خاطرات سوتی‌ها

tara 20

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
180
امتیاز
1,336
شهر
کرمانشاه
پاسخ : سوتی‌ها

وسط جمع بودیم دختر عمم (ماشاالله بزرگه ازدواجم کرده) اومد از من بپرسه موزیلا داری تو سیستمت گفت راستی شما گوزیلا دارید :D
من: :D
اون که متوجه نشده بود چه اشتباهی کرده: :-/
بقیه: :))
 

zeynab75

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
776
امتیاز
5,338
شهر
قوچان
دانشگاه
فردوسی
رشته دانشگاه
مهندسی شیمی
پاسخ : سوتی‌ها

خواهرم زنگ زد دوستش من جاش صحبت كردم
بعد نشسته بود كنارم ميگف چي بگم به دوستش
دوستش:جون من بيا شهريور بريم
من: نه ميگه شهريور سرم شلوغه!!! :O

پ.ن:مامان بابامم صداي مارو از هم تشخيص نميدن!!!
 

This is me

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,189
امتیاز
2,124
نام مرکز سمپاد
دبيرستان فرزانگان٢ :x
شهر
تهرانْ
مدال المپیاد
برنز زیست
پاسخ : سوتی‌ها

اها..!

پيارسال رفته بودم مانتو مدرسه امو بگيرم،بعد يكى پوشيدم،خوب بودش...

بعد معاونه اومده ميگه:زهرا جون دوسايز بزرگتر بردار،زمستون ميخواى زيرشكاپشن بپوشى..!!!!!

من:..... :-\

مامانم:.... =)) =)) =)) =)) =))











يكى ديگه:

زنگ زدم به اين موئسسه ى هنر هشتم،ميخواستم ببينم يه سى دى كه ميخواستم كى مياد تو بازار.

بعد آقاهه گفت :از كجا تماس ميگيريد؟(ميخواست ببينه سى ديه چقدر طول ميكشه برسه به اون شَهره)

بعد من بازم يه ذره فكر كردم، گفتم :از خونَمون!!!!!

يعنى طرف پشت تلفن منفجر شد از خنده!!
 

nbalinparast

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
885
امتیاز
2,105
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 تهران
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

به مسوول بوفه گفتم خانم یه ایستک استوایی بد یه بستنی مگنوم (همشُ واسه خودم نمیخواستما! :)))
گفت بله بله یه بستنی استوایی...... =))
 

dissib

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
192
امتیاز
1,330
پاسخ : سوتی‌ها

برقا رفته بود بعد مهمونم داشتیم همه داشتن دنبال چراغ قوه میگشتن یهو من ب حالت :> گفتم وایسید وایسید فهمیدم
بعد پریدم رفتم در یخچالو باز کردم نور بیاد :-" :-" :-" :-"
همه: =))
بعدم ک تو راهرو جفتک مینداختم دست تکون میدادم حرکات موزون کردم حتی م این چشمیه ببیینم ک لامپای راهرو روشن شه :-"بعد چند دقیقه(زیاد بود خداییش X_X)یهو ب خودم اومدم و :-" تنها شانسی ک آوردم این بود کسی منو در اون حالت ندید :-"
فقط وقتی برگشتم همه هی گفتن ی ربعه کجایی تو؟ :-" :))
 

جنا

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
978
امتیاز
3,946
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

گفتگوی من با یکی از فامیلامون :D :
من : خب حالا اینیستالُ بزن(داشت برای اولین بار ویندوز 7 میریخت :O :)))
-خب؟
-حالا فرمت دیسکُ بزن! ;;)
-لود درایورُ؟ :-/
-فرمت دیسکُ! L-:
(پوینتر موسش همچنان به طرف لود درایور میرفت ;)) ~X()
-فرمت دیسک!
-ها؟آها...
- L-:
 

meli_sampad

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
715
امتیاز
8,175
پاسخ : سوتی‌ها

سرِ کلاسِ حسابان حواسم نبود بعد معلممونم مَرده.. بعد یهو برگشت منو صدا زد...
- جانم ؟! :-هُل شدن
نَه نَه ببخشید بله.. :-بیشتر هُل شدن
-معلمِ گرام: ^-^
من: ^#^
رُفقا: :)) =))
:-??
 

