موزه

elahe

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,511
امتیاز
342
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ١
شهر
بندرعباس
پاسخ : دوست دارم

دشت هایی چه فراخ
كوه هایی چه بلند
در گلستانه چه بوی علفی می آمد؟
من دراین آبادی پی چیزی می گشتم
پی خوابی شاید
پی نوری ‚ ریگی ‚ لبخندی
پشت تبریزی ها
غفلت پاكی بود كه صدایم می زد
پای نی زاری ماندم باد می آمد گوش دادم
چه كسی با من حرف می زد ؟
سوسماری لغزید
راه افتادم
یونجه زاری سر راه
بعد جالیز خیار ‚ بوته های گل رنگ
و فراموشی خاك
لب آبی
گیوه ها را كندم و نشستم پاها در آب

من چه سبزم امروز
و چه اندازه تنم هوشیار است
نكند اندوهی ‚ سر رسد از پس كوه

چه كسی پشت درختان است ؟
هیچ می چرد گاوی در كرد
ظهر تابستان است
سایه ها می دانند كه چه تابستانی است
سایه هایی بی لك
گوشه ای روشن و پاك
كودكان احساس! جای بازی اینجاست

زندگی خالی نیست
مهربانی هست سیب هست ایمان هست
آری تا شقایق هست زندگی باید كرد

در دل من چیزی است مثل یك بیشه نور مثل خواب دم صبح
و چنان بی تابم كه دلم می خواهد
بدوم تا ته دشت بروم تا سر كوه
دورها آوایی است كه مرا می خواند

***شايد آن روز كه سهراب نوشت :
تا شقايق هست زندگي بايد كرد خبري از دل پر درد گل ياس نداشت
بايد اينجور نوشت ، هر گلي هم باشي چه شقايق چه گل پيچك و ياس
زندگي اجباريست***
 

elahe

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,511
امتیاز
342
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ١
شهر
بندرعباس
پاسخ : دوست دارم

حميد مصدق

تو به من خنديدي و نمي دانستي

من به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدم

باغبان از پي من تند دويد

سيب را دست تو ديد

غضب آلود به من كرد نگاه

سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك

و تو رفتي و هنوز،

سالهاست كه در گوش من آرام آرام

خش خش گام تو تكرار كنان مي دهد آزارم

و من انديشه كنان غرق در اين پندارم

كه چرا باغچه كوچك ما سيب نداشت

جواب زيباي فروغ فرخ زاد به حميد مصدق

من به تو خنديدم

چون كه مي دانستم

تو به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدي

پدرم از پي تو تند دويد

و نمي دانستي باغبان باغچه همسايه

پدر پير من است

من به تو خنديدم

تا كه با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم

بغض چشمان تو ليك لرزه انداخت به دستان من و

سيب دندان زده از دست من افتاد به خاك

دل من گفت: برو

چون نمي خواست به خاطر بسپارد گريه تلخ تو را

و من رفتم و هنوز سالهاست كه در ذهن من آرام آرام

حيرت و بغض تو تكرار كنان

مي دهد آزارم

و من انديشه كنان غرق در اين پندارم

كه چه مي شد اگر باغچه خانه ما سيب نداشت
 

elahe

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,511
امتیاز
342
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ١
شهر
بندرعباس
پاسخ : دوست دارم

دفتر عشـــق كه بسته شـد
دیـدم منــم تــموم شــــــــــــــــــــــــدم
خونـم حـلال ولـی بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدون
به پایه تو حــروم شــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم
اونیكه عاشـق شده بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــود
بد جوری تو كارتو مونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد
برای فاتحه بهــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت
حالا باید فاتحه خونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد
تــــموم وســـعت دلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــو
بـه نـام تـو سنــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد زدم
غــرور لعنتی میگفــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت
بازی عشـــــقو بلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم
از تــــو گــــله نمیكنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
از دســـت قــــلبم شاكیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
چــرا گذشتـــم از خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــودم
چــــــــراغ ره تـاریكـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــیم
دوسـت ندارم چشمای مـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن
فردا بـه آفتاب وا بشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه
چه خوب میشه تصمیم تــــــــــــــــــــــــــــــــو
آخـر مـاجرا بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــشه
دسـت و دلت نلــــــــــــــــــــــــرزه
بزن تیر خـــــــــــــــــلاص رو
ازاون كه عاشقـــت بود
بشنواین التماسرو
................
.........
....
..
.
 

elahe

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,511
امتیاز
342
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ١
شهر
بندرعباس
پاسخ : دوست دارم

