خاطرات سوتی‌ها

Sarina_ahm

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
717
امتیاز
5,268
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امين یکـــ
شهر
جَهــان / ٢
سال فارغ التحصیلی
92
دانشگاه
علوم پزشكى اصفهان
رشته دانشگاه
پزشكى
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : سوتی‌ها

بابام به داداشم گفته بوده ساعت 4 بیدارش کنه
بعد داداشم ساعت 3.5 رفته بالا سر بابام بیدارش کرده گفته بابا بابا نیم ساعت دیگه ساعت 4 میشه باید بیدار شینا
X_X
 

پوریا

لنگر انداخته
ارسال‌ها
4,626
امتیاز
24,492
نام مرکز سمپاد
helli 1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
زنجان
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
پاسخ : سوتی‌ها

یه بار بچه که بودم(نیست الان نیستم! :()مادرم خواب بود...بعد من خواستم برم اتاقم بخوابم...به دفعه یادم اومد به مادرم شب به خیر نگفتم...بیدارش کردم گفتم خواب های خوب ببینی مامان جان!! :( :Oاون بیچاره هم گفت داشتیم میدیدم! :((
 

elahe17

کاربر فعال
ارسال‌ها
50
امتیاز
91
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شهر خودمون:-"
پاسخ : سوتی‌ها

سوتی که فراااااااااااوووووووووووونه ولی یادم نمیاد:D از دوستان میپرسم بهتون اطلاع میدم:D
 

TMNT

علی‌سینا
ارسال‌ها
2,264
امتیاز
2,987
نام مرکز سمپاد
شهید دستغیب 1
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
1395
دانشگاه
دانشگاه علوم پزشکی شیراز
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از para :
یک بار یک سوتی خفن دادم
از معلم اجازه گرفتم برم بیرون
به در که رسیدم در زدم رفتم بیرون :)) :))

اینا واسه ما عادی شده تو مدرسه همه این طورین :D
 

نمکدون

کاربر جدید
ارسال‌ها
3
امتیاز
7
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
مشهد
دانشگاه
مشهد
رشته دانشگاه
تجربی-رباتیک
پاسخ : سوتی‌ها

کلاس چهارم بودم .زنگ سوم روبا زنگ آخر اشتباهی گرفته بودم زنگ سوم جلوی معلم وبچه هاباروبندیلمو بسته بودم وهم زنگ خورد بدوبدورفتم بیرون بعد معلمون گفت:... :-w :-w
منم: X_X #-o :-"
 

pegah.nodet

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
465
امتیاز
8,139
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 تهران
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1390
دانشگاه
علامه طباطبایی
رشته دانشگاه
حسابداری - Finance
پاسخ : سوتی‌ها

عمم که از مکه اومده بود رفته بودیم خونشونو اینا من نمیدونستم شوهرعمم نرفته رفتم گفتم زیارت قبول ;;)
_من نرفتم
_ا... :-"خب پس ایشالا قسمتتون بشه!
_شاید زنده نباشم دیگه
_ایشالا ایشالا ;;)
X_X
_ :|

خودم هم نفهمیدم باذوق ازاینکه چه قدر روابط اجتماعیمون خوب شده رفتم نشستم دیدم داداشم با وحشت داره قضیه رو ماست مالی میکنه!
 

poorya.kh

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,567
امتیاز
8,851
نام مرکز سمپاد
شهیـد بهشتی
شهر
نیشابـور
دانشگاه
علم‌وصنعت‌ ایران
رشته دانشگاه
مهندسی‌کامپیوتر
پاسخ : سوتی‌ها

ماشین حساب یکی از بچه ها :

180/23=23÷180 ( از "/" منظور خط کسریه ـــــ) :D

واقعا باید از این ماشین حساب جهت کمکی که در محاسبات میکنه تشکر کرد :-"
 

elahe17

کاربر فعال
ارسال‌ها
50
امتیاز
91
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شهر خودمون:-"
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از پـوریــا :
ماشین حساب یکی از بچه ها :

180/23=23÷180 ( از "/" منظور خط کسریه ـــــ) :D

واقعا باید از این ماشین حساب جهت کمکی که در محاسبات میکنه تشکر کرد :-"
=)) این سوتی ماشین حسابه؟ :D
 

روژین د.

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,269
امتیاز
8,910
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 تهران
شهر
تهران
دانشگاه
علوم پزشکی تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

سرِ کلاس جغرافی معلمِ داشت راجعبه لایه اُزُن و نور خورشید و ضرراش اینا حرف میزد.
من : خانوم یعنی زیر این لامپ یه بار مصرفا هم باید کرم ضدّ آفتاب بزنیم؟؟

منظورم لامپ کم مصرف بود! X_X :-"
 

mahshid_f

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
909
امتیاز
5,940
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
92
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
روان شناسی
پاسخ : سوتی‌ها

دیشب داشت فیلم ِ دزدان دریایی کارائیبُ میداد،
اون پایین، اسمشو نوشته بود...
بابام اومد از دور نگاه کرد، فقط «کارائیب» رو دید
گفت: کارابیب دیگه چیه؟ :-"


امروز تو حیاط بودیم، دوستم میخواست مسخره بازی دربیاره،
جملات ِ ادبی و اینا بگه، گفت: عجب آفتاب ِ سردی میوزد :-" :)))
شما کلاً مسخره بازی در نیار :-"
 

lof

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,866
امتیاز
10,628
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
دانشگاه
پلى تكنيك تهران
رشته دانشگاه
مهندسى معدن
پاسخ : سوتی‌ها

يكي از آشناها رفته بوده آلمان واسه كار بعد تو هتلشون يه جا واسه ماساژ بوده مسئولشم يه دختر مانكن خوشگل اوكرايني اصن يه وضي

بعد اين هوس كرده بره ماساژ و اينا :-"

رفته وقت بگيره گفته: "١ساعت لطفا بدين" بعد دوباره يه نگاه به مسئولش كرده ديده به چشم برادري برازنده ام هست :-"

ميگه: "نه ببخشيد ٢ ساعتش كنين" بعدم پول رو ميده ميره تو

كاملا آماده، لبخند به لب، چشاشو بسته منتظر 8->

ميبينه يه دفه دو تا دست زمخت رو شونشه!

