خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

نميدونم اسمشو سوتي ميذارن يا يچيز ديگه درهر حال بخونينش:
ديشب سها دوستم اومده بود پيشم بعد برادرش سهيل اومد دنبالش بعد نشت به سرب سر گذاشتن ما همينجوري داشت چرتو پرت مي گفت
ي دفه براش اس ام اس اومدم بعد اين شازده دوتا دوست دختر داره اسمه اين دختره شيرين بود حواسش نبود براش ستاد سلام پرستوي من توخوبي مرسي منم خوبه ي دفه اي سها پريد جيغ كشيد خاك توسرت سهيل اين شيرين بود حالا ماها مثه چي داشتيم ميلرزيديم سهيل ازما بد تر گفت اي بابا ديدي حالا دختره زنگ زده مي گه خيلي بيشعوري آدم فروش خيانت كار از بقيه حرفها معذورم ببخشيد
بعد ي دفه ديدم سهيل ي آرامش خاصي وجودشو فرا گرفت گفت:تو لياقت نداري من لوست كنم نازت كنم! من و سها اينجوري :o بعد ادامه داد خلايق هرچه لايق!داشتم لوست مي كردم بهت گفتم پرستوي من! ماهاديگه :)) بعدم گوشيرو قطع كرد گفت بخندين بخندين سر خودتونم همين بلا مياد فكركردين حالا اين دختره هي زنگ ميزد معذرت خواهي مي كرد اين محل نمي ذاشت اين خوبي اسمه دختراس ديگه قدرت مانوررو زياد ميكنه! 8-^
 
پاسخ : سوتی‌ها

سر کلاس آمادگی دفاعی دبیرمون گفت دوتا دوتا روبه روهم بشینین از هم سوال بپرسین
منو دوستمم خوشحال که میتونیم اس بازی کنیمو هیچکی مارو نمیبینه!
خلاصه دو تایی رفته بودیم رو گوشی همینطوری که نیشمون تا ته باز بود یهو دیدیم بچه ها دارن به حالت التیماتم صدامون میکنن!این دبیرمون عین جن اومده بود بالا سرمون شیش ساعت داش اسامونو میخوند! X_X
:-??
 
پاسخ : سوتی‌ها

آقا چشت روز بد نبینه . یه بار زنگ تفریح من پشتم به در کلاس بود و هندزفری تو گوشم مشغول گوش کردن یه آهنگ جدید و صداش تا ته بلند طوری که صدای بیرون رو نمیشنیدم بعد معلم دینی اومد سر کلاس من نفهمیدم این دوستم از پشت هی میزد بهم که حواست باشه معلم اومده من توجه نمیکردم بعد معلم منو دید اومد پشت سرم از پشت دستشو گذاشت رو دوشم فک کردم دوستمه هندزفری رو درآوردم و در حال چرخیدن به پشت سر بودم که گفتم چه مرگته ؟ برگشتم دیدم وااااااااااااای :-[ :-[ :o :o این که معلمه !!!!! گفتم آقا ما رفتیم خودمون بیرون بعد گفت نه بشین سر جات ! ( این آخرش هم یه درس بود ها اگه به معلم بگی من خودم میرم بیرون سر لج میگه نه )
 
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از z@hra :
یه بار اومدم مثلا خیلی ادبی حرف بزنم راندمان و بازدهُ قاطی کردم گفتم بازدمان ;D
شرمنده ادبی نیست ـا ! فیزیکی شاید !
;D

یه بار اومدم بگم " دست ـَم چسبید " :
" چسب ـَم دستید "
تو یه جمع :|
 
پاسخ : سوتی‌ها

دبیر ریاضیمون اصن حال درس دادن نداش همیشه ـم میگف حسش نیس ~X(
ی بار یکی از تمرینا رو بیشتریا مشکل داشتن بش گفتیم این م طبق معمول گفت حسش نیس بغلیم گفت من میتونم حلش کنم
من و یکی دیگه دوتایی :-L گفتم : د مرتیکه خبر مرگت گم شو برو سؤالُ حل کن X_X دبیرمون فک کرد با اون بودیم پا شد سؤالُ حلید
 
پاسخ : سوتی‌ها

من بچه بودم ، بعد اون موقع آخرت اینترنت،از این کارت اینترنتا بود ، بعد همه اش دختر خالم میگفت کارت اینترنت کارت اینترنت ما هم که کامپیوتر نداشتیم ، بعد من فک میکردم این کارت اینترنت یه قطعه اس مثه کارت گرافیک که وصل میشه داخل کیس.
 