از زندگانیم گله دارد جوانیم

شرمنده ی جوانی از این زندگانیم

دارم هوای صحبت یاران رفته را

یاری کن ای اجل که به یاران رسانیم

پروای پنج روز جهان کی کنم که عشق

داده نوید زندگی جاودانیم

چون یوسفم به چاه بیابان غم اسیر

وز دور مژده ی جرس کاروانیم

گوش زمین به ناله من نیست آشنا

من طایر شکسته پر آسمانیم

گیرم که آب و دانه دریغم نداشتند

چون میکنند با غم بی همزبانیم

ای لاله ی بهار جوانی که شد خزان

از داغ ماتم تو بهار جوانیم

گفتی که اتشم بنشانی.ولی چه سود

برخاستی که بر سر آتش نشانیم

شمعم گریست زار به بالین که شهریار

من نیز چون تو همدم سوز نهانیم


از استاد محمد حسین شهریار
 

elahe

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,511
امتیاز
342
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ١
شهر
بندرعباس
پاسخ : دوست دارم

امشب ای ماه به درد دل من تسکینی

آخر ای ماه تو همدرد من مسکینی

کاهش جان تو من دارم و من می دانم

که تو از دوری خورشید چها می بینی

تو هم ای بادیه پیمای محبت چون من

سر راحت ننهادی به سر بالینی

هر شب از حسرت ماهی من و یک دامن اشک

تو هم ای دامن مهتاب پر از پروینی

همه در چشمه مهتاب غم از دل شویند

امشب ای مه تو هم از طالع من غمگینی

من مگر طالع خود در تو توانم دیدن

که توام آینه بخت غبار آگینی

باغبان خار ندامت به جگر می شکند

برو ای گل که سزاوار همان گلچینی

نی محزون مگر از تربت فرهاد دمید

که کند شکوه ز هجران لب شیرینی

تو چنین خانه کن و دلشکن ای باد خزان

گر خود انصاف کنی مستحق نفرینی

کی بر این کلبه طوفان زده سر خواهی زد

ای پرستو که پیام آور فروردینی

شهریارا گر آئین محبت باشد

جاودان زی که به دنیای بهشت آئینی


از استاد محمد حسين شهريار
 

elahe

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,511
امتیاز
342
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ١
شهر
بندرعباس
پاسخ : دوست دارم

درياي عشق

عشق يعني تا ابد آبي شدن

عشق يعني لحظه اي باراني و
لحظه اي شفاف و مهتابي شدن

عشق يعني لذت يك آرزو

عشق يعني هديه اي از آسمان

عشق يعني يك صفاي سازگار

عشق يعني با وجود زندگي دور از آداب مردم زيستن

عشق يعني لحظه اي خنديدن

عشق يعني لحظه اي زيبا شدن

عشق يعني قطره بودن سوختن

عشق يعني راهي دريا شدن
هر چه هست اين عشق صدها قلب صاف
با حضورش آبي و بي كينه است

عشق يعني سبز بودن تا ابد

عشق رنگ نقره آينه است

تو گل گلدان قلب من شدي
عشق شد يك برگ از گلدان تو
در بهار آرزو مي دهد
ميوه هاي عاطفه چشمان تو
چشمهايم باز باراني شدند
قلبم اما گشت درياي ز عشق
 

elahe

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,511
امتیاز
342
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ١
شهر
بندرعباس
پاسخ : دوست دارم

اي تنها بهانه براي زنده بودنم ، نفس کشيدنم

دوستت دارم

اي اميد و آرزوي من ، دنياي من

دوستت دارم

اي تو به زيبايي يک گل سرخ ، به پاکي يک چشمه زلال،
به لطافت باران بهار

دوستت دارم

اي تو فصل بهارم ، هميشه يارم ، همدم اين دل پاره پاره ام

دوستت دارم

اي تو آرامش وجودم ، همه بود و نبودم ، هستي و تار و پودم

دوستت دارم

اي تو طلوع زندگي ام ، ناجي لب تشنگي ام

دوستت دارم

اي تو عشق زندگي ام ، هميشگي ام ، ماندني ام

دوستت دارم

دوستت دارم و خواهم داشت اي که تو لايق اين دوست داشتنی
عاشقت مي مانم و خواهم ماند اي که تومجنون اين دل ديوانه
به خاطرت جانم را ، زندگي ام را ، فدايت مي کنم
نثارت ميکنم ...

دوست دارم که چشمانم را قربانيه نگاهت کنم
اگر ميگويم دوست دارم از ته دل ميگويم

از تمام وجودم ميگويم :

باور کني ، باور نکني يک کلام !

