خاطرات سوتی‌ها

sayna

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,460
امتیاز
12,313
نام مرکز سمپاد
دبيرستان فرزانگان ۱
شهر
تهران
دانشگاه
علوم پزشكى شهيدبهشتى
رشته دانشگاه
پزشكى
پاسخ : سوتی‌ها

اجتماعی اول راهنمایی بود ، بعد این معلممون داشت هنجار رو درس میداد

گفت که توی قوانین مدرسه ننوشته معلما باید مانتوی چه رنگی بپوشن ، اما من اگه یه مانتوی بنفش بپوشم بیام مدرسه ، همه نگام می کنن ، یه جورایی نا هنجاریه ...

چند دقیقه بعد سرگروه ِ دبیران ِ دروس ِ علوم اجتماعی با مانتوی بنفش وارد کلاس شد ..

کلاس : =))

@ پایینی : مدرسه ما اصولا با کتاب پیش نمیره ، ما اول خوندیم :D
 

Intellectuel

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
313
امتیاز
1,591
نام مرکز سمپاد
فرزانگان3
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
l
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از SaϔnA.M :
اجتماعی اول راهنمایی بود ، بعد این معلممون داشت هنجار رو درس میداد

گفت که توی قوانین مدرسه ننوشته معلما باید مانتوی چه رنگی بپوشن ، اما من اگه یه مانتوی بنفش بپوشم بیام مدرسه ، همه نگام می کنن ، یه جورایی نا هنجاریه ...

چند دقیقه بعد سرگروه ِ دبیران ِ دروس ِ علوم اجتماعی با مانتوی بنفش وارد کلاس شد ..

کلاس : =))
هنجار که مال سوم راهنماییه
 

phoenix777

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
78
امتیاز
436
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد2
شهر
مشهد
پاسخ : سوتی‌ها

امروز معلم دینی یه تیکه درباره بلوغ صحبت کرد بعد گفت از 15سالگیه حدودا
بعد یکی از بچه ها پاشد پرسید:
به هجری یا قمری؟!!!!!
:D :D :D :D :D
 

هلهله

کاربر فعال
ارسال‌ها
26
امتیاز
205
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اسفراین
پاسخ : سوتی‌ها

دوستم میخواد بگه ما یه اشنا داریم پاها شو جلو باباش دراز نمیکنه میگه باباشو جلو پاهاش دراز نمیکنه =)) =)) =)) =)) =)) =))
 

Parinaz.

پری‌ناز
ارسال‌ها
1,932
امتیاز
9,953
نام مرکز سمپاد
فرزانگان قزوین
شهر
قزوین
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
آزاد تهران جنوب
رشته دانشگاه
طراحی لباس
پاسخ : سوتی‌ها

امروزبعد از زنگ تفریح با دوسوم بچه ها دیر رفتیم سر کلاس دینی رامون نداد..همه مون رفتیم پیش ناظم که برگه ی ورود بده
گفت: X-(این یه بارو می بخشم بهتون میدم ولی مِن بعد از این دیگه نبینم تکرار بشه ها L-:
- =)) =)) =)) =))
- L-: L-:
- :-[مرسی خانوم :D :-"
بعدشم یه جمله ای گفت درباره ی این که به هیچ وجه نباید دیربریم سرکلاس،توش یه عبارت عربی ساخت واسه خودش،یادم نیس دقیقا چی بود #-o
ولی یه چیز تو همین مایه ها:"علی فی هیچ الوجه (...یا علی الهیچ وجه یه همچین چیزی) نباید دیربرین سرکلاس"
- :D خانوم ینی چی؟
-ینی بهیچ وجه دیرنرین،واقعا که L-:
-عربی که چ نداره :-" :-"
-برید ببینم ~X( :|
 

Intellectuel

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
313
امتیاز
1,591
نام مرکز سمپاد
فرزانگان3
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
l
پاسخ : سوتی‌ها

جند روز پیش یکی از بچه ها گفت دوشنبه ی هفته ی دیگه امتحان شیمی داریم .منم متفکرانه پرسیدم دوشنبه ی هفته ی دیگه چند شنبه است؟ اونم گفت نمیدونم .
پنج شنبه ها ما دو زنگ ریاضی پشت سر هم داریم ~X(بعد از اون هم یه تک زنگ پرورشی . پرورشی هم که هر کلاسی رو زودتر بره بیشتر اونجا میمونه منم که اصلا حوصله ریاضی نداشتم گفتم اه این زنگ دیگه ب اول باید بیاد خونه ی ما.
 

salamak

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
743
امتیاز
2,529
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امين 1
شهر
اصفهان
مدال المپیاد
المپياد زيست
دانشگاه
علوم پزشکی اصفهان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از lof :
اعتراف میکنم چند شب پیش برق رفته بود بعد من تو تاریکی دنبال پریز برق واسه شارژ گوشیم میگشتم

بعد که پیدا کردم زدم به برق دیدم شارژ نمیشه فک کردم شارژرم خراب شده!

