saye3000
کاربر حرفهای
- ارسالها
- 441
- امتیاز
- 193
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان قم
- شهر
- قم
- دانشگاه
- تهران
- رشته دانشگاه
- پزشکی
پاسخ : سوتیها
ادبیات داشتیم،درس تپه برهانی.اولش که کلی با بچه ها تو سر و کله هم زدیم سر اینکه کی از رو درس بخونه.آخرش نوبتی ش کردیم.من داشتم میخوندم،یه جمله ش بود :«بهت زده و با حالت ناباوری او را نگاه میکردیم».من خوندم : بهت زده و با حالت ناباروری،او را نگاه میکردیم».کلا کلاس رفت رو هوا.داشتم میمردم از خجالت :-[ .
یکی از بچه ها موبایلش تو کیفش بود.دستش خورده بود بهش،از حالت سایلنت در اومده بود.باز هم دستش خورده بود بهش،رفته بود تو اس ام اس ها.باز هم دستش خورده بود بهش،برای اولین کانتکت که شماره خودش بود اس ام اس فرستاده بود.جالب اینجاست که سر کلاس هم صدای اس ام اس اومد هم صدای دلیوریش .
دبیر پرورشی : عزیزم ساعت یه ربع به یک یه سر بیا بالا جلسه داریم.
من : یه ربع به یک ؟من یک و نیم میان دنبالم میخوام برم.نمیتونم یه ربع به یک بیام.
_ چرا نمیتونی بیای؟خیلی طول نمیکشه.ربع ساعت بیشتر طول نمیکشه.
_ خب آخه یک و نیم میخوام برم.چه جوری یه ربع به یک بیام جلسه؟
_ خب میتونی بیای دیگه.مگه یک و نیم نمیخوای بری؟خب یه ربع به یک بیا دیگه عزیزم.
_ نه دیگه من میگم یک و نیم میان دنبالم میخوام برم.نمیتونم بیام دیگه.
_ عزیزم مگه یک و نیم نمیخوای بری؟ X-(خب من میگم یه ربع به یک بیا #-o.
_ آهان...یه ربع به یک قبل از یک و نیمه؟باشه میام .
ادبیات داشتیم،درس تپه برهانی.اولش که کلی با بچه ها تو سر و کله هم زدیم سر اینکه کی از رو درس بخونه.آخرش نوبتی ش کردیم.من داشتم میخوندم،یه جمله ش بود :«بهت زده و با حالت ناباوری او را نگاه میکردیم».من خوندم : بهت زده و با حالت ناباروری،او را نگاه میکردیم».کلا کلاس رفت رو هوا.داشتم میمردم از خجالت :-[ .
یکی از بچه ها موبایلش تو کیفش بود.دستش خورده بود بهش،از حالت سایلنت در اومده بود.باز هم دستش خورده بود بهش،رفته بود تو اس ام اس ها.باز هم دستش خورده بود بهش،برای اولین کانتکت که شماره خودش بود اس ام اس فرستاده بود.جالب اینجاست که سر کلاس هم صدای اس ام اس اومد هم صدای دلیوریش .
دبیر پرورشی : عزیزم ساعت یه ربع به یک یه سر بیا بالا جلسه داریم.
من : یه ربع به یک ؟من یک و نیم میان دنبالم میخوام برم.نمیتونم یه ربع به یک بیام.
_ چرا نمیتونی بیای؟خیلی طول نمیکشه.ربع ساعت بیشتر طول نمیکشه.
_ خب آخه یک و نیم میخوام برم.چه جوری یه ربع به یک بیام جلسه؟
_ خب میتونی بیای دیگه.مگه یک و نیم نمیخوای بری؟خب یه ربع به یک بیا دیگه عزیزم.
_ نه دیگه من میگم یک و نیم میان دنبالم میخوام برم.نمیتونم بیام دیگه.
_ عزیزم مگه یک و نیم نمیخوای بری؟ X-(خب من میگم یه ربع به یک بیا #-o.
_ آهان...یه ربع به یک قبل از یک و نیمه؟باشه میام .