دوســــــــــــــــــتت دارم
 

elahe

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,511
امتیاز
342
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ١
شهر
بندرعباس
پاسخ : دوست دارم

هرگز تو را فراموش نخواهم کرد حتی اگر مرا از یاد ببری

و هرگز از تو رنجور نخواهم شد چرا که تو را دوست دارم

دیوانه وار عاشقت شدم چرا که مهربانی را در وجودت دیدم

با چشمانت وجودم را دگرگون ساختی و اگر تو نبودی هرگز عاشق نمی شدم

نه تو از عشق من دست می کشی و نه قلب من از عشقت روی گردان می شود

سوگند که وجود تو در سرنوشت من نوشته شده است و اگر با مژگانت اشاره ای کنی

فرسنگ ها راه خواهم پیمود چرا که شب عشق بسیار طولانی است

و قلبم در آرزوی تو می سوزد

آنگاه که از برابر دیدگانم دور شوی خورشید وجودت پنهان می گردد

و ابرهای غم و اندوه مرا دربر می گیرند و به دنیای غریبی می برند

همیشه در قلبم حضور داری و عشقت زندگی ام را گلباران کرده است

تمامی این دنیا را با قلبی پر از رمز و راز دنبالت طی کرده ام

محبوبم... همیشه به انتظارت خواهم ماند...

همیشه ی همیشه...
 

elahe

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,511
امتیاز
342
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ١
شهر
بندرعباس
پاسخ : دوست دارم

حق با تو بود پنجره ای باز نمی شود
این چشم سرخ محو تماشا نمی شود
شبگرد کوچه های غزل جار می زند
اینجا دوباره چلچله پیدا نمی شود
طوفان عشق زورق غم شکسته است
یعنی کسی دیگرمسافر دریا نمی شود
بانوی کهکشان وفا گریه می کند
زیرا نسیم ، قاصد گلها نمی شود
افسوس میخورم که غزل واژه های عشق
در کوچه باغ عاطفه نجوا نمی شود
معنای التهاب تو را کشف می کنم
حق با تو بود، فاصله معنا نمی شود
 

elahe

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,511
امتیاز
342
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ١
شهر
بندرعباس
پاسخ : دوست دارم

این بار حصار کلمات را می شکنم ودلم را به

قاصدک های آواره می بخشم برای از تو گفتن

نیاز به کلام نیست.

از تو که بگویم اشکها بی بهانه از آسمان کلامم می بارند.

واژه ها در رگ سخنم می جوشندو جملات در نوک قلمم به رقص در می آیند.

وقتی از تو می گویم زمین رهایم می کند تا به آسمانی ترین شعرها عروج کنم

و از شاخه ی معرفتت یک بیت بچینم باز هم می خواهم از تو بگویم
 

elahe

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,511
امتیاز
342
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ١
شهر
بندرعباس
پاسخ : دوست دارم

من و تو


بين نام من و تو، اندکي فاصله است
بين دست من و تو
فاصله بسيار است
بين احساس من و تو اما
ذره اي فاصله نيست
درک اين جمله مرا مي گويد:
مي توان در گذر از سختي ها
ياوري را حس کرد
مطمئن بود و يقين پيدا کرد
که اگر فاصله را برداريم

من و تو
يک نفريم

بين نام من و تو، اندکي فاصله است
بين دست من و تو
فاصله بسيار است
بين احساس من و تو اما
ذره اي فاصله نيست
درک اين جمله مرا مي گويد:
مي توان در گذر از سختي ها
ياوري را حس کرد
مطمئن بود و يقين پيدا کرد
که اگر فاصله را برداريم

من و تو
يک نفريم
 

elahe

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,511
امتیاز
342
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ١
شهر
بندرعباس
پاسخ : دوست دارم

...........

دنياي اين روزاي من؟ هم قد تن پوشم شده

اونقدر دورم از تو که؟ دنيا فراموشم شده...

دنياي اين روزاي من؟ درگير تنهايي شده

تنها مدارا مي کنيم؟ دنيا عجب جايي شده...

هر شب تو روياي خودم؟ آغوش تو تن مي کنم

آينده ي اين خونه رو؟ با شمع روشن مي کنم...

در حسرت فرداي تو؟ تقويمو پر ميکنم

هر روز اين تنهايي رو؟ فردا تصور مي کنم...

هم سنگ اين روزاي من؟ حتي شبم تاريک نيست

اينجا به جز دوري تو؟ چيزي به من نزديک نيست...

............
 

mina1

کاربر فعال
ارسال‌ها
24
امتیاز
0
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بندر عباس
پاسخ : یکی آمد...

به هرحال قشنگ بود
 

elahe

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,511
امتیاز
342
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ١
شهر
بندرعباس
پاسخ : دوست دارم

تنها به شوق از تو نوشتن قلم زدم...

