خاطرات سوتی‌ها

hamideh

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
84
امتیاز
1,219
نام مرکز سمپاد
farzanegan2
شهر
مشهد
دانشگاه
فردوسی مشهد
رشته دانشگاه
فیــــزیــــــک
پاسخ : سوتی‌ها

- سماره شریال سناشنامه هم میخواد که!

من در جمع دوستان وقتی داشتیم دفترچه کنکورو پرمیکردیم :D
یعنی خودم کف کردم از این جمله ای که گفتم! خدایی خعلی مهارت میخواد این شکلی گفتن :D
جالبه که بعدشم همه سعی کردن مث من تکرار کنن نتونستن :))
 

koko azad

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
108
امتیاز
480
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
گیلان
رشته دانشگاه
معماری
پاسخ : سوتی‌ها

تصور کنید:
معلم مرد آخر کلاس بیاد بگه:"زود باشید بنویسید میخوام در بیارم!!!">>به جای در برم! {-8
با عرض پوزش واقعا!!!

× جنا : ادب ؛ نزاکت اینا :-"
 

XIROX

کاربر فعال
ارسال‌ها
62
امتیاز
124
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین
شهر
اصفهان
دانشگاه
صنعتی اصفهان / مهندسی برق
پاسخ : سوتی‌ها

دیشب رفتیم خونه یکی ازفملا بعدیهوبحث شدراجع به مدرسه مایکی میگفت که من نمیدونم ها ولی میگن بچه های فرزانگان مغرورن حالاپسرخانواده میخاست ازمدرسه ماحمایت کنه گفت خدایی من چندتادوست داشتم مغرورنبودن
من :)) :D
مامان یارو :-w :-w X-(
پسره ^#^ ^#^ X_X
 

فرشاد

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
120
امتیاز
804
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
نیشابور
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

معلم:بنویسید وسایل مورد نیاز .... و سیم روشن،لامپ مفتول!!!
 

sana Golaby

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
449
امتیاز
1,810
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
پاسخ : سوتی‌ها

امروز از مامانم خداحافظی کردم و دم در مدرسه پیاده شدم یکی دو قدم که برداشتم احساس کردم یه چیز غیر عادیه :-?
وای :O :O
دمپایی پام بود اونم مال داداشم که نه سالشه #-o :O
مونده بودم چیکار کنم
با یکی از بچه ها رفتم سرکلاس ردیف آخر نشستم(جام ردیف اوله) واسه همین چند تا از بچه ها اومدن نگا کردن اینجوری شدن :)) =))
خلاصه هر کی میومد تو کلاس بقیه جریان رو بهش میگفتن و اونم کفشم رو نگاه میکرد و :)) =))
زنگ زدم مامان جریان رو بهش گفتم کلی خندید بعد گفت به بابات میگم برات کفش بیاره
بابام اومد اول دمپایی رو دید کلی خندید بعد کفشام رو بهم داد
و من: L-: :-[
خلاصه خیلی باحال بود
 

شاكسول

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
590
امتیاز
3,498
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
اصفهان - تبريز
دانشگاه
علوم پزشکی شهرکرد
رشته دانشگاه
دندانپزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

يادمه كلاس اول ك بودم يكي از پنجما اوم بهم گفت: نيمه ي چندمي؟
زدم زير گريه و اينا ناضمه اومده ميگه چي شده دخترم؟+نگاه چپ چپ به پنجميه و با تريپ اينك خجالت نميكشي اوليارو اذيت ميكني و اينا.. L-:
بعد كلي گريه برگشتم به ناظمه گفتم اين به من ميگه تو نيمه اي! :((
پنجمه: :O =))
ناظمه: ;))
من: ^-^ :( :((
 

ail73

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
901
امتیاز
4,596
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی بیرجند
شهر
بیرجینیا(بیرجند)
مدال المپیاد
به قول بچه ها راهو باسه بقیه باز گذاشتیم
دانشگاه
شریف(ارشد)-شیراز(کارشناسی)
رشته دانشگاه
مهندسی شیمی-طراحی فرآیند
پاسخ : سوتی‌ها

پیش دانشگاهی که بودیم یه بار تو سالن مدرسه بودیم داشتیم با یکی از معلم هامون حرف میزدیم یهو یه دختری حدودا هم سن خودمون اومد تو سالن مدرسه ! ما هم برداشتیم به معلممون گفتیم اقا نیگا کنین مدرسه مختلط شده چه دخترای خوبی میان ! به نطرتون دختره خوبه یا نه ؟ ( با معلممون خیلی رفیق بودیم ) بعد یهو دختره اومد جلو به معلممون گفت : سلام بابا !!
ما ها :O :-" #-o :-[ :-[
 

