خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

یه سری بچه ها هستن بمب انرژین، ملتی رو روی سر انگشتشون میچرخونن
خلاصه یه دخترخاله 4ساله داریم با همین خصوصیات، اومده میگه شعر بخونم برات میگم بخون ببینم ;;)
میگه : سلام سلام مامانو بابا سلام به روحه ماهتون :))
دنباله شعر احتمالا در مورد اعتقاد پدر و مادر به روح باید باشه :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

دوستم بهم گفت:نسیم ببین چیزی رفته تو چشمم اخه خیلی میسوزه :(( :((

به چشمش نگاه کردم گفتم:نه!

دوستم گفت:این یکی چشممو نگاه کن شاید تو این یکی رفته =))

منم خیلی جدی نگاه کردم گفتم: نه

بعد ی هوو کلاس رفت هوا :)) :)) :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

دبیر فیزیکمون هر چیزی می خواد بگه یه پسوند آموزشی بهش اضافه می کنه.مثلا :مثال آموزشی ، تابلوی آموزشی ،جلسه آموزشی و ......


یکی دیگه از اخلاقاش اینه که به دانش آموزا می گه:دانش پژوهان عزیز ، دانشجویان عزیز ،بزرگواران عزیز و .......


حالا یه بار اول جلسه که وارد شد گفت:((با سلام خدمت بزرگواران آموزشی........ =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز صبح رفته بوديم خونه مادربزرگ پدريم...
طبق معمول سر هيچ باداداشم بحث مون شد :-"
عمه م هم اونجا نشسته بود ...
پس از اندي رايزنى ... امير : بيشعور احمق ... (فحش رايج بين ما ... )
من : بيشعور احمق عمته .... :-"
داداشم به پشت اشاره کرد و من متوجه حضور ايشان شدم ...
إ عمه شما اينجايي ؟؟؟
مامان و بابام با تربيت کردنشون :|
تا ظهر طبقه بالا موندم :دي ....
 
پاسخ : سوتی‌ها

جالبه سر کلاس شیمی صدای موبایل بیاد و معلم بزنه زیر خنده و قشنگتر اینه که برگردی ببینی نصفه کلاس یا پریدن رو کیفشون یا جامدادی یا زیر میزن :)) :)) :))
و این قضیه دو بار پشت هم تکرار شه :)
 
پاسخ : سوتی‌ها

دادن فقط یک پست در صفحه مجازه! از صفحه بعد اگه دوتا پست بدید پاک میشه! لطفن رعایت کنید!
 
پاسخ : سوتی‌ها

دوستم (با حس بسیـــــــــــــــــــــار) : برادر جان نمیدونی ...چه سخته وارث ارث پدر بودن ...
من : :)) وارث درد پدر بودن
دوستم : >:p به هرحال ارثه داره به درد میرسه دیگه
من: =)) درده داره به ارث میرسه... =))
دوستم: :-w
 
پاسخ : سوتی‌ها

یکی ازبچه هامون اومدبگه صبرایوب

گفت خداصبرنوح بهت بده

حالاما: :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

سرزنگ دینی بودیم یکی ازبچه هاازمعلممون پرسید:

چراآهنگ های غمگین هم حرام اند

معلممون توضیح دادبعدخواست چندتاخواننده مثال بزنه چی گفت:

خواهرهایده

بعدش اومد(معین) رومثال زد بچه ها گفتن برادرمعین


یک عاشق هم که کنارمن نشسته بود برداشت گفتپسرم بابک

بعدش یکی ازبچه هادرموردآهنگ های محسن یگانه ازش پرسید

فامیل بنده خداروبه جای یگانه کرده بوددوگانه
:))
بهش می گفت آقای دوگانه :))

حالاهرچی بگوکه فامیلش یگانه است دوباره: آقای دوگانه :))

من واقعا داشتم میمردم =)) =)) =)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

سر کلاس نانو بودیم بعد استادمون گف بچه ها برین ی استراحت بکنین بیاین براتون فیلم سربازان ایندرو بذارم رفتیم اومدیم دوستم گف استاد این فیلم سربازان امام زمان چی شد!!!!!!
استاد :| :)) :))
دوستم :-" ;D
ما :)) :)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

از جمله سوتی های شهرداری باسواد:
parsian golf ( خلیج فارس مثلا، تو یکی از جاده های جنوب بود )
ferdowsi tomp ( دور میدون اصلی شهر )
این یکی کار بکس اهل دود بوده : (تو مسیر جاغرق، از ییلاقای مشهد)
شیطان دشمن آشکار شماشت
عمریه من هر وقت از جلو دیواری رد میشم که این رو نوشته 2 ساعت فکر میکنم یارو چه جوری همچین گافی داده :))

یه تابلو تبلیغ آموزشگاه زبانم بود روش بزرگ نوشته بود:
the best Engilish academy :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

زنگ تفریح بچه ها جمع شده بودن یکی میگفت من خاله میشم ...یکی میگفت من عمه میشم....

