خاطرات سوتی‌ها

Mahgol

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
208
امتیاز
866
نام مرکز سمپاد
مدرسه قرآنی علامه محمد تقی آملی(!)
شهر
آمل
مدال المپیاد
در زمان کودک سالی زیست
دانشگاه
مازومس(مازندران یونیورسیتی
رشته دانشگاه
پزشكى
پاسخ : سوتی‌ها

يه شب شام با بابا بزرگم اينا رفتيم بيرون سر شام:
بابا بزرگم:اسم اين فست فود چيه؟!
من و داداشم :KMC
بابا بزرگم:چه جالب توي چين هم يه فست فود بود اسمش بود كرفسي!!!!
من و داداشم:منظورتون KFC بود ديگه؟!؟!؟!؟ =))
بابا بزرگم:نه اونجا همه مي گن كرفسي!!!!!
 

hamideh

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
84
امتیاز
1,219
نام مرکز سمپاد
farzanegan2
شهر
مشهد
دانشگاه
فردوسی مشهد
رشته دانشگاه
فیــــزیــــــک
پاسخ : سوتی‌ها

بعد از یه عمر که با تـــره ور میرفتم و توش فوت میکردم و کلی سعی میکردم به امید اینکه ازش صدای سوت درآد (!)،

امروز به طور اتفاقی متوجه شدم اون اکالیپتوسه که یه زمانی (دوران خیلی طفولیت) ازش بعنوان سوت استفاده میکردیم :|

یعنی یادم نمیره همیشه موقع سبزی پاک کردن مامانا که میشد با هیجان بچه ها رو جمع میکردم که بیاین ببینین من چجوری با تـــره سوت میزنم و بعد اونام انگار که رفتن سینما، مینشستن منو تماشا میکردن که میخوام جادوگری کنم و سوت بزنم :)) آخرشم جز صدای دهنم صدای دیگه درنمیومد. اوشگولایی بودیما :))
 

شاكسول

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
590
امتیاز
3,498
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
اصفهان - تبريز
دانشگاه
علوم پزشکی شهرکرد
رشته دانشگاه
دندانپزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

همين دو ديقه پيش ميخواسم بنويسم "ط" رفتم "ت" رو با شيفت گرفتم :))
 

Sahar.Z

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
459
امتیاز
6,872
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فـرزانگان ۱
شهر
تهران
دانشگاه
صنعتی شريف
رشته دانشگاه
مهندسی كامپيوتر - IT
پاسخ : سوتی‌ها

پارسال قرار بود دخترخالم بیاد بازارچه مون.هر چی صبر کردم دیدم نیومد.با موبایل مامانم زنگ زدم خونشون:
+مریم ِ...دو ساعته منُ معطل کردی!
-سحر سحر مـن...
+دختره ی...منُ کاشتی!بدو بیا دیگه!
-سحر سحر من مریم نیستم به خدا!
+ا ِ؟ :D ببخشید میشه به مریم بگی به من زنگ بزنه؟ :D
-باشه! #S-:
خاله م بودن ایشون که برداشتن! :))
+اون ... ها خیلی زشت نبودن فقط خوشم نمیاد کسی دست به پستم بزنه.
 

ail73

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
901
امتیاز
4,596
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی بیرجند
شهر
بیرجینیا(بیرجند)
مدال المپیاد
به قول بچه ها راهو باسه بقیه باز گذاشتیم
دانشگاه
شریف(ارشد)-شیراز(کارشناسی)
رشته دانشگاه
مهندسی شیمی-طراحی فرآیند
پاسخ : سوتی‌ها

با دوستم رفتم تو مغازه ساعت فروشی بعد یه ساعت قشنگی انتخاب کرد گفت ببخشید این چنده ؟ مرده یه نگاهی کرد گف 8 تومن ! دوستم خوشحال \:D/ /m\ سریع 8 هزار تومن داد مرده خندید :)) گفت نه ! 8 میلیون تومن !! دوستم :-" ببخشید اشتباه اومدیم ! ما ها =))
 

black spider

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
385
امتیاز
2,187
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
علوم پزشکی تبریز
رشته دانشگاه
Anesthesia
پاسخ : سوتی‌ها

