سرکار گذاری!

mahtab.f

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
206
امتیاز
1,413
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1 تهران
دانشگاه
امیرکبیر
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر - سخت افزار
پاسخ : سرکار گذاری !

بابا ما کلا توی خیابونا خیلی مردم ازاری مون گل میکنه !
یه دفعه برگشتیم دیدیم یه مرد داره میاد از تو ماشین همه داد زدیم : اقای استخری! :D
نگو طرف معلممون از اب دراومد!! :)) همه با هم یعنی سرخ شدیم در رفتیم فرداش هم باهاش کلاس داشتیم
کلا این طوری بود که همه سوت میزدیم یه ور دیگه رو نیگا میکردیم!
کلا من و گلی هم که به هم میرسیم شدیدا کرممون میگیره به هر حال چسب گوله میکنیم میندازیم توی ماشین ملت طرف هم که یهو فک میکنه یه حشره ای چیزیه فوری از جاش میپره !
یه دفعه یکی از اینا گیر داد بهمون ! کلی دنبالمون کرد! :-"
راستی فقط کافیه بغل یکی که خوابیده یه اهنگ تند رو با صدای زیاد ببری بغل گوشش اصن فوق العاده است این کار فقط باید خیلی زود در بری!!! :D
ترکیب گچ و اب هم برای مالیدن به معلما چیز خیلی خوبیه!!! اون دفعه اخر معلممون میخواست بیافته دنبالمون بزندتمون! :))
 

mehrnoosh kamali

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
320
امتیاز
1,707
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
تهران
مدال المپیاد
--------------
پاسخ : سرکار گذاری !

من و دوستام ژاکت یه دومه که تو قفس خرگوش ها پرسه می زنه رو گذاشتیم لای برف پاک کن می نی بوس اقای کاظمی بعد کلی سس قرمز رو پاشیدیم به می نی بوس و ژاکت دومه!
طوری که انگار قتل رخ داده! (<
با سس ها هم نوشتیم کاظمیه قاتل!
بی چاره دومه کل مدرسه رو دنبال ژاکتش گشت.
اخر هم دلمون براش سوخت خودمون بهش گفتیم کجاس :-<


همین چن روز پیش معلم دینیمون رو سرکار گذاشتیم.
یکی ازکسایی که برای حضور غایب اومده بود افراد غایب رو خواست،(ما 29 نفریم و اون روز غایب نداشتیم)ما هم به دروغ گفتیم شیدا محمد علی پور! (<
بعد معلم دینی مون هم گفت :می گم 30 نفرید!!!!!!!!!!!
ما: =))
اون: X-(

× جنا : دو پست متوالی ترکیب شد . لطفن پست متوالی ندید .
 

James Hetfield

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
375
امتیاز
528
پاسخ : سرکار گذاری !

با تشکر از این تاپیک آموزنده.
روشی که تازگیا پیدا کردم پر کردن فلش از ویروسای اعصاب خرد کن و وارد کردن فلش به کامپیوتر کسی که باهاش حساب پاک نشده داری.
 

ariadne

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,059
امتیاز
5,014
نام مرکز سمپاد
فرزانگان چهار
شهر
تهـــــران .
پاسخ : سرکار گذاری !

گفتین خیابون...!
با بچه ها تو سرویس به هرکی میرسیدیم میگفتیم: ببخشید بند جورابتون بازه! :D
بدبختا دوساعت به کفشاشون نیگا میکردن :-"
 

clever child

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
658
امتیاز
1,831
نام مرکز سمپاد
Allame Helli.II
شهر
Tehran
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
Tehran Polytechnic
رشته دانشگاه
Electrical Engineering
پاسخ : سرکار گذاری !

از پنجره سرویس داد میزدیم :
حاجی چادرت بیرونه ،
بنده خدا ها چندتا راننده در رو باز و بسته کردند =))
 

HANIEH.S

کاربر فعال
ارسال‌ها
64
امتیاز
316
نام مرکز سمپاد
فرزانگان3
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
الزهرا
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر نرم افزار
پاسخ : سرکار گذاری !