یکی از بچه ها کاملا جدی گفت من دایی میشم.... :o :o :o :o :o
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز سر امتحان فيزيك يه سوال بود"آهنگ مصرف انرژي برا شناي قورباغه فلان قدره اگه ارزش غذايي كره و پنير فلان و بهمان قدر باشه با خوردن تهمان قدر از هر كدوم چقدر ميشه شنا كرد؟
من پرسيدم خانوم مگه قرباغه هم كره و پنير ميخوره؟ =)) :)) :)) :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

سر زنگ زبان فارسی معلم یکیو صدا زد ازش درس بپرسه این طفلکی هم هیچی بلد نبود خلاصه با توصل ب امدادای غیبی ;D رف پای تابلو
-وجه جمله ی "......" چیه؟
حالا ما داریم خودمونو می کشیم ب این بگیم اخباری آخر سر برگشت گفت "اِلتاخی"
معلم: ;))
ما: =)) =))
============================================
معلم ریاضی:برگه ها رو آوردی؟
-نه خانوم دستگاه فتوکپی خراب شده بود
-پس خانم فلانی چیکارس می گفتی بیا درستش کنه
-گفتم خانوم یه ربعه کنار دستگاه وایساده داره بادش می زنه
=)) =)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

يكي از بچه ها اومده بود آيه ي ولايت رو توضيح بده.
گفت تو اين آيه بيان شده كه يكي از ويژگي هاي ولي اينه كه در هنگام ركوع سجده هم بره ( :o ) كه امام علي اين كار رو كردن :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

يه روز داشتم ميرفتم سمت صندلي هاي ايستگاه اتوبوس
اون روز خيلي هم خسته بودم
پشت سرمم يه خانوم داشت ميومد . منم تمام حواسم به اين بود كه وقتي رسيدم به صندلي بشينم
وقتي رسيدم ،‌چرخيدم و پشت كردم به صندلي كه بشينم
اما زماني كه خم شدم ديدم صندلي نيست!!!!!!!! [size=14pt]شپلق
:o
تصورشو بكن
مكان صندلي رو اشتباه تخمين زده بودم :o X_X
هيچي ديگه . افتادن روي زمين از من همانا و غش كردن اون خانوم از خنده همان
[/size] ~X(
 
پاسخ : سوتی‌ها

داشتم بادوتاازبچه هاتودانشگاه راه میرفتم بعد داشتیم میگفتیم که ازآشناهامون کی کجاقبول شده
بعدمن گفتم ......(اسم یه پسر) رومیشناسین گفتن نه فامیلش چیه؟
داشتم فک میکردم که فامیلش چی بود که یهویه پسربرگشت گفت فلان
بعد من آهان این بود
یعنی دوستام ~X( ~X( :-L
بعد من ^#^ ^#^
 
پاسخ : سوتی‌ها

داشتم به دوستم زنگ میزدم شمارهُ اشتباهی گرفته بودم
یه خانمه برداشت
من: ببخشید منزل فلانی؟
-نه اشتباه گرفتید
-معذرت میخوام ;D
من: خواهش می کنم خداحافظ :))

×قدیما اونایی که اشتباه می گرفتن معذرت خواهی میکردن ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

شماره ی یکی از بچه ها رو گرفته بودم ولی اون شماره ی منو نداشت!
خواستم از سر شیطنت سر کارش بذارم اینو >)...حالا کلی مخشو زدم و پیاز داغ حرفامو زیاد کردم...در حدی که خودم حالم بد شده بود!!! :-&
آخر سر دیگه حوصله ام سر رفت اس دادم: بابا فلانی سرکاری دختر منم ... همکلاسیت! :P
دیدم طرف داره زنگ میزنه ج دادم یه آقایی برداشت کم مونده بود منو به فش بکشه! X-(دختره... شماره رو اشتباه داده بود منم هی به اون بد بخت اس ام اسای اجق وجق میفرستادم!!! ~X(
آخرشم آقاهه گفت: دفه آخرت باشه اس میدی!
من: ها بله...بله ینی ببخشید ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

یه معلم دین و زندگی داریم خیلی حرف میزنه! بهش میگیم ف-سخنگو
امروز یکی از بچه ها سوال داشت گفت: خانم ف-سخنگو این قسمت...
ماها رو میگی همه رفتیم زیر میز :)) معلمه میگه: چی گفتی؟ سخنگو؟
دوستم: ادامه فامیلتون دیگه!
معلم :o
دوستم یعنی سخنگو ادامه فامیلتون نیست؟ :o
ما: =))
دوستم: ;))
دوستم بعد از مدتی: =))
 
Back
بالا