پاسخ : سوتی‌ها

وای امروز سر مصاحبه یه دفه از دهنم پرید به مدیرمون گفتم عزیزم X_X :-[
آخه ما تو مدرسه همدیگرو اینجوری صدا میکنیم معمولا بعد من حواسم نبود ... :-" X_X
ولی خوب بود کلی خندیدیم :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

ما لیدر چندتا ادم حسابیشده بودیم بعد تو همایشمون یه پله درست کرده بودیم که اگه روش راه میرفتی صدا میداد
البته زیادم نباید روش راه میرفتیم چون خراب میشد
ما به یکیشون گفتیم برو بالا بقیم ببینن این رفت پشت سرش بقیم امدن دوباره یکیشون رفت پایین امد بالا
من: X-(
اونا: ;D
من:کرم داری انقدر میری بالا و پایین
من: :-[
 
پاسخ : سوتی‌ها

نصفه شب خواستم بپرم پای نت......دیدم این فنه سی پی یو خیلی صدا میده.......هیچی دمه دست نبود آخر سر یه پتو انداختم روش صداش خفه شد.......ی ربع بعد هم کُمپلت خغه شد خاموش شد........ X_X X_X
 
پاسخ : سوتی‌ها

آقا ما یه بار با دخترعموهام و دختر عمم ماست خیار درست کردیم بعد ریختیمش تو کاسه بردیم سرسفره که همه دورش بودن.
بعد داداشم خواست یکم از ماست خیارشو بده به شوهرعمم بعدیهو از کاسش یه خیار بزرگ و کامل اومد بیرون #-o
بعد همه اینجوری بودن :))
ماهم اینجوری :-[
 
پاسخ : سوتی‌ها

سوتی اعلام نتایج مرحله 2:
13401257991.jpg

13401260281.jpg
 
پاسخ : سوتی‌ها

جلو مامانم اومدم بگم سویشرتمو گذاشتم فلان جا گفتم سوتینمو گذاشتم :| ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

بابای یکی از دوستام دکتره بعد یکی از مریضاش شماره خونشونو گرفته بوده
بعد یک مدت زنگ زده بوده میخواسته بیاد خواستگاری دوستم برای پسرش :)) :))
نمیدونسته دوستم 14 سالشه
 
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از sRina :
سوتی اعلام نتایج مرحله 2:
13401257991.jpg

13401260281.jpg
اینکه ته خنده بود داشتم دنبال اسم بچه های مدرسمون می گشتم اول دیدم هیچکی قبول نشده بعد که اسماشونو پیدا کردم دیدم جلوشون اسم مدرسه نمونه دولتی پسرونه نوشته :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

توی شهر غریب گم شده بودیم بد بابام میخواس آدرس بپرسه
دید یه زن داره رد میشه
گف سلام مادر این خیابون پاسداران کجاس؟
خانومه برگش چشمتون روز بد نبینه یه دختر20ساله بود :-"
دخترم کلی خودشو کنترل کرد فش نداد :-"
بابام همیشه این مادرو خواهرو قاطی میکنه :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز داشتیم سرود ای ایرانو میخوندیم
دوستم:بچه ها قبله کدوم طرفه؟؟
ما:قبله میخوای چیکار
اون:مگه نباید به یمت قبله خوند؟؟
ما: :o 8-|
 
پاسخ : سوتی‌ها

لب ساحل B-)
از آب اومدم بیرون
میخواستم بگم شناش چقدر نرمه
گفتم سناش چقدر نرمه ;D(یه چیزی بین شن و sand) :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

والا عادت كرديم هي هرجا ميرسيم يه دونقطه دي بذاريم!
داشتم پسورد ياهو وارد ميكردم هي تهش ناخوداگاه يه دو نقطه دي ميدادم نميگرفت نميفهميدم جريان چيه :-" :-"

----------

ما طبقه 3 هستيم مامان بزرگ طبقه 2!بابا طبقه 3 رو زد پياده شد من فك ميكردم 2 رو زده!حالا هي 3 رو ميزدم كه من برم خونه خودمون!هي در اسانسور بسته نميشد!گفتم لابد خراب شده الان كه دو هستيم بذار 2 رو بزنم ببينم چي ميشه زدم يهو در بسته شد :-"
تا اين لحظه يك لحظه هم فكر نكرده بودم شايد ما 2 باشيم ;;)
 
پاسخ : سوتی‌ها

آقا همون گروهی ک اومده بودن خونه ی ما و با تکنولوژی آشنایی نداشتن(قضیه ی آیفون تصویری و اینا ک تو صفحه های قبلیه سوتیاست)
اومدن خونمون
بد ی بنده خدایی داشت با قسمت لمسی لپ تاب کار میکرد

وقتی اون قسمت لمسیش تموم شد(یعنی انگشتش رسید بالای اون قسمت)گفت اا اینکه جاش تموم شد!!چیکار کنم؟؟
 
Back
بالا