یکی از بهترین کرم هایی که ادم میتونه بریزه اینه: طرف با خیال راحت دراز کشیده یهو پاتو میبری بالای شکمش یعنی در حد مرگم که خسته باشه از جا میپره :)) :))

ما یه دفعه با جمعی از دوستان قرار گذاشتیم بریم سینما بعدش دیدیم خیلی خسته کننده است چیکار کنیم هیجانش بره بالا با بچه ها دست به یکی کزدیم یکی رو که هنوز نیومده بود سر کار بزاریم . همگی رفتیم یه جایی دور ور سینما که بتونیم دوسته مورد نظرو ببینیم ولی اون مارو نبینه بعدش هی از هر طرف زنگ زدیم که کجایی چرا نمیای ما همگی منتظریم و ...
اونم هی میگفت بخدا جلوی سینمام مگه سینمای فرهنگ تو قلهک نیست پس من چرا شما رو نبینم؟
بعده 15 مین گفتیم ما دیگه میریم تو اون بدبختم اشکش در اومد! دلمون سوخت براش رفتیم جلو :D :D :D
پ.ن البته کلی فحش نثارمون کرد اخرشم رفتیم پارک! (;

یا اینکه وقتی یه جمعی از دوستان دارن دور همی تو مدرسه با گوشی هاشون(زبونم لال) ور میرن و کلی رفتن تو بهرش (بعضیاشونم که بلا به دور با دوست*** دارن دل میدنو قلوه میگیرن) یهو از در بیای بگی بچه ها بچه ها جمع کنید فلانی اومد! =)) =))

× جنا : سه پست متوالی ترکیب شد . پست متوالی ندید .
 

scare

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
214
امتیاز
2,084
نام مرکز سمپاد
فرزانگان چهاردانگه
شهر
تهران
دانشگاه
پلی تکنیک
رشته دانشگاه
متالورژی استخراجی
پاسخ : سرکار گذاری !

اینکه میبنین دوستاتون با چه مشقت و رنجی دارن دومینو میچینن!بعد یهو خیلی اتفاقی‏(اصن شک نکنین اتفاقی‏)دستتون میخوره بهش میریزه!واقعا چقد لذت بخش!‏ :D =)) (<
 

tezar

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
633
امتیاز
5,345
نام مرکز سمپاد
فرزانگان6 سابق
شهر
تهران
دانشگاه
امـیـرکبیر
رشته دانشگاه
مهندسی بـرق
پاسخ : سرکار گذاری !

اسم خودمو تو گوشی دوستام تغییر میدم میزارم Irancell بعد هی s میدم روز معلولین را بر شما معلول گرامی تبریک میگوییم...
==========================================================================
میرفتیم رو بالکن وایمیستادیم برا هر ماشینی که رد میشد 5-6 نفری دست تکون میدادیم!بعد تو شمال همه همدیگه رو میشناسن
طرف میموند اینا کی هستن؟میزد رو ترمز ،دنده عقب میگرفت!دقیقا که میرسید جلومون شروع میکردیم با هم حرف زدن و انگار نه انگار
تا راه میافتاد دوباره دست تکون میدادیم(امتحان کنید.عالیه)
==========================================================================
چند نفری حمله میکردیم به یه نفر،هر چی دم دستمون بود میریختیم تو یقش!از سنگ و آجیل گرفته تا بستنی شیری...
==========================================================================
کلا خانواده قلقلکی ایم بد جور
بعد بچگی ها تا مامانم خوابش میرد دستش رو قلقلک میدادم بیچاره ازخواب میپرید!
==========================================================================
از این موش های خوشگل چسبناک و مار و اینا میزاشتم رو دسگیره در و فرمون ماشین(عالی)
==========================================================================
یه مدت یهو به یکی میگفتم دیدی؟؟؟؟؟؟
طرف:چیو؟؟؟؟
- وااااااااااای!ندیدی؟؟؟؟؟؟؟؟
- چیو؟؟؟
- دروغ میگی؟ببین دیگه
==========================================================================
یکی داره دنبال یه چیزی میگرده
----------- کجاست؟؟؟
من:اوناهاش
اون: کو؟؟؟؟؟؟
- اوناهاش دیگه،کوری؟
(و این داستان ادامه دارد)
==========================================================================
*کار یه عده از دوستان
حمله میکردن به یکی بعد شلوارشو میکشیدن پایین
طرف اصلا میموند چی شده
==========================================================================
تونل وحشت میگرفتیم
بعد نامردی زیر پا میگرفتم
یه بار دیگه نزدیک بود دوستم بمیره
دست از این کار برداشتم
==========================================================================
 