بعد تازه فهمیدم که...آره... :-"
اعتراف ميكنم وقتي اينو خوندم اول فكر كردم چون تاريك بوده رفته شارژر رو زده توي پريز تلفن....و متعجب بودم چرا از پريز تلفن حرفي نزده.... :-"
 

الناز س

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
264
امتیاز
1,311
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
96
پاسخ : سوتی‌ها

منو بیدار کردن که خیر سرم برم مدرسه :rolleyes:
همه ی اهل خانه بیدار اما من گیج و منگ (:|بعد رفتم یونیفرم مدرسمو بپوشم و برم مرسه(میدونم مدرسه) :((
از دم در که می خواستم برم بیرون مامانم گفت:تشریف میبری مهمونی ؟مارم خبر کن... 8->
چشامو وا کردم دیدم یه شلوار لی+مانتو صورتی+شال بنفش وسفید ;)) :D :D
 

tezar

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
633
امتیاز
5,345
نام مرکز سمپاد
فرزانگان6 سابق
شهر
تهران
دانشگاه
امـیـرکبیر
رشته دانشگاه
مهندسی بـرق
پاسخ : سوتی‌ها

یه ساعته دارم برا دوستم شارژ میفرستم،بعد هی نمیره!
بعد هی شماره رو چک میکنم هی رمزمو چک میکنم!آخرش فهمیدم به جای 10 هزار ریال میزدم 100 هزار ریال! :))
بعد کل شارژ خودم 5 تومن بوده
 

پوریا

لنگر انداخته
ارسال‌ها
4,626
امتیاز
24,460
نام مرکز سمپاد
helli 1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
زنجان
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
پاسخ : سوتی‌ها

سر امتحان فیزیک...یه دفعه زنگ خورد...
معلم:برگتو بده ببینم...
حامد:آقا یه لحظه خفه شید L-:
معلم: X-(
حامد(با نگاهی به سوی بالا و دیدن معلم...): :Oشمایید استاد؟...بفرمایید :-[

و در این میان ما از لحظات طلایی آخر برای تقلب و یا حل درستکارانه ی مسائل چشم میپوشیم و دل را گرفته و میخندیم =))
 

ناهید

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
328
امتیاز
2,907
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 نیشابور
شهر
نیشابور
پاسخ : سوتی‌ها

اونروز مشاورمون اومده تو کلاسمون میگه:شماها متولد چه سالایی هستین؟؟؟/
بعد ما میگیم:76و77
بعد میگه:پس شما دوران انقلاب نبودید!!!
من میگم یعنی شک داشتی!! :O :))
نمیدونم با کدوم عقلش اینو گفت :D
 

farz

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,097
امتیاز
14,659
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
سنندج
مدال المپیاد
مرحله اول شیمی
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
مهندسی شیمی
پاسخ : سوتی‌ها

امروز دبیر حسابانمون گفت زنگ پیش رفتم دبیرستان امام خمینی بجای یکی از همکارا تدریس کردم.گفت که اون همکارم مریض بوده و اینا
بعد گفت وقتی بچه ها فهمیدن که من از فرزانگان اومدم بهم گفتم که بهتون سلام برسونم!
-ببخشید آقا این مدرسه امام خمینی دخترونه بود یا پسرونه؟ :D
دبیرمون: ها...............!؟ ^-^
کلاس ترکید از خنده! همه این جوری بودن! =)) :)) =)) :)) =))
بعد چن دقیقه دبیرمون گفت : این مدرسه که رفتم دخترونه بوده البته پسرا همیشه به ارادت دارن خدمتتون! ;))
 
ارسال‌ها
2,779
امتیاز
11,298
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان امین
شهر
اصفهان
مدال المپیاد
یه زمانی واسه شیمی/ نجوم میخوندم
پاسخ : سوتی‌ها

