پاسخ : سوتیها
يه دف نمايشگاه بود بعد دوستم ميخواس بره گفتم بذار منم ميپرسم از مامان بابام شايد مام اومديم.
بعد عصر ساعت 6 و اينا زنگ زده خونمون
- خب تو الان كجايي نمايشگاهي ديگه؟
-

فاطمه جان عزيزم...شما كجا زنگ زدي؟!
- خونتون...

-

خب وقتي خونمون زنگ زدي...پس حتما من ديگه نمايشگاه نيستم!!!
- عه...

حالا جلب اينجاس كه چند روز بد من عين همين سوتي رو دادم زنگ زده بودم خونشون ميگفتم الان فلان جايي؟!

(يادمه اين سوتيو دادم اما سوتيش يادم ني...)
-----------------------
امروز يكي داش سر صبحگاه مطلب ميخوند....كلي احساسي و

اينجوريو و اينا....
بعد اخرش گف: .......و در كنار تو سكني(sekani) گزينم....
ما-

سكني چيه ؟؟!!
من- احتمالا منظورش سكني(sokna) بوده
دوستان- اهان اره...
بعد تازه همه ميفهمن چي شده

بله....ما گيرايي بس بالا داريم
پ.ن البته من اعتراف ميكنم خودم قبلا اينو (sokni)ميخوندم