سوتیای معلم دفاع سال پش ما :D :
فامیلاتون مثل زن عمو پسر عمو خواهر عمو :))
این چندمین ماهه از هفت جلسه ایکه میایم :))
هفته ی آینده نه اونیکی آینده :))
جواب این پاسخهارو بنویسین :))
بهتون هفت دقیقه فرصت میدم مطالعه کنین فوقش پنج دیقه :))
یکی از بچه ها میخواست اشکال بپرسه:خانوم ببخشید خانوم با جدیت:خواهش میکنم بعدشم کلا پاشد رفت :D
 

Sahdis

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
270
امتیاز
863
نام مرکز سمپاد
:)مركز راهنمايي فرزانگان رشت
شهر
:)رشت
پاسخ : سوتی‌ها

معاونمون مياد سر كلاس و ميگه:
چرا بچه ها شما از بيرون "زقال اخته"ميگريد؟
من:خانم!من همسرويسيام كه دبيرستانين واسم ميگيرن...بهشون ميگم دوست ندارما!
معاونمون:همسرويسيات كي هستن
من:خواهرم و دختر عم.... X_X
يعني كلاس تركيد.....
 

ARAGOL

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
102
امتیاز
1,066
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 3 تهران
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

وای این سوتی من هیچ وقت از یادم نمیره.
رفته بودیم آسایشگاه جانبازان با مدرسه. من برگشتم از جانباز پرسیدم چه جوری شهید شدین؟! من:X_X بچه ها: =))

همین امسال رفته بودیم مدرسه راهنماییم. مدیرمون ازم پرسید فرزانگان خوبه؟! من: بله سلام داره خدمتتون!مدیرمون: :O من: X_X

اینم مامانم برام تعریف کرده( یعنی اینو مامانم یادش بود من یادم نمیومد که یه همچین کاری کردم.) : بچه که بودم 3 سالم بود برای اولین بار تو یه مملکت غریب رفتم مهد کودک. خلاصه خیلی هم دست و پامو گم کرده بودم و بدبختانه با یه معلم خیلی بد اخلاق افتادم. معلمه هی از من میپرسید اسمت چیه منم که مغزم قفل کرده بود حسابی، جواب نمیدادم. تا اینکه این خانم بد اخلاق یهو عصبی شد و گرفت دست منو کشید منم که هم عصبی بودم و هم خجالت زده، یهو که این خانومه خم شد جلوی من زدم تو گوشش جلو همه. :-[ من: :> B-) معلمه: :-\ :O اینم نامردی نکرد و رفت زنگ زد به مامانم و همه چی رو براش تعریف کرد و تهش هم به مامانم گفت بچه شما نِروِسه. خلاصه کلی ماجرا داشتیم تا اینکه فرداش کلاس منو عوض کردن.
 
ارسال‌ها
135
امتیاز
1,030
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بجنورد
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
علوم پزشکی همدان
رشته دانشگاه
شنوایی شناسی
پاسخ : سوتی‌ها

سر کلاس جغرافیا بودیم معلم گفت بچه ها کی جنگل های حرا رفته دو تا از بچه ها دستشونو بردن بالانفر اول که گفت من بچه بودم هیچی یادم نیست

معلم: خوب جنگل های حرا کجاست؟؟؟(مخاطب :دانش اموز دوم)

دانش اموز : همینجاست

-کجا؟

ـ همین جا تو کتاب اینحا تو نقشه....
 

niloufar joon

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
208
امتیاز
1,716
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان یکــــ
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

ی بار امام جماعت شهر زنجان میره مدرسه دختر عمومینا(تو محرم) برا اقامه نماز ظهر و عصر و سخنرانی
بعد تو سخنرانی هاش میگه : همتون آنجلینا جولی و جنیفر و مایکل جکسون و برد پیت و سلنا و جاستین رو میشناسین و میدونین ک این دوشنبه(خیلی وخ پیشا) جنیفر کنسرت داره :O ولی آیا امام حسین خودتونو میشناسین؟