سر کلاس فیزیک بودیم مدرسه نه، کلاس بیرون، توی یه جای خونه - آموزشگاه مانندی تشکیل میشه معلم هم مَرده، زن هم دارن ایشون
کلاسش تقریبا بغل در ورودیه

معلم داشت درس میداد یهو دیدیم صدای در و کلید و اینا میاد

- یکی از دانش آموزان: یه نفر داره میاد تو انگار
- معلم به حالت :D : بله شنیدم، غریبه نیست :D ( اینجا ما load کردیم که همسر گرامشونه :D )

در حالی که کماکان صدای باز و بسته شدن در و صدای کلید میومد، یکی دیگه از دانش آموزان که اون دیالوگ رو نشنیده بود و نفهمیده بود کی داره میاد تو و فکر کرده بود یه دانش آموز دیگه اس با صدای بلند و عصبانی: خب یا بیا تو یا برو بیرون دیگه X-(

ما : اوووه! :-"

معلم : :|

اون دانش آموز: X_X
 

meli_sampad

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
715
امتیاز
8,175
پاسخ : سوتی‌ها

با مشاورمون رفتیم بیرون برا همایش رنگ بخریم..
بعد فروشنده که میخواست حساب کنه مشاور گفت آقا تخفیف بده بچه ها سال پیشم خیلی اومدن برا همایششون خرید کردن..
فروشنده: :O
مطمئنین؟!!!!
مشاور: بله.. اومدن اینجا..
فروشنده: ولی من شب عید اودم اینجاها..
ما: :-"
دیگه فرار کردیم.. :D
 

Intellectuel

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
313
امتیاز
1,591
نام مرکز سمپاد
فرزانگان3
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
l
پاسخ : سوتی‌ها

بدترین سوتی عمرمو در 5 دقیقه ی پیش به ثمر رسوندم.از ساعت 4 دارم به یکی از دوستام smsمیزنم اول برای اصغر فرهادی بعد هم برای تکلیف آماردوستم که گفته بود بپرسم هر کس چه قد مطالعه ی غیر درسی میکنه؟اول بهش گفتم توچه قد در روز مطالعه میکنی؟
گفت:درسی یا غیر درسی؟
من:غیر درسی
اون:بستگی داره
من:اه یه ساعتی بگو دیگه
اون :برای چی میخوای؟
من :برای مریم میخوام
اون :مریم با من چی کار داره؟
من:الاغ فقط از تو نپرسیدم که از نگینم پرسیدم.
اون:میدونی من کیم؟
من :زینب
بازهم من :وای خاک بر سرم شماره پسر دوست مامانمو اشتباهی از روی میسد کالام به نام دوستم سیو کرده بودم
خلاصه خیلی سوتی بدی بود این طرف هم کسی بود که هر وقت هم sms میزنه من جواب نمیدم ^#^
 

melika.m.r

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
540
امتیاز
1,889
نام مرکز سمپاد
دبیــرســتانِ فرزانگانِ یک
شهر
تــــهران!
دانشگاه
خدا بخواد ، تهران .
پاسخ : سوتی‌ها

مـلّـت گـوشـی میـارن ، تـو هـزااار سـوراخ سُمـبه قـایـم مـی کنـن ، مـن گـند مــی زنـم فقـط ! :|
سـرِ کـلاس ـم ، زنـگِ تفـریح :
گـوشیـم زنـگ مـی خـوره !
- بچـه ـا ! ایـن شمـاره یِ خـونه یِ کیـه !؟ :-?
( نمی دونـه کسـی! )
- بردارم!؟ :-?
- بردار ! شـاید فـامیـلـی ، کسـیِ!
- آخـه خـطِ مـامـانـم ـه ، بـا مـن کـه کـار نـداره یـارو مسلّمـا"! :-?
- حـالا بـردار دیگـه تـو ام ! ^-^
بـرداشــتـم : الــو!؟ بــله!؟
- خـانومِ محــســنی!؟ :-?
- بــله! بفــرمــاییــن ! ;;)
- دخـترم! شمـا تلـفـنِ مـامـانـت ُ بــرداشــتی؟! ;))
- بــله ! آخــه خـط ـه خـودم یـه طــرفــه ـس ! :-"
- خُــب خیــلی اشــتباه کــردی کــه بــا خــودت آوردی ! L-:
- چــرا!؟ شمـــاااا!؟ :-s
- مــن اقــبال هــســتم ! از فــرزانــگــان تمــاس مـی گیــرم. بـا خــانومِ محســنی مـی خـواســتم حـرف بــزنم کــه...! L-:
- بـا خــونه تمــاس بگیــریــد! :-s X_X
- صــب کــن ببیــنم ملیــکا ! X-(
و ملیکایی کــه قطــع مــی کنــد ! :-"
حــلا مــث کــه بعــدش بــا مــامــانم حــرف زده ، گفــته ازتـون گــله مــندم ! چــرا گــوشی آورده ملیــکا !؟ L-:
مـامـانم ـم کـه قــربـونش بـرم ، از مـن بـدتـر : وااا! خـُـب لابـد کـار داشــته کــه بـرده دیگـه! :-?
ینـی ـاااا! :)) بیچــاره مســئـولیــن ، شکــایــتِ مــا رو بـه کـی مـی کـنن ! :))
 

