موزه

elahe

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,511
امتیاز
342
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ١
شهر
بندرعباس
پاسخ : دوستت دارم "2"

مهربانیت را دیده ام


نه در خواب ..

که در آبی ترین لحظه های آبی بودنت

و آمده ام که بمانم

اگر ماندن را بخواهی ...

از تو ابدیتی خواهم ساخت

که عشق ،

اول و آخرحادثه ی من و تو باشد

و دل ،

هدیه ای که همیشه در تصرف چشمانت

خواهد بود !!!..
 

elahe

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,511
امتیاز
342
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ١
شهر
بندرعباس
پاسخ : دوستت دارم "2"

يادم باشد حرفي نزنم كه
به كسي بر بخورد...
نگاهي نكنم
كه دل كسي بلرزد...
راهي نروم
كه بيراهه باشد
خطي ننويسم
كه آزار دهد كسي را.

يادم باشد كه
روز و روزگار خوش است...
همه چيز رو به راه است و خوب.
تنها... تنها... دل ما دل نيست...
 

elahe

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,511
امتیاز
342
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ١
شهر
بندرعباس
پاسخ : دوستت دارم "2"

آخرین ستاره




بیدار شو که آخرین ستاره هم مرد! لا به لای همه ی فانوس های دروغی...
دیشب همه ی باران طراوت تو را داشت، همه ی بغض بهانه ی تو را میگرفت، تمام آرزو به پای تو ایستاده بود، ... .
دیشب اتاق من پر از ترس تنهایی و فانوس های مهتاب زده ی تو شده بود
و تو اشک مرا روی سنگفرش فرش های کوچه، روی تمام ابرها، دیدی و رفتی! ولی این درد من نیست!
این درد است که تو هنوز نگفته بودی دوستم داری
که رفتی و رفتی تا آنجا که خواب ترا میبُرد... .

نمیدانم، نمیدانم ای آبی آسمان من! در کجای این رعد فراموشی مرا صدا زدی که هنوز نشنیده ها را میشنوم !
در کجای این برف تنهایی تابیدی که هنوز ندیده ها را می بینم !

ای دریغ
از آرزوهامان و دستهامان و...
ای دریغ از هر چه بود و نبود !
حالا بیدار شو، آخرین ستاره هم مرد و مرثیه اش ماند برای من...

تقدیم با عشق _ چه واژه های جالبی _ به اشکهای پنهانیت و غربت ستاره ات

" همه ی نغمه های خاموشم! "

" نگارا بر سر کویت دلم را هیچ اگر بینی

زمن دل خسته یاد آور
شبت خوش باد

من رفتم
 

elahe

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,511
امتیاز
342
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ١
شهر
بندرعباس
پاسخ : دوستت دارم "2"

تو در جان منی من غم ندارم
تو ایمان منی من کم ندارم
اگر درمان تویی دردم فزون باد
وگر معشوقه ای سهمم جنون باد
تویی تنها تویی تو علت من
تو بخشاینده بی منت من
صدایم کن صدای تو ترانه است
کلامت ایه های عاشقانه است
تو را من سجده سجده می پرستم
که بر سر خاک بر زانو نشستم.
 

Ehsan.IN$PIRE

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
352
امتیاز
22
نام مرکز سمپاد
شهید هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
مدال المپیاد
زیست میخونم!؟ نه بابا مارو چه به مدال المپیاد
پاسخ : دوستت دارم "2"

واقعا خیلی قشنگ بود. اون متن اولیه رو که خوندم گریم گرفت.
 

elahe

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,511
امتیاز
342
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ١
شهر
بندرعباس
پاسخ : دوستت دارم "2"

WOW!!!!
ممنون که اوومدی!
تنها و اولین بازذیذ کننده ی عزیز :D
 

negar73

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
397
امتیاز
506
نام مرکز سمپاد
فرزانگان3 مشهد
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی (تخصص :قانونی)
پاسخ : سادگى . . . .