یکی نبوده ب خودش بگه تو خودت اینارو از کجا میشناسی :)) حتی زمان کنسرتارو هم میدونسته ;)) :-"
 

first amir

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,142
امتیاز
29,736
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
91
دانشگاه
فردوســـی
رشته دانشگاه
مـهـنــدســی شــیـمــی / حسابداری / روانــشناســی
پاسخ : سوتی‌ها

يكي از بچه ها يه روز غايب شده بود
فرداش معاون اومد دركلاس صداش زد و بهش گفت كه گواهي پزشكشو بياره
اونم سركلاس دستشو كرد تو كيفش و دفتري رو كه گواهي رو گذاشته بود بين ورقه هاش برداشت و رفت سمت معاون
وسط كلاس دفترو باز كرد كه گواهي رو بده كه 3-4 تا سي دي از دفترش ريخت كف كلاس
جلوي معاون و دبير....
 

zeinab.n

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
286
امتیاز
2,846
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 2 D:
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1395
دانشگاه
فردوسی مشهد
رشته دانشگاه
روانشناسی
پاسخ : سوتی‌ها

تو خيابون منو مامانم داشتيم راه ميرفتيم مامانم هم داشت با موبايلش حرف ميزد
بعد يهو واستاد تو كيفشو نگا كرد بعد ازم پرسيد زينب موبايلم كو؟!!من با تعجب گفتم:داري باهاش حرف ميزني!
مامانم اول چشاش گرد شد بعد گفت ا!راس ميگيا!من:مامان خوبي؟!!! ^-^ ^-^
 

anahita_ashg

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
260
امتیاز
1,240
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
همدان-رشت
پاسخ : سوتی‌ها

بابام سر ِ ظهر اومد تو اتاق بخوابه، بعد گفت آني اون چراغ رو خاموش كن اينجا خيلي روشنه. بعد من گفتم خورشيد رو خاموش كنم يعني؟ :-"
+
داداشم داشت علوم مي خوند. با اين قيافه => :-? اومده مي پرسه: مامان تبخير يعني گرما تبديل به آب ميشه؟! :-" كلا اين داداش ِ ما مُخ ِ شيميه
 

farnoosh hashemi

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
256
امتیاز
3,418
نام مرکز سمپاد
فرزانـگان یـک
شهر
تــهــران
مدال المپیاد
مرحله دوم 24 امین المپیاد کامپیوتر -ناکامی در مرحله۳
دانشگاه
صنعتی شریف
پاسخ : سوتی‌ها

چند وقت پیش با یکی از دوستام تو مدرسه موندیم که درس بخونیم.
تو کلاس داشتیم پای تخته سوال حل میکردیم که صدای شــُر شــُر ِ آب شنیدیم!فکر کردیم داره بارون میاد!
بدو بدو و جیغ کشان رفتیم سمت پنجره!پنجره رو باز کردیم دیدیم خبری نیست!مستخدم مدرسه داشت با شــیلنگ حیاط ُ میشست! :-"
 

kimia moghadam

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
255
امتیاز
2,622
نام مرکز سمپاد
فرزانگان١
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : سوتی‌ها

وسط يه صحبت خيلي جدي با بابام بودم كه...
بابام: ...داننشمندا همه چيزو از رو طبيعت ساختن...
هلي كوپتر از رو ملخ...
من: ملخ جهش نميزد؟ :-? اون سنجاقك نبود آيا؟ :-?
بابام: :| من به اينا كاري ندارم...مهم نظم طبيعته
:D
 

seulfille

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
485
امتیاز
1,845
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بندرعباس
پاسخ : سوتی‌ها