تا صبحدم به یاد تو شب را قدم زدم
آتش گرفتم از تو و در صبحدم زدم

با آسمان مفاخره كردیم تا سحر
او از ستاره دم زد و من از تو دم زدم

او با شهاب بر شب تب كرده خط كشید
من برق چشم ملتهب ات را رقم زدم

تا كور سوی اختركان بشكند همه
از نام تو به بام افق ها ،‌ علم زدم

با وامی از نگاه تو خورشید های شب
نظم قدیم شام و سحر را به هم زدم

هر نامه را به نام و به عنوان هر كه بود
تنها به شوق از تو نوشتن قلم زدم

تا عشق چون نسیم به خاكسترم وزد
شك از تو وام كردم و در باورم زدم

از شادی ام مپرس كه من نیز در ازل
همراه خواجه قرعه ی قسمت به غم زدم
 

elahe

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,511
امتیاز
342
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ١
شهر
بندرعباس
پاسخ : دوست دارم

من امشب از غزل از مثنوي از گريه سرشارم / سرم را ميگذارم بي تو روي شانه ي تارم

پري هاي خيالم ناگهان در رقص مي آيند / که تو شرقي ترين آئينه مي آيي به ديدارم

سرت را ميگذاري روي زير اندازي از چشمم / نگاهم ميکني چشمي که عمري کردي انکارم

دل من گر چه چشم زخمي اسفنديار اما / چگونه ميتوانم از نگاهت دست بر دارم

تو رفتي و منم ماندم با شعر و سه تار اما / به دندان پشت دستم مينويسم دوستت دارم
 

elahe

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,511
امتیاز
342
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ١
شهر
بندرعباس
پاسخ : دوست دارم

دوستت دارم واين نغمه كنم آوازم
سر دهم جان بدهم بر تو فقط دل بازم

عاشقت هستم و پروانه ي پر فريادم
ديگر از پيله ي خاموش دلم پر سازم

حرف مردم ندهم گوش كه غوغا كم كن
مردمي پست چنين را ز دو چشم اندازم

واژه اي سبز تر از عشق نديدم هرگز
با همين نام دگر راه تو را آغازم

با تو از راز دلم پرده ي غم بردارم
داد بي پرده ي من فاش كند هر رازم

بال دل مرهم چشمان تو را مي خواهد
مرحمت كن كه خيالي نشود پروازم

با تو هر معجزه اي رنگ حقيقت گيرد
كم كن اين فاصله را ، منتظر اعجازم
 

elahe

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,511
امتیاز
342
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ١
شهر
بندرعباس
پاسخ : دوست دارم

زیبا هوای حوصله ابری است
چشمی از عشق ببخشایم
تا رود آفتاب بشوید دل تنگی مرا
زیبا کنار حوصله ام بنشین
بنشین مرا به شط غزل بنشان
بنشان مرا به منظره عشق
بنشان مرا به منظره باران
بنشان مرا به منظره رویش
من سبز می شوم
زیبا تمام حرف دلم این است
من عشق را به نام تو آغاز کرده ام
 

elahe

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,511
امتیاز
342
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ١
شهر
بندرعباس
پاسخ : دوست دارم

اي ماه من ...عشق مقدسم
ماهي شدم تا در زلالت جا بگيرم

قلاب آوردم كمي دريا بگيرم

من روزه داري مي كنم با بوسه هايت

بگذار تا در چشم تو احيا بگيرم!

قهرند با هم پلكهايم كاش با تو

خوابي براي بالش فردا بگيرم

اين جمله هاي من بدون تو چه سختند

يك شب مرا از اين من تنها بگيرم!

در انتظارت آنقدر اي ماه از شب

بالا ميايم تا كه دستت را بگيرم

تو مال من هستي و من مال تو بگذار

سهم دل ما را از اين دنيا بگيرم

باد من و تو آنقدر خوشبخت باشيم

تا من سرم را پيش دل بالا بگيرم

من بي تو زشتم كهنه ام بايد بيايي

تا پيش رويت حالتي زيبا بگيرم

بايد تورا،بايد خودم را ، نه نبايد

من را از اين بايد نبايد ها بگيرم!
 

elahe

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,511
امتیاز
342
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ١
شهر
بندرعباس
پاسخ : دوست دارم

اگر قرار است بي تو در باران بمانم آنقدر زير باران مينشينم تا
بارون وجودمو از روي زمين پاك كنه
 

elahe

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,511
امتیاز
342
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ١
شهر
بندرعباس
پاسخ : دوست دارم

دل من تـنها بـود ،


دل من هرزه نـبـود



دل من عادت داشـت ، که بمانـد یک جا
به کجا ؟!


معـلـوم است ، به در خانه تو !


دل من عادت داشـت ،


که بمانـد آن جا ، پـشـت یک پرده تـوری


که تو هر روز آن را به کناری بزنی ...


دل من ساکن دیوار و دری ،


که تو هر روز از آن می گـذری .


دل من ساکن دستان تو بود


دل من گوشه یک باغـچه بـود


که تو هر روز به آن می نگری


راستی ، دل من را دیـدی ...؟!!
 
بالا