smart girl

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
839
امتیاز
2,033
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اسفراین
مدال المپیاد
المپیاد ادبی
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : سوتی‌ها

اونروز دارم برا خواهرم از سمپادیا حرف میزنم،میخوام بگم یه انجمن باحال داره فراسرشت،
میگم یه انجمن باحالی داره سرافرشت!!!!!!!!! :)) :)) :)) :))
 

salamak

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
743
امتیاز
2,529
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امين 1
شهر
اصفهان
مدال المپیاد
المپياد زيست
دانشگاه
علوم پزشکی اصفهان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

يه بار تو كلاس زبان درس اين بود كه وسايل خونه رو كه خراب شده رو بگيم بعد معلمه گف مثال بزنين.
مام هي داشتيم به در و ديوار نگاه ميكرديم يه مشكلي چيزي پيدا كنيم بگيم...
يوهو يكي گف-the chair is leaking :D(صندلي چكه ميكنه)
معلم-yeah the chair is..... :O
همون شخص- :-[ :-[
ما- :)) :)) =)) =))

پ.ن1. استادمون مرد بود
پ.ن2. دوستاني كه متوجه نشدن دقت داشته باشن كه يه صندلي اصولا در چه مواقعي ممكنه چكه كنه!! :-"
پ.ن3.و مجددا دقت كنيد كه جمله حال استمراريه.... :-"
 

Intellectuel

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
313
امتیاز
1,591
نام مرکز سمپاد
فرزانگان3
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
l
پاسخ : سوتی‌ها

امروز جلوی در نماز خونه واستاده بودم سر اولیا داد میزدم که چرا موقع نماز اومدن بیرون =))خیلی هم عصبانی بودم موهامم از مقنعم زده بود بیرون کاملا رو صورتم بود عینک یکی از دوستامم زده بودم اونم داده بودم روی موهام بعد برگشتم دیدم کفش یکی از بچه ها جلوی نماز خونه است گفتم اه کدوم الاغی کفششو گذاشته اینجا در حال گفتن این جمله که بودم سرمو برگردوندم دیدم شیخ مدرسمون اومد بیرون منم سریع جلوی خودش عینگمو دادم پایین برگشتم موهامم کردم تو (اصلا هم کارم ضایع نبود) X_X


هفته ی پیش صدامون زدن دفتر گفتن یه بنده خدایی از سمپاد اومده باهاتون کار داره (پنج نفر بودیم)ما هم رفتیم مدیرمون به من گفت باید چادر سرت کنی چون قبلا هم جلوش چادر سرت کردی من هم چادر یکی از بچه هارو گرفتم سرم کردم با اعتماد به نفس کامل صحبت کردیم و از این جور حرفا تا گفت من شمارمو بهتون میدم هر وقت کار د اشتید با من تماس بگیرید حالا یکی شماره ی منو بنویسه منم با اعتماد به نفس کامل بلند شدم که یه بار دیدم دوستم بهم میگه بشین منم کاغذو برداشتم گفتم سحر میشه تو بنویسی ؟اونم گفت آره منم متعجب که چی شده یه بار نگاه کردم به خودم دیدم چادرو بر عکس سرم کردم :-بعدآخرشم هر چی مرده میگفت من باهاتون کاری ندارم شما برین همونجا واستاده بودیم نگاهش میکردیم(آخر مجبور شدم عقب عقب برم از در بیرون)

**ادغام شد
 

PASHEH

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
150
امتیاز
157
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بندرعباس
پاسخ : سوتی‌ها

معلم ادبیات گفت باید بلیت رو با تاء دو نقطه !!! بنویسید! ( اگه تاء باشه که میشه ط :)))
 
بالا