fateme.n

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
629
امتیاز
2,398
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نجفآباد
سال فارغ التحصیلی
1394
رشته دانشگاه
کامپیوتر
پاسخ : سرکار گذاری !

با ی آقا پسری داشتیم چت میکردم
طرف خیلی بچه مثبت بود منم همینطور البته :D
بعد داشتم همون موقع با یکی از دوستام چت میکردم و دیر جوابشو میدادم
پسره پرسید داری با کی چت میکنی دیر جواب میدی
منم چون دیدم زیادی مثبته گفتم با دوست پسرم
گفت وا مگه تو دوست پسر داری
گفتم کجا کاری یکی هم نه چندتا =)) =))
 

Sh!r!n

کاربر فعال
ارسال‌ها
31
امتیاز
31
نام مرکز سمپاد
راهنمایی فرزانگان1تهران
شهر
تهران
پاسخ : سرکار گذاری !

یه بار رفتم اتاق آسانسور (بالا پشت بوم)یه ربع بعدش یکی از همسایه ها اومد سوار آسانسور شد بعد من دکمه ای که نگه میداره آسانسورو زدم ...اونم گیر کرد(حدوداً نیم ساعت)...منم زود دوییدم پایین =)) :)) :D
 

papoola

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
13
امتیاز
77
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
sanandaj
پاسخ : سرکار گذاری !

مدرسه ما تقریبا" آخره دنیاست :D
از مدرسه که خارج میشی یه محلیه هست اون درو بر که توش خونه هست :D
آدم هم داره :D
سال سوم راهنمایی که بودیم همیشه بعده امتحان میومدیم تو اون محله میرفتیم دره خونه مردم زنگ میزدیم آدرس می پرسیدیم طزف رو میزاشتیم سر کار صداشم ضبط می کردیم :D بعدش دورهمی گوش میدادیم می خندیدیم :D


پدر جان بنده از سیر متنفر هستند :D
چند سال پیش خونه پدربزرگ جان دعوت بودیم زن پدربزرگ جان هم شام غذایی پخته بودن به ظاهر خوشمزه یک مقدار سیر هم گذاشته بودند کناره پنجره
ما هم تک و تنها در آشپرخانه بودیم
سیر هارو برداشتیم ریختیم تو قابلمه :D فلنگو بستیم
سر سفره شام نبودین پدر جان رو ببینین که از خوردن غذا چه لذتی می بردن :D
زن پدربزرگ هم هنوز نفهمیدن که کی سیر ریخت تو قابلمه خورشت :D
 

sahar123

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
152
امتیاز
211
نام مرکز سمپاد
farzanegan6
شهر
tehran
دانشگاه
ایشااله تهران
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : سرکار گذاری !