چشاشو وا ميكنه ميبينه يه مرد هيكل بلغاري سيبيل از بنا گوش در رفته داره ماساژش ميده :))

حالا طفلي آلمانيم بلد نبوده به طرف بگه بسه

٢ ساعت زير دستش كامل نرم شده اومده بيرون :)))

ميگفت يارو مثه غول چراغ جادو بود :)))))
 

الناز س

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
264
امتیاز
1,311
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
96
پاسخ : سوتی‌ها

سر کلاس زبان معلممون از سفر برگشته بود بچه ها آبمیوه خریده بودن خانوم هم هی می گفت تمریناتونو حل کنین دیگه ،یکی از بچه +شروع به حل کردن کرد بعد نیبرش گفت :
اینم نمونه ی بالغ یه دانش آموز درسخون... <D=
البته منظورش نمونه ی بارز بود . :D
 

L.E

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
980
امتیاز
6,736
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1 ِ تهران
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

مامانم رفته بود میوه فوروشی بعد گفته بود:انار آقا یه کیلو ازین امیرا بدین! :P
 

پوریا

لنگر انداخته
ارسال‌ها
4,626
امتیاز
24,492
نام مرکز سمپاد
helli 1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
زنجان
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
پاسخ : سوتی‌ها

بچه بودم(طبق معمول :-")...بعد رفته بودیم خونه ی پسر خالم و همسرش...بعد خب من خیلی بچه بودم دیگه :-"...تو خونه هی پسر خالم به همسرش میگفت زن!حتی نمیگفت مثلا عیال میگفت زن! :))...بعد این نمیدونم رفت تو ناخوداگاه من!...خب بچه بودم دیگه!...وقتی داشتیم خداحافظی میکردیم تو کوچه بودیم بعد من همسر پسرخالمو دیدم داد زدم خداحافظ زن!!...نمیدونم چرا انقدر مامان بابام ناراحت شدن...اقا خب بچه بودم...3 سالم بود! ;))
 

.!؟

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
798
امتیاز
5,565
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
کرمان
دانشگاه
علم و صنعت
رشته دانشگاه
معماري
پاسخ : سوتی‌ها

ديدين چجوري اداي مرغ رو در ميارن؟
دو تا دست رو دو طرف كنار پهلو ها قرار ميدن ارنج ها رو به بيرون باز و بسته ميكنن و قُد قـــــــــُــــــــــــد قُد...


سر فاينال زبان بوديم
درباره ي خفاش ها بود ريدينگ
رسيد به يه جايي كه درباره بال ها و پروازشون صحبت شده بود
من نشسه بودم اينو ميخوندم كاملا ناخوداگاه اداشو به همون حالت توصيف شده در مياوردم!
خوشبختانه همه محو امتحان بودن كسي نديد فك كنم :-"
ولي خودم ديدم خينديدم جاي همه خالي
 

atousa.a

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
153
امتیاز
3,063
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ری
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
پلی تکنیک
رشته دانشگاه
نرم افزار
پاسخ : سوتی‌ها

ناظم گرامی داشت مارو ارشاد می کرد که مبادا با خودمون گوشی بیاریم(قبلا که میاوردیم باید تحویل میدادیم که من نمی دادم.)
گفتم: این طوری که نمی شه من پنج شنبه ها از مدرسه کلاس میرم با خودم گوشی میارم!!!
خیلی بد بود.فکر کنم فهمید به روم نیاورد.
 

پوریا

لنگر انداخته
ارسال‌ها
4,626
امتیاز
24,492
نام مرکز سمپاد
helli 1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
زنجان
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
پاسخ : سوتی‌ها

تو خیمه ی امام حسین بودیم...عزاداری و اینا تو مدر3...بعد مداح گفت انشالا هیچ کدوممون کربلا ندیده نمیریم...یه دفعه من وسط اشک و سینه زدن م3 اسب شروع کردم خندیدن...توجه بعضیا هم جلب شد X_X...دوستام گفتن به چی میخندی؟...گفتم خب کربلا رو که هیچ کدوممون نبودیم اون موقع پس ندیدیم :O [-( :-"...خلا3 اون 3 تا هم از حماقت من غش کردن و مجلس را به مقصد به منزل ترک کردیم(گفتیم از ما انتظاری نمیره با این مخمون! ;)))
 

atousa.a

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
153
امتیاز
3,063
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ری
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
پلی تکنیک
رشته دانشگاه
نرم افزار
پاسخ : سوتی‌ها

معلم جغرافی گرامی ما ادبیاتش صفره...
چراکه..:
داره می گم خوب گوش بدید.
داره کاملا جدی می گم.
و از این قبیل در افشانی ها.... :D :D :D
 
بالا