nahid1373

کاربر فعال
ارسال‌ها
26
امتیاز
621
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
تهران
مدال المپیاد
المپیاد شیمی میخوندم!يادش به خير و گرامي
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
داروسازي
پاسخ : سوتی‌ها

رفته بودیم ارم،سوار رنجر شدم به زور!!! :D
رنجر وقتی بر میگشت،من رو هوا معلق بود!!! :)
خلاصه در یک حرکت پام تو هوا چرخید،خورد پشت سر پسره جلوییه!!! :-" :>
یهو طرف گفت آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآخ!!!!چی بود!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ :O
دوست کناریش:توهم میزنی بچه!؟آخه تو رنجر چی هست که بخوره پس سرت!؟ :))
آقا تا آخر همه داشتن جیغ و داد میکردن...
اینا داشتن با هم بحث میکردن که توهم زده یا واقعا یه چی خورده پس سرش!!! :D
آخرش طرف قانع شد که توهمی بیش نبوده!!! =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =))
 

ail73

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
901
امتیاز
4,597
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی بیرجند
شهر
بیرجینیا(بیرجند)
مدال المپیاد
به قول بچه ها راهو باسه بقیه باز گذاشتیم
دانشگاه
شریف(ارشد)-شیراز(کارشناسی)
رشته دانشگاه
مهندسی شیمی-طراحی فرآیند
پاسخ : سوتی‌ها

من : بابا ساعت چند تموم میشه کارت ؟
بابا : ساعت 9 شب
من : همون موقع بیا دنبالم دیگه
بابا : من حوصله ندارم تو اون آفتاب سوزان بیام دنبالت

:-<
 

S...4Rmahtab

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
126
امتیاز
399
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
مشهد
پاسخ : سوتی‌ها

تو زمین تنیس بودم دو نفر داشتن تو زمین کناری بازی میکردن توپشون اومد تو زمین ما
طرف برگشت گفت خانم ببخشید میشه توپ ما رو بدین؟
-(با اعتماد به نفس کامل)بله،حتما! ;;)
اومدم خیلی شیک توپو شوت کنم تو زمینشون پام از رو توپ رد شد و ظاهرا مثکه هوا رو شوت کردم
در حالیکه دلم میخواست درون زمین قورت داده بشم! رفتم تو زمین و هیچی به روی خودم نیووردم!
طرفم اومد تو زمین توپو برداشت گفت مرسی!
منم که در حد المپیک ضایع شده بودم برگشتم گفتم خواهش میکنم! :))
 

jasmine.d

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
201
امتیاز
1,840
نام مرکز سمپاد
شهید فرزانگان
شهر
نیشابور
دانشگاه
تهران 8-^ :))
رشته دانشگاه
معماری 8-^
پاسخ : سوتی‌ها

داشتیم با یاشار (داداشم) دعوا میکردیم ، بابامم جلوم نشسته بود
بم گفت آشغاله کثافت منم خیلی شیک گفتم :
آشغاله کثافت باباته ! :D
 

fa.z

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
544
امتیاز
1,467
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
كرمان
سال فارغ التحصیلی
94
رشته دانشگاه
ژنتیک
پاسخ : سوتی‌ها

یکی از بچه ها با ذوق: وای عادل حاملســـــــ.... \:D/ \:D/ \:D/
من:عادلـــــه منظورته؟! :-?
اون یکی دوستم: خاک تو سرت ادِل :)) =))
همون یکی از بچه ها: :-[ :-[ :-[
من:اها اون :)) فک کردم یه خواننده عربی جدیده =)) =))
 

zeynab75

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
776
امتیاز
5,338
شهر
قوچان
دانشگاه
فردوسی
رشته دانشگاه
مهندسی شیمی
پاسخ : سوتی‌ها

از گاج زنگ زدن :-&
طرف کلی تعریفو تمجیدو اینا
بعدش پرسید شما کجا درس میخونین؟؟؟ :-/
منم گفتم حتما میخواد مشاوره بگیره :>
با کمال اعتماد به نفس: اتاقم...کتابخونه...بستگی به شرایط داره
یارو منفجر شد میگه اسم مدرست؟؟؟ =))
من: X_X :-"
 

Pedram.fe

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
497
امتیاز
1,358
نام مرکز سمپاد
شهيد بهشتي
شهر
نیو نیشابور سیتی
رشته دانشگاه
مهندسی عمران
پاسخ : سوتی‌ها

تو اتوبوس بودم رو شیشه جلوش نوشته بود: full abshen otomatik :D
یکی نیست بگه اخه یارو تو که بلد نیستی چرا مینویسی!
 

