خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

مامانو بابام دارن در مورد قیمت برنج شبت میکنن بعد یهو مامانه ورداشته میگه:
حسن(بابام)قیمت کیسه ی اون برنجای 20 تومنی ک 30 تومن شده چنده ؟
=)) =)) =)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

من و دوستم در سوپری :-"
دوستم::الو سلام آقا :-" X_X
_: :))سلام بفرمایید :))
-: ^-^چیزه.....چی میگن بش........چیز دیگه( X_X یادش رفته بود اسمشو :|)
_: :o
-: X_Xببخشید از اینا ک میکشن رو همه چیز؛دارین؟(خبرش با این توضیحاتش :-")
_: =))
-: X_Xاونا ک رو گاز میکشن....... رو حلوا میکشن( بله بله #-o)
_ و ملت: =))
-:اه تو نمیدونی چی میگم من؟
من:گمشو بریم بیرون فقط X_X

نگو خانوم منظورش سلفون بوده :)) :|
ی همچین دوستایی مثن :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

موقع افطار همسایمون نذری اُورد
بعد من سر سفره بو کردمش گفتم چرا این مزه مرغ میده
داداشم: =)) =)) =))
و من: :-[ :-[ :-[
 
پاسخ : سوتی‌ها

دم در آشپزخونه ي رستوران هتلي كه پارسال مسافرت رفته بوديم زده بود: ورود افراد غيرمتفرقه ممنوع!!!!!!!!!!!!!!!!!!! :)) :)) :)) :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

مادرم: نگین مامان بخون رو این شیره رو ببین تاریخ انقضاش کیه......
من: مادرجون 2 تا تاریخ داره که یکیی اش واضح نیست یکیشم 31 ام تیره .....نمیدونم تولیده یا انقضا....
مادرم: نگین امروز 30 امه! چجوری تاریخ تولیدش 31 باشه آخه؟
من: :)) :-[ مادر خوب منم که همینو گفتم....(دروغ میگم نفهمیده بودم :-")

______________________________________________________________________
سوتی 2: من و دوستم پشت تل...........
دوستم:نگین تو فلان قضیه رو میدونی؟
من: اوهوم ولی بت نمیگم خیلی خصوصیه
دوستم: تو رو خدا
من:باشه ولی به کسی نگیا......یه لحظه صب کن دارن زنگ در خونه رو میزنن .الان بر میگردم
برگشتم و همه رو تعرف کردم......رو به آخر بود که......
دیدم تو گوشم صدای زنگ در خونه میاد!!!!!!
مثه اینکه تلفن رو قطع کرده بودم و همه رو پشت آیفون تعریف کرده بودم...................و الان آقای همسایه داشت زنگ در خون رو میزد....... من یعنی آب شدم...... :-[ :-[ :-[ :(( ~X( :)) ;D =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

یبارم یکی از فریندای فیس بوکم بم گفت:
فلانی عروس شده؟
من:پسر؟
طرف: =))
یعنی کاملا جید بودمااا!اما خوب باورم نمیشد دختر 17 ساله عروس شه! ;D
***
یبارم با دوستم رفتیم مغازه ی ادکلن و اینا
مرده:واسه خودتون عطر میخواید یا کادو میخواید؟
دوستم:اومدیم بو کنیم ;D
مغازه دار: :-w
من: =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

اونروز مامانم سر ِ ناهار بم گف برم قاشق بیارم کم اورده بوده، منم در همون لحظه داشتم به طیبه میزنگیدم.
بد اینا یه کم دیر برداشتن، تو همون فاصله از مامانم میپرسم(با صدا بلند) :
-چـــــــن تـــــا قـاشــق مـامـان؟
-بفرمایید؟ (باباش بود :-" )
-چن تا قاشق( :-" ).... طیبه هس؟
- نه شرمنده. نیستش.
- مر30 .


:-" :-" :-" :-[
 
پاسخ : سوتی‌ها

من شخصا قوه تخیلم توپ توپه....از موقعی که سوار تاکسی شده بودم تا مدرسه توهم میزدم...بعد کلاس ما طبقه ی بالاست...ورودیشم از حیات مدرسس.از تاکسی پیاده شدم و اندر توهمات...یک دفعه به خودم اومدم دیدم دارم میرم تو سالن پایینی =))...بقیه بچه ها هم اونجا بودن دیدن X_X...کلی خجالت کشیدم :-ss
 
پاسخ : سوتی‌ها

گوشی دوستم رو سر کلاس ازش گرفتم و گذاشتم رو general که زنگ بزنیم بخندیم بهش...
بعد دوستم که گوشیش دست من بود و منم هنوز دستم بود فراموش کرده بود که موبایلش دست منه...
داشت دنبالش میگشت....
بعد چون پیداش نکرد زنگ زد بهش....
بعد گوشی دست من شروع کرد به زنگ زدن...
حالا همه به من نگاه میکنن منم: :-[
دوستم: ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