خیلی جالب بود....................+
 

M.1373%

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
155
امتیاز
7
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مشهد
پاسخ : دوستت دارم "2"

هرگز تو را فرموش نخواهم كرد حتي اگر مرا از ياد ببري

و هرگز از تو رنجور نخواهم شد
چرا كه تو را دوست دارم
ديوانه وار عاشقت شدم
چرا كه مهرباني را در وجودت ديدم
با معصوميتت وجودم را دگرگون ساختي
و اگر تو نبودي هرگز عاشق نمي شدم
نه تو عشق من را فراموش مي كني
و نه قلب من از عشقت روي گردان مي شود
سوگند كه وجود تو در سرنوشت من نوشته شده است
و اگر با چشمان مهربانت اشاره اي كني فرسنگها راه خواهم پيمود
چرا كه شب عشق بسيار طولاني است
و قلبم در آرزوي تو مي سوزد
آنگاه كه از برابر ديدگانم دور شوي
خورشيد وجودت پنهان مي گردد
و ابرهاي غم و اندوه مرا در بر مي گيرند
و به دنياي غريبي مي برند
هميشه در قلبم حضور داري
و عشقت زندگي ام را گل باران كرده است
تمامي اين دنيا را با قلبي پر از رمز و راز به دنبالت طي كرده ام
هميشه به انتظار بازگشتت خواهم ماند
4db4jpikcr20breuzu.jpg
 

M.1373%

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
155
امتیاز
7
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مشهد
پاسخ : دوستت دارم "2"


صداي زنگ ساعت

خيال حلقه بازوانت را برهم مي‌زند

چشم در تنهايي باز مي‌کنم

و چشم‌هايم را در حسرت ديدنت

چندباره برهم مي‌فشارم

عطرت در اتاق من پيچيده

نفس‌هاي بريده‌ام اما

جز تکرار نبودنت چيزي نصيبم نمي‌کنند

با انگشت‌هاي خيس در هوا مي‌نويسم

دل‌تنگم... دل‌تنگم...
 

zoom

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
19
امتیاز
4
نام مرکز سمپاد
فرزانگان مشهد
شهر
مشهد
مدال المپیاد
زیاااااااااااااااااااااااااااااااااد
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
مهندسی برق "الکترونیک"
پاسخ : سادگى . . . .

خیلی خیلی قشنگ بود و اما با معنی خاصی بود نه.......................
 

zoom

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
19
امتیاز
4
نام مرکز سمپاد
فرزانگان مشهد
شهر
مشهد
مدال المپیاد
زیاااااااااااااااااااااااااااااااااد
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
مهندسی برق "الکترونیک"
پاسخ : شعرهاي من (لطفا نظر بده)

خیلی ناز بود+
 

ghazal.gh

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
201
امتیاز
45
نام مرکز سمپاد
فرزانگان مشهد
شهر
مشهد
مدال المپیاد
دارم برای المپیاد فیزیک می خونم!!
دانشگاه
دوست دارم كه فردوسي باشه !!
رشته دانشگاه
چه مي دونم!!!!!!
پاسخ : سادگى . . . .

نتيجه:
ادم نبايد ساده باشه!!
 

elahe

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,511
امتیاز
342
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ١
شهر
بندرعباس
پاسخ : دوستت دارم "2"

