خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

به دوستم میگم : برا اینکه اون چیزو :-" یادم بندازی برام میس بنداز
بعد اون یکی دوستم میگه : ینی بهت اس بزنه دیگه :o خب بگو اس بزن
من و اون یکی دوستم =)) =)) =)) =)) :)) =)) =)) =)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

دوستم به acer می گه آجاءر!!!البته همه اینجا این طوری می خونن!
 
پاسخ : سوتی‌ها

يه بار سر كلاس عربي يكي از معلم پرسيد: سر كلاس بنويسيم؟
معلم هم خيلي جدي بهش گفت: نه تو دفتر بنويس
بچه ها :o :o =)) =))
معلم :o :|
 
پاسخ : سوتی‌ها

معلم عربی:
کنکور پشت سر دارید!
____________________________________________
دوباره معلم عربی:
اعراب یعنی در نقش کلمات درون جمله است!!
____________
معلم عربی:
کار های کلاسی به شما موکول می شود و بعد به جلسه ی بعد موکول می شود!!!!
_____
معلم عربی:
پول بهتر است از ثروت!
________
معلم عربی:
ت تا تانیث
_______
معلم عربی:
دیوونه شدم از دست شما ها چه قدر می خندید!!!
 
پاسخ : سوتی‌ها

دوستم ى بار زنگ زد ب خونمون گف عصر مياى با بقيه بريم پروما؟ [يك عدد مركز خريد]
منم گفتم نه،مسافرتم،نميتونم بيام متاسفانه :-"
بعد فهميدم چ گندى زدم X_X ب خونمون زنگ زده بود نه ب گوشيم :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

آقا من این انگشت کوچیکم و انگشت اشارم کجه :-"نشکسته ها!...از اول اینجوری بوده :-" >:D<
بعد هی ازم میپرسن بعضا ک این چی شده و شکسته آیا و اینا؟...
من چند بار تا حالا جوابم این بوده"نه باو ناخودآگاهه"
اونا: :| :|ناخودآگاه انگشتت شکسته؟! ;)) :))
من: :-"نه...منظورم اینه ک مادرزاده :-"

آخه هم توی مادرزاد و هم توی ناخودآگاه ما نقشی نداریم :-< :-"...وا3 همین هی قاطی میکنم
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز تو کلاسای پژوهشی معاونمون میخواست یکی از کارکنای مدرسرو صدا کنه با بلندگو گفت:
سرکار اقای کاظمی به پژوهش مراجعه کنند ;D
بعد جالبش اینجاس که بچه ها میگفتن این رعنا چقد سوتی میده و اینا
منم در این حالت :-?:-/
:-" :-" :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

چند روز پیش:
دوستم کیفشو از صندوق عقب برداشت بعد من اومدم با دوستم خدافظی کنم(از شیشه عقب ماشین) بای بای کردم باهاش...
بعد نگو همانجا یه پسره وایساده بود ... اوشون هم فک کردن من با اونم ... چنان لبخند ملیحی زد ... ژکوند بود.
من و دوستام = :))
پسره = :) ;))
 
پاسخ : سوتی‌ها

من نمیدونم این ورودی های جدیدو از کجا آواردن؟؟؟....

رفته تو دیسوگرافی زده......

دوست داری به کدوم کشور سفر کنی:انگلستان،منچستر-آلمان :x



داشتیم با خانواده فیلم میدیم...... زنه داشت با مرده حرف میزد..... حرفش که تموم شد اومدم بگم الان با صورت میره تو در هرچی گفتم به جز این......

الان با در میره تو صورتش.....نه منظورم این بود که با صورت میره درش.... اه با در میره توش.... بیخیال.... همون حرف نزنم بهتره فیلمو ببینید...... ~X( ~X( ~X(


خانواده بعد از مکثی کوتاه..... :| :| :| ===> =)) =)) =)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

داییم زنگ زده خونمون:
زینگ زینگ :
-من:الو؟
-دایی: سلام خوبی؟
-ممنون شما خوب هستین؟
-دایی: آره.تو کی ای؟
-ممدم دیگه!
-دایی: ممد تویی!اونجا چیکا میکنی؟
-ها منم؛پس کجا چیکا کنم؟
-دایی: بگذریمٍ،مریمو(زن داییم) صدا کن دایی جون.
-اینجا نیس ک...
-دایی: پَ کجاس؟
-من چمیدونم مگه ب من دادیش؟
-دایی: فرشیدو(پسر داییم) صدا کن خب...
_اونم اینجا نیس
-دایی: دِِِِ ِ ِ ِ! اصن بگو ببینم اونجا کجاس؟
-خونمون دیگه!
-دایی: ع؟ واقعا ببخشید :-[ !میخاستم خونه خودمونو بگیرم!
 
