه باشه ولی برای کوتاه شدن پست اکتفا کردم به بیان سه تا روش، چون معروف‌تر و شناخته‌شده‌تر هستن.
 
بالا