وقتي يكي و دوست داري حاضري جون فداش كني حاضري دنيا رو بدي فقط يه بار نكاش كني
به خاطرش داد بزني به خاطرش دروغ بكي رو همه جيز خط بكشي حتي رو برك زندكي
وقتي كسي تو قلبته حاضري دنيا بد باشه فقط اونيكه عشقته عاشقي و بلد باشه
قيد تموم دنيا رو به خاطر اون ميزني خيلي جيزها رو ميشكني تا دل اون و نشكني
حاضري كه بكزري از دوستاي امروز و قديم اما صداش و بشنوي شب از ميون دوتا سيم
حاضري قلب تو باشه بيش جشمهاي اون كرو فقط خدايي نكرده اون يه وقت بهت نكه برو
حاضري هر جي دوست نداشت به خاطرش رها كني حسابت و حساااااابي از مردم شهر جدا كني
حاضري حرف قانون و ساده بزاري زير بات به حرف اون كوش كني ووووووو به حرف قلب باوفات
وقتي بشينه به دلت از همه دنيا ميكزري تولد دوبارته اسمش و وقتي ميبري
حاضري جونتو بدي يه خار توي دستاش نره حتي يه زره كرد و خاك تو معبد جشاش نره
حاضري مسخرت كنن تمون ادماي شهر اما نبيني اون باهات كرده واسه يه لحظه قهر
حاضري هر جا كه بري به خاطرش كريه كني بكي كه محتاجشي و به شونه هاش تكيه كني
حاضري كه به خاطر خواستن اون ديوونه شي رو دست مجنون بزني با غصه ها همخونه شي
حاضري مردم همشون تو رو با دست نشون بدن و ديوونه هاي دوره كرد واسه تو دست تكون بدن
حاضري اعتبارت و به خاطرش خراب كنن كار ت و به كسي بدن جاش اون و انتخاب كنن
حاضري كه بكزري از شهرت و اسم و ابروت مهم نباشه كه كسي بخواد بشينه رو به روت
وقتي كسي تو قلبته يه جيز قيمتي داري ديكه به جشمت نمياد اكر كه ثروتي داري
حاضري هر جي بشنوي حتي اكر سرزنشه فقط به خاطر اونيكه خيلي برات با ارزشه
حاضري هر روز سر اون با ادما دعوا كني غرورت و بشكني و باز خودت و رسوا كني
حاضري هر جي كل داري دونه به دونه بشموري بسوزي از تب نكاش اسمش و وقتي مياري
حاضري هر كي جز اون و ساده فراموش بكني بشت سرت هر جي ميكن جيزي نكي كوش بكني
حاضري هر جي كه داري بيان و از تو بكي رن برنده هاي شهرتون دونه به دونه بميرن
حاضري كه بكزاري از مقررات و دين و درس وقتي كسي و دوست داري معني نميده ديكه ترس
وقتي كسي و دوست داري صاحب كلي ثروتي نزار كه از دستت بره اين كنج خيلي قيمتي
 

elahe

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,511
امتیاز
342
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ١
شهر
بندرعباس
پاسخ : دوستت دارم "2"

dv-00117344-001.jpg

س که جان در خاک این در سوختیم
دل چو خون کردیم و در بر سوختیم
در رهش با نیک و بد در ساختیم
در غمش هم خشک و هم تر سوختیم
سوز ما با عشق او قوت نداشت
گرچه ما هر دم قوی‌تر سوختیم
چون بدو ره نی و بی او صبر نی
مضطرب گشتیم و مضطر سوختیم
 

elahe

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,511
امتیاز
342
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ١
شهر
بندرعباس
پاسخ : دوستت دارم "2"

صبح ِ نو گاه می‌نشاندت به انتظار.
همه چیز که رو به راه باشد
می‌غلتد به ژرفای نارنجی ابرها


جلوه‌ی آهوان و پرندگان
نوید زادن ِ او
چشم می‌توان گشود
در شنیدن ِ صداهای خاموش
از ذوب هر چه به انجماد

تا شیرین کردنِ دهان از پسِ انتظاری بس تاب ناپذیر...
 

elahe

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,511
امتیاز
342
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ١
شهر
بندرعباس
پاسخ : دوستت دارم "2"