بچه های ما رو نگا :
من : علی روزه ای؟ :-/
علی : یه کم #:-S (خیلی جدی و اینا !)
من : یه کم فک کن بعد جواب بده =)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

عاغا ما دیروز وا3 افطاری همسایه ی پائینمون رو دعوت کردیم
سر سفره افطار بودیم

بعد مامان بزرگ اون خونواده هم بودش(مادر آقای همسایمون) قبل از اذان داش همینجوری هی دعا میکرد

اون: الهی تموم جوونا عاقبت به خیر شن

ما:الهی آمین

اون: الهی ظهور آقا ....(این جمله هه سخته حفظ نکردم )

ما:الهی آمین

اون: الهی تو هیچ خونه ای فقر احساس نشه ،بیماری نباشه، درد و غم حس نشه

ما:الهی آمین

[اذانو گفتن در این فاصله منم تو همون جو روحانی سر سفره بودم]

اون: الهی بمیرم برای تو چایی نریختم؟

من( در حالی که هنوز تو جو روحانی دعا هاش بودم):الهی آمین
=)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

سحری داشتیم میخوردیم با دوستم. بعد داشتیم بحث میکردیم 16 ساعت ایناس روزه.
یهو دوستم گفت بیچاره کنکوریا چند سال دیگه ماه رمضون میوفته تیر تو کنکورشون.
من گفتم نه فک کنم جا به جا کنن.
دوستم یه چند مین همین جور خیره نگاهم کرد بعد یهو گفت ها کنکورو میگی! ;D ;D ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

مامانم اومد بگه من خیلی نگرانتم گفت خوابیده بودم صدای سگ همسایه اومد فک کردم مزاحمت شدن داری جیغ میزنی!!!
گفتم ماااااااامان دستت درد نکنه
فوری داداشم اومده میگه زهرا یه زره پارس کن بخندیم! :-L :-L
آخه چی بگم X-( X-(
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز..رفته بودیم روپوش مدرسه بگیریم فروشندش از من پرسید چه پایه ای می خوای دخترم ؟ ;;)
من:اول به دوم ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

دوستم:بنزین ک میسوزه تو ماشین فرآوردش آبه یا بخار آب( #-o :)))
من:(ب مسخره) آبه
دوستم:عه گفتم چرا زیر ماشینمون خیسه بعضی وقتا :o
:)) :)) :)) :))
----------------------------------------
مامانم منو گذاشت کلاس بعد داشت میرفت بیرون ک ی خانومه ای رو دید ک آشنا بود مامانمم گفته بوده بش ک من کی ام؛ اینم خیلی گرم با من سلام احوالپرسی کرد(1 درصد حتی نمیشناختمش)
خانومه:سلاااام خوبی عزیزم چ یزرگ شدی منو یادت هست هیچ!!!؟ ;;)
من:سلام ممنون اختیار دارید خوب هستید؟
خانومه:یادته من مامانتو ب بابات معرفی کردم؟
خانومه: X_Xعه راستی اونموقع تو نبودی فک کنم!!!!.من اون موقعها همکار مامانت بودم.
=)) =)) =)) =)) =)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

رفیقم داشته ب دوس دخترش اس میداده بعد داداش دختره میفهمه و شماره رفیقمو گیر میاره و صدا هَرو کلفت میکنه و میزنگه ک مثلا رفیقمو بترسونه و ...داشته باش بقیشو...
رفیقم:الو؟
داداشِ غیرتی:الو؟تو خجالت نمیکشی؟
-واسه چی؟
-تو خودت خواهر نداری ک با خواهر من رفیق میشی؟
-چرا خواهر دارم.
-خب پس هیچی خدافظ...
 
پاسخ : سوتی‌ها

من که استاد سوتی دادنم اصن
چندروز پیش خواستگار برای نازی خواهرم اومده
بعد دادشم ازاونجا که غیرته
چون نبود ایران بهش نگفتیم
بعد زنگ زد بعد گفت چرا اروم حرف میزنی
منم همه چیزی بهش گفتم :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

امشب با دوستمو مامانم رفته بودیم شام بیسکویت بد منو رو گذاشتیم جلومون که انتخاب کنیم بد منو دوستم هردو اسنک مرغ انتخاب کردیم حالا یارو اومده سفارش بگیره
آقاهه: چی میل دارید؟؟ :)
مامانم : یه چیپس و پنیر و ... دو تا هم اسکن مرغ !!!!! :)
من و دوستم: =)) =))
آقاهه: بلههههههههه؟؟؟؟؟؟!!!!!! :))
مامانم : بله اسنک مرغ :-[ ;)
من : مامان؟؟؟؟!!! ;D
مامان : خب چی کار کنم از اون موقع تو فکر اسکن کردن اطلاعات مریضا بودم قاطی میشه دیگه :-[
بدشم که دوست گرامی نزدیک بود میزو چپه کنن ;D
 
Back
بالا