خب ماتقریباهر 5 شنبه ک ازمدرسه برمیگشتیم میرفتیم زنگ طبقه آخرآپارتمانارومیزدیم میگفتیم ببخشیدمیشه تشریف بیاریدخیرات آوردیم بعدی شکلات میذاشتیم دم درمیرفتیم پشت ماشیناقایم میشدیم عکس العمل مردمومیدیدیم انقدحال میداد
ی موردم تومدرسه بود
سس خریده بودیم یواشکی ازپشت میریختیم روبچه ها بعدک میفهمیدن دیدنی بود!
ی بارم یکی ازمعلمامن حرف زدم میخواستم بندازتم بیرون فک کنم فهمید من برد جلوجلونشوندمنم حرصم گرفت دیدم چادرش صندلی جلویمه انقدلگدزدم چادرسیاهش سفیدشده بودازخاک!همه هم ازپشت میخندیدن
 

matin320

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,373
امتیاز
10,557
نام مرکز سمپاد
شهید هاشمی نژاد II
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
شهید باهنر
رشته دانشگاه
دامپزشک / سیاست
پاسخ : سرکار گذاری !

به نقل از sahar123 :
آره چراکه نه؟
به هرحال هیجان لازمه
شمابه بزرگی خودت ببخش دگ

نه به هر قیمتی.
قبول کن دیگه.

ما رفته بودیم اردو. شبش که نذاشتن بخوابیم.
صبح فرداشم که خواستیم یه دو ساعت بیشتر بخوابیم. احساس خیسی کردن.
وقتی قشنگ بیدار شدم . دیدم یارو مث شمر بالا سرم واستاده و با تفگ آبپاش مث بچه های ابتدایی داره روم آب می پاشه.
خوب این چه کاریه؟؟ L-:
 

ghagha

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
6
امتیاز
12
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مشهد
پاسخ : سرکار گذاری !

همین چند روز تعطیلی به دوستم گفتم بریم استخر.....اون رفت تو استخر خیلی هم منتظر موند ولی من فقط سرکارش گذاشته بودم..روز بعدش میخواست خفم کنه :))
 

(2M)

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
85
امتیاز
848
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
مشهد
پاسخ : سرکار گذاری !

اين در واقع با جيم كردن مخلوطه....

زنگ دوم سه شنبه ها تاريخ داشتيم، زنگ آخر هندسه. دبير حسابان زنگ سوم هم هميشه يه ربع دير مي رسيد دو زنگ اول با هاشمي نژاد داشت. يه روز امتحان داشتيم و من دريغ از يه اسم حفظ كردن.... سه شنبه ها هم مشاور مدرسه مون تو مدرسه بود. از طرف ديگه قرار بود برم پيشش براي مشاوره. ازش برگه بگيرم برم بدم به دبير تاريخ . برم پيش مشاورمون. مشاورمون يه كم سرش شلوغ بود رفتم تو كلاس چهارم ها نشستم شروع كردم به هندسه خوندن.

دبير تاريخ اومده بود سر كلاس و پس از حضور زدن افراد يكيو فرستاده بود دنبال من. منو پيدا نكرده بود سراغمو از معاون پرورشي مون گرفته بود.
اين بنده خدا هم به جو معروفه. ميكروفن صبح ها دستش بيوفته تا نيم ساعتي هستيم تو صف. من هيچ چي از سر و صداي تو سالن نفهميده بودم.
5 دقيقه به زنگ در كلاس توسط دوستم باز شد و كل كادر مدرسه از مدير تا معاون پرورشي و دبير تاريخ و اندكي از ساير دانش آموزان وارد كلاس شدند.
كل مدرسه سر كار بودن دنبال من ميگشتن.
:)) حالا دبير پرورشي مون: من ميگم مائده دختر خوبيه از مدرسه خارج نشده... ( آنچنان نفس عميقي مي كشيد.... :)) )
من: ها با منه؟ :O

زنگ بعد هم كه دبير دير اومد كل فصل امتحاني رو خوندم :D
 

Zr74

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
742
امتیاز
4,222
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان ۱
شهر
تهران
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : سرکار گذاری !