نمی تونم .... نمی تونم ...
هرجا میرم تو پیش رومی
بین خاطراتم خودم و گم می کنم
چه بیهوده...که تمام خاطراتم تویی
زمان رو میشمارم
حتی زمان یادآور توست
راه می روم
آه ه ه قدمهایت را کنارم حس می کنم، پا به پای من
می نگرم خاموش
خاموشییم را فکر چشمهایت می شکند
گوش می کنم به اواز سکوت
حتی سکوتم و ناقوس خاطراتت خاموش می کند
نمی دانم
نمی دانم...
دارم دست و پا میزنم توی مرگ لحظه ای بی تو
شاید بدنبال راه فراری از این همه بی تو بودن
راهی هست؟؟؟
نمی دانم
نمی دانم
چکنم با توی که در من بودی...
حالا که رفتی گویی هنوز در منی
یا شاید مرا نیز با خود برده ای
به...
نمی دانم
نمی دانم
چکنم..... صدای میاید که باید خورد را نابود کنم

beforeigo.jpg
 

elahe

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,511
امتیاز
342
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ١
شهر
بندرعباس
پاسخ : دوستت دارم "2"

منتظر نباش كه شبي بشنوي
از اين دلبستگي هاي ساده ، دل بريده ام…
كه عزيز باراني ام را
در جاده اي جا گذاشتم…
يا در آسمان ، به ستاره ي ديگري سلام كردم…
توقعي از تو ندارم...
اگر دوست نداري
در همان دامنه ي دور دريا بمان
هر جور تو راحتي... باران زده ي من...
همين سوسوي تو
از آن سوي پرده ي دوري
براي روشن كردن اتاق تنهاييم كافيست...
من كه اين جا كاري نمي كنم ...
فقط گهگاه
گمان دوست داشتنت را در دفترم حك مي كنم ...
همين...
اين كار هم كه نور نمي خواهد …
مي دانم كه به حرفهايم مي خندي…
حالا هنوز هم وقتي به تو فكر مي كنم
باران مي آيد...
صداي باران را مي شنوي ...؟

32969_da2a38e1-32b4-4023-8583-547da32219f7.jpg
 

elahe

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,511
امتیاز
342
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ١
شهر
بندرعباس
پاسخ : دوستت دارم "2"

تو همه هستی من،
تو همه زندگی من هستی،
تو چه داری؟
همه چیز
تو چه كم داری؟
هیچ.
بی تو می‌فهمیدم،
چون چناران كهن
از درون تلخی واریزم را.
 

elahe

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,511
امتیاز
342
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ١
شهر
بندرعباس
پاسخ : دوستت دارم "2"

روزی اگر سراغ من آمد به او بگو
من می شناختم او را
نام تو راهمیشه به لبداشت
حتی
در حال احتضار
آن دلشکسته عاشق بی نام و بی نشان
آن مرد بی قرار
روزی اگر سراغ من آمد به او بگو
هر روز پای پ نجره غمگین نشسته بود
وگفتگو نمی کرد
جز با درخت سرو
در باغ کوچک همسایه
شبها به کارگاه خیال خویش
تصویری از بلندی اندام می کشید
و در تصورش
تصویر تو بلندترین سرو باغ را
تحقیر کرده بود
روزی اگر سراغ من آمد به او بگو
او پاک زیست
پاکتر از چشمه ای نور
همچون زلال اشک
یا چو زلال قطره باران به نوبهار
آن کوه استقامت
آن کوه استوار
وقتی به یاد روی تو می بود
می گریست
روزی اگر سراغ من آمد به او بگو
او آرزوی دیدن رویت را
حتی برای لحظه ای از عمر خویش داشت
اما برای دیدن توچشم خویش را
آن در سرشگ غوطه ور آن چشم پاک را
پنداشت
آلوده است و لایق دیدار یارنیست
روزی اگر سراغ من آمد به او بگو
آن لحظه ای که دیده برای همیشه بست
آن نام خوب بر لب لرزان او نشست
شاید روزی اگر
چه ؟ او ؟ نه آه ... نمی اید
 

elahe

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,511
امتیاز
342
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ١
شهر
بندرعباس
پاسخ : دوستت دارم "2"

راي رسيدن به تو
پا پيش گذاشتم
خودم را قسمت كردم
تو را سهم تمام روياهايم كردم
انصاف نبود
تو كه ميدانستي با چه اشتياقي
خودم را قسمت ميكنم
پس چرا
زودتر از تكه تكه شدنم
جوابم نكردي
براي خداحافظي
خيلي دير بود
خيلي دير..
 
بالا