Sepidd

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
220
امتیاز
3,105
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
رشت
سال فارغ التحصیلی
93
رشته دانشگاه
ژنتيك.
پاسخ : سوتی‌ها

سلام!‏
باز اومدیم سوتی بگیم ملت شاد شن :D X_X
رفته بودم چسب پروفیل بگیرم برگشتم گفتم :
آقا CHOSB دارین؟؟
بعد چند مین دوهزاریم افتاد چه سوتی دادم
اونم گفت نه CHOSB نداریم خانوم :D
ماهم سرمونو انداختیم اومدیم بیرون X_X
 

علی دباغی

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
212
امتیاز
690
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
بیرجینیا
مدال المپیاد
پیر تر از این حرفام
دانشگاه
صنعتی بیرجند
رشته دانشگاه
صنایع_صنایع
پاسخ : سوتی‌ها

هفته ی پیش توی یک روز 6 تا بانک رفتم
توی بانک آخر نوبت گرفتم و رفتم نشستم
بعد 5 دقه دیدم هنوز خیلی مونده رفته آب بخورم
دیدی یه چیزی توی دستم اضافی می کنه مچالش کردم انداختم توی آشغالی
دیدم شماره ی منو میخونه هرچی گشتم دیدم کاغذ نوبتم نیست یادم آمد همونو انداختم توی آشغالی با سر رفتم توی آشغالی ولی پیدا نشد
مجبور شدم 45 دقه دیگه توی بانک واستم
 

h_h1234

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
75
امتیاز
614
نام مرکز سمپاد
دبيرستان فرزانگان2
شهر
مشهد
مدال المپیاد
ریاضی
دانشگاه
اگه خدا ب خواد تهران!!!!!!!!!!!!!!
رشته دانشگاه
بيوتكنولوژي/دندان پزشكي
پاسخ : سوتی‌ها

نميدونم بهش چي ميگن ولي ينوع سوتيه ديگه (;
رودر مسجد نوشته بودن اگر از گناه خسته شدي وارد شو طرف اومد زيرش نوشت اگرهم خسته نشدي با اين شماره تماس بگير 0935 زيرشم فلش زده بود عسل ناناز :-"
 

Z76.dentist

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
117
امتیاز
373
نام مرکز سمپاد
فرزانگان چهاردانگه
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

داشتم با داداشم جلو بابامینا دعوا میکردم برگشت گفت گوساله گفتم باباته...
بنده خدا بابام قرمز شده بود :)) :))
 

r@zie

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
76
امتیاز
1,083
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کاشان
مدال المپیاد
مرحله ی اول ریاضی و کامپیوتر
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر
پاسخ : سوتی‌ها

یادمه چن وق پیش مننظر اتوبوس بودم :-w
بد از بیس دقیقه دیدم از دور یکی داره میاد <D=
انقد ذوق زده شدم که رفتم تقریبن دویدم به طرفش :-"
بد دیدم من تنها دختری ام گه رفتم نزدیکش :-"
اتوبوس مخصوصه پسرا بود :-" X-(
:-"
بسی ضایع شدم رف :-"

X-(
آخه آقا کاشون هیچ وق اتوبوس جدا نداش
از شانس من نمیدونم از کجا اومد اتوبوسه :-"
 

8098

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
186
امتیاز
786
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
کرمان
پاسخ : سوتی‌ها

مامانم داشت از پشت تلفن بهم دستور غذا می داد
بعدش گفت اون پلاستیک سبزیا رو بردار نصفش کن
- خب؟
- حالا اون تیکه شو که بزگتره بنداز تو قابلمه!!!!
 
بالا