یه روز سر زنگ آمار بچه ها ماژیک غیر وایت برد گذاشته بودن بقل تخته بعد این معلمه هم حالا جزوه دادنش گرفته بود :D
بعد قشنگ کل تخته رو پر کرد اومد پاک کنه دید پاک نمی شه گفت اِ اینکه غیر وایت برده الان درستش میکنم. یه ماژیک دیگه ورداشت رو نوشته کشید اومد پاک کنه دید اون یکی هم غیر وایت برده. خلاصه کلی تلاش کرد دید هیچ جوری درست نمی شه بعد یهو برگشت گفت: خب این ماژیکه که نوشته روش غیر وایت برده برا چی گذاشتین اینجا؟
بچه ها :=))

(حالا خوبه ماژیکه از این تابلو ها هم بود که سه برابر ماژیک عادی قطرشه ها... :-")
 

ariadne

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,059
امتیاز
5,014
نام مرکز سمپاد
فرزانگان چهار
شهر
تهـــــران .
پاسخ : سرکار گذاری !

من و دختر خالم خدای فامیل آزاری هستیم!
× یه مدت من و دخترخالم کلّ فامیلو سرکار گذاشته بودیم که: ببخشید من از MTNایرانسل مزاحمتون میشم....
حالا ادامش به فرد مخاطب بستگی داشت؛
× مثلا: شما برنده ی یک (مثل: گوشی،ال ای دی،ماشین حتی!و...)شدید.لطفا دا تاآخر هفته به یکی از نمایندگی های ایرانسل مراجعه نمایید.
حالا باهاشون حرفم میزدیما یه ساعت و اینا بهشون آدرس میدادیم،درمورد قرعه کشی های آتی مون حرف میزدیم واینا...!
× یا: خطّ شما به دلیل ایجاد مزاحمت طی ماه آینده قطع خواهد شد. (ینی جمله بندیش تو حلقم!)
این مورد بیشتر صرف بردن آبروی اقوام بود! ینی مردم خودشونو پشت خط لو میدادنا! مثلا: نه ببخشید غلط کردم خطم دست خودم نبودا!
معمولا اونایی که باهاشون لج بودیمُ توجیح نمیکردیم بعدش ولی بقیه اقوامو زنگ میزدیم میگفتیم : دقت کردی چقدر زود اسگل میشی؟
 

ashley cullen

کاربر جدید
ارسال‌ها
3
امتیاز
1
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بوشهر
پاسخ : سرکار گذاری !

پارسال معلم حرفمون همش میگفت چبز!!!!!!!!! :D
یه روز بمون گفت که اخر کلاس یادش بیاریم واسه جلسه بعد فازمتر بیاره و من.... (<
اخر کلاس بش گفتم:خانوم یادتون نره چیز بیارین.......چیز........چیز دیگه........فازمتر! B-)اون بیچاره هم از همه جا بی خبر گفت:اها!!باشه!
بعدش هممون مرده بودیم از خنده!!!!!!! :)) :)) :)) :)) :)) :D :D
 

niloofar.l

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
170
امتیاز
1,313
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین1
شهر
اصفهان
پاسخ : سرکار گذاری !

هر وقت از جلوی در دفتر رد میشدیم اگه در دفتر باز بود محکم میبستیمش اگه بسته بود بازش میکردیم بدبخت معلما سرکار بودن همش مخصوصا بعضی مواقعکه پشت سر هم این کار تکرار میشد مثلا در طول یه زنگ تفریح بیست بار در باز و بسته میشد!
معلما: :O :-\ :-/ :-??
ما: =)) =)) =)) =))
 
ارسال‌ها
52
امتیاز
384
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
خرم اباد _تهران
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
آزاد تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سرکار گذاری !

دوتاشو خیلی دوس دارم!
1.زیاد کردن صدای تلویزیون تا اخر! وقتی نفر بعدی روشن میکنه تمام بدنش سیخ میشه! :)) :))
2.وقتی ایفونو میزنی در که باز شد طرف میره جایه دیگه خب!دوباره زنگو بزنی بگی ممنون در باز شد! :D :D =)) =))
 
بالا