پاسخ : سوتی‌ها

بحث سر لاليگا بود تو كلاس

داشتيم ميگفتيم رئال يه بازي داره با ويارئال . يه ال كلاسيكو هم داره

دبير بلند شد گفت : الان الكلاسيكو از بارسا قوي تره؟

طفلك فك كرده بود الكلاسيكو تيمه.. :)) :)) ;D ;D :)) :)) ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

پارسال زمستون بود که هوای کلاس بدجوری دم کرده بود اون ساعت کامپیوتر داشتیم
یکی از بچه ها که کلاه(کلاش تقریبا تزئینی بود) سرش بود به معلم گفت:میشه پنجره رو باز کنین یه کم هوا بیاد اکسیژن کم آوردیم...
معلم: :-? تو کلاتو دربیار درست میشه(کلا این دبیره با ما مشکل داش سریع حالت تهاجمی میگرف)
دانش آموز: :)) جه ربطی داش؟
معلم: [-( اونو دربیار تا حداقل بتونی تنفس پوستی کنی
دانش آموز: :o :o :o :o مگه من وزغم؟؟؟
کلاس: =)) =)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

مبینا : آقای...(دبیرشیمی) میشه نمره ها رو تاثیر ندین؟ [-o<
دبیر : مبینا وایسا یه چیز بهت بگم :-?
بعد از 5ثانیه سکوت
مبینا: زود باش دیگه اه :-w
دبیر : با منی؟ :o
ما: :)) =)) :)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز ی جلسه داشتیم با شهردار منطقه 16 برای تقدیر از نخبگان منطقه 16.... ;;) :> :>

کلا از همون دقیقه اول سوتی ها شروع شد!!!!!

دعوا سر صندلی بماند ;D..... کسی نفهمید :))..... از همون دقیقه اول بچه ها شروع کردن به خوردن.... :o

موهای دوستم پلشتی بود..... داشتم موهاشو با دست درست میکردم که متوجه شدم اون آقاهه که جلومون نشسته با اون زن عکاسه دارن بهمون میخندن.... برگشتم ... مرده گفت چیزی نیست به کارتون ادامه بدید ;)) ;)).....!!!!.... :-[ :-[

یکی از این دومی های گوشتکوب وسط جلسه گفت ببخشید مگه مدرسه ما منطقه دوازده نیست؟؟؟.... =)) =)) =))

و.... =)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

دبیر محترم هندسه:

خب پاسخ قسمته جیمو دادیم

میریم سراغ قسمت خیم :-" :-" :-"

-----------------

امروز اومدیم واسه همایش تبریز مقالمونو ارسال کنیم:

اول نسرین میل کرد....

-عه....نسرین باید سرگروه میل میکرد

خب حالا من میل کردم

-عه....آغا فایل وردِشو میل نکردیم #-o

دوباره میل کردم

-عه....زینب اسم گروهمونو ننوشتیم :| :| :|


در این حد :| :| :|

کلّ ایمیلاشون از طرف ما باشه احتمالا :-" :-" :-" :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

داداشم 27 روزشه
مامانم : چوچه کلاغ خوشگل من :-?
مامانم : منظورم جغد بود
ما : :-?
مامانم : پاشد بربد بینم...آدمُ گمراه میکنید
=))

× جنا : منظور پست رو متوجه نشدم ولی هر چی نوشته شده بود رو فارسی کردم . بعدن ویرایش کنید .
پست متوالی ندید لطفن : )
 
پاسخ : سوتی‌ها

تو سرویس آهنگ گذاشته بودیم
بعد یهو ب ی جا رسیدیم همه مشکی پوشیده بودن..
بعد ی بچه ها گفت:خاموش کنید بچه ها این کوچه شهادته! :))
(یکی مرده بود :-" :-<
خدا بیامرزتش البته :-< )
سوتی بود نه؟!
 
پاسخ : سوتی‌ها

رفتم پای تخته سر کلاس ریاضی...
بعد معلمه خیلی جذبه داره ;D...کلاس ساکت ساکت بود
گوشیم رو ویبره بود...همون لحظه یکی اس داد :))...
صداش رو همه شنیدن زدن زیر خنده :)) :(( :((...
معلم گفت چیه؟! :|
گفتم استاد حواسم نبود در رفت X_X
استاد؟! :oیعنی ویبره ی گوشیت نبود؟!...بی ادب :| :|
من: :-[
کلاس: =)) =))

آخه یادم رفته بود اون کار هم مثل گوشی آوردن ضد ارزشه :-" :)) :-<
 
Back
بالا