اونروز تو ماشین نشسته بودیم با چند نفرکه باهاشون تعارف داشتیم بعد به یه صحنه ی تصادف که راهو بند آورده بود رسیدیم یه پسر جوونی هم راننده بود که از قیافه ش معلوم بود گواهی نامه نداشته داشتم نگاه میکردم بلند گفتم ری*ی عزیز من رییی*ی بعد دو سه دقیقه متوجه شدم دقیقا چی شده...
 

mehrdad74

کاربر فعال
ارسال‌ها
61
امتیاز
317
نام مرکز سمپاد
helli 4
شهر
tehran
پاسخ : سوتی‌ها

میخواستم وسط راهرو گوشی دوستمو بگیرم،گف الآن ....... )ناظممون( میاد¡داد زدم ........ دیگه خره کیه¿¡¿¡آدم نیس¡¡¡¡¡¡¡خلاصه فحشو کشیدم ب ناظممون¡¡¡¡¡یهو دوستم ب پشت سرم اشاره کرد¡¡¡¡¡¡¡با ی نیم نگاه فهمیدم ناظم پشت سرم دس ب کمر وایساده بود¡¡¡¡¡¡¡
منو میگی اصلا ب روی خودم نیوردمو شروع کردم ب سرفه کردنو از پله ها با کمال پررویی بالا رفتن¡¡¡¡¡¡¡
 

ghazale.gh

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
411
امتیاز
3,798
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
قوچان
دانشگاه
فردوسی
رشته دانشگاه
فیزیک
پاسخ : سوتی‌ها

با خالمو داییم اینا همه نشسته بودیم،بحث سر سال تولدا بود ک مثلن کی ساله خوکه ــُ ازین حرفا..

خالم گف ک مامانم متولد سال سگه بعد داداشم (7 سالشه!!) ازم پرسید ک چ سالی بدنیا اومده،

منم گفتم سال سگ، بد اینم کلی خوشحالُ بلند یهو گف: اِ ، چ جالب! منو مامانم سگیم..

من: :|

مهمونا: :|

مامانم: :( X-(

داداشم: :)
 

شقایق س.

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,112
امتیاز
5,954
نام مرکز سمپاد
فرزانگان - فرزانگان ناحیه یک
شهر
زابل - کرمان
سال فارغ التحصیلی
96
دانشگاه
فردوسي مشهد
رشته دانشگاه
مترجمي زبان فرانسه
پاسخ : سوتی‌ها

در راستای پستِ بالا باید بگم که این اتفاق واسه ما خیلی افتاده :-" :D
مثلا بابام از همه جا بی خبر ، رفتم بهش گفتم بابا میدونستی تو گاوی؟ :))
بابام موند فقط همینجوری داشت نگام میکرد.

×نکته:خب صددرصد منظورم این بود که میدونستی سال گاو بدنیا اومدی و اینا :-"
 

Parinaz.

پری‌ناز
ارسال‌ها
1,932
امتیاز
9,953
نام مرکز سمپاد
فرزانگان قزوین
شهر
قزوین
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
آزاد تهران جنوب
رشته دانشگاه
طراحی لباس
پاسخ : سوتی‌ها

-بهش سلام برسون
-سلامتتیتونو میرسونم... ینی... چیز #-o
(اساسا مشکل دارم با این عبارات؛ مثلا سلام برسون و تشریف بیارین و ببخشید مزاحم شدیم و عافیت باشه و این چیزا هی جواباشونو قاطی میکنم :-" خب چرا بعضیا انقد ازین حرفا میزنن بعد تو باید هی یه چیزی که تازه یادت نمیاد درسته یا نه رو برا جوابش تکرار کنی؟ :-" هوم؟ :-")
_____________
کلاس رو هوا بود از سروصدای بچه ها..
معلم میگه "اسامی غیر منصرف فقط در حالت جَر اعرابشون فرعیه"
بعد بلند بگی "چـی؟" ( :-" )
و یهو ببینی کلاس در سکوته و صدات قشنگ میپیچه بعد نصف بچه ها پقی میزنن زیر خنده :-" معلم هم تا حدودی هنگه این وسط :-"
 
بالا