Majids

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
327
امتیاز
2,713
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

ورقه امتحانو بردم پیش معلم میگم آقا اینجا کم نمره دادین من این قدر باید میشدم و این حرفا
داشت به ورقم نگاه میکرد دیدم نیشش باز شد، ورقه رو گرفت سمتم گفت اینو من نوشتم؟
نگاه کردم دیدم یکی با یه خطی کپی خودش کنار نمره نوشته ری.ی پسرم =))
گفتم نمیدونم احتمالا یکی از بچه ها شوخی کرده، حالا استاد همینو نمره بدین دیگه :-"
گفت نه، همینی که اینجا نوشته :))
 

شاكسول

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
590
امتیاز
3,498
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
اصفهان - تبريز
دانشگاه
علوم پزشکی شهرکرد
رشته دانشگاه
دندانپزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

يه معلم مباني تربيتي داريم هميشه ق هارو گ ميگه و برعكس.
بعضيا ميرن سر چراغ گرمز قاز ميدن. :))
قاوا بايدم قل بخورن! :))
معلم زبانمون هم داش شرطي نوع صفرو درس ميداد گفت مثلا هر موقع نيتروژنو با اكسيژن قاطي كنيم حتما آب درس ميشه :D
 

شاكسول

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
590
امتیاز
3,498
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
اصفهان - تبريز
دانشگاه
علوم پزشکی شهرکرد
رشته دانشگاه
دندانپزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

يه خانومه اومد در مورد حجاب و عفاف حرف بزنه اينارو گف:
الان شما نوجوونين نميدونين كي به چيه! :D
شما نبايد به هر كس و بيكسي نگاه كنيد. :>
ميرين دانشگاه دست و پاچه نشين. :))
پرسيديم چرا ما حجاب بگيريم اونا چشاشونو به قولي فروهشته دارن ديگه گف:اين خاصيت جنس نرده :D
يكي از بچه ها دستشو زد به واندو گراف موهاش سيخ شد رفت وسط كلاس داد زد بچه ها من باردارم+دستاش تو هوا بود =P~ \:D/
ما: :O=)) :))
معلم: :O ;))
دوستم: :-\ :-[ :(( X-( [-(منظورم اون نبود
ما:پن پ ما فكر كرديم...
+ميدونم عفت كلام واينا...
 

black spider

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
385
امتیاز
2,187
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
علوم پزشکی تبریز
رشته دانشگاه
Anesthesia
پاسخ : سوتی‌ها

یه بار داشتم به دوستم اس میدادم کثافتو با س نوشتم
 

paramore

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
249
امتیاز
1,230
نام مرکز سمپاد
دبيــرـــــتان فرزانــگان يـــك
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

تو تلويزيون داشت يه نفرو نشون ميداد كه تو آمريكا باغ ميوه داشت.
تو مصاحبه باهاش، يارو گفت: اين پرتقال ها ماله فلان جاعه و بهترين نوع پرتقاله، هم از نظر طعم هم از نظر مزه. :))

بعدشم ازش پرسيد تو اين آب و هوا كه با ايران فرق داره چجورى همه ى ميوه ها رو ميكارى؟
يارو هم گفت: خوب اينجا تقريباً ٢٠ ، ٣٠ جور آب و هوا داره!!

مونده بودم اين ٣٠ جور آب و هوا رو از كجا اورده حالا بماند كه چند جورش تو باغ يارو پيدا ميشه! :))
 

Barium

فـ . بـ .
ارسال‌ها
391
امتیاز
1,519
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
قــُم
سال فارغ التحصیلی
1392
دانشگاه
U of T
رشته دانشگاه
بیوتکنولوژی
پاسخ : سوتی‌ها

دبير سر كلاس بود؛ 2تا از دانش آموزا يكم دير اومدن...
دبير: كجا بودين؟
دانش آموز1: رفته بوديم فرم بگيريم.
دبير: :O
چند لحظه بعد...
دبير: آهان! فك كردم ميگيد رفته بوديم گل بچينيم!!! :-"
كل كلاس: :))
 

Ehsan.Ansari

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
189
امتیاز
3,192
نام مرکز سمپاد
حلی شماره دار!
شهر
021
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
مهندسی کشاورزی
پاسخ : سوتی‌ها

رفتم سوپر مارکت سر خیابون ، یه بچه اومده
پسره: پفک چنده ؟ :-/
فروشنده: چه پفکی ؟ :-?
پسره: این پفک پونصد تومنیا =)) =)) =)) =))
 

sahar123

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
152
امتیاز
211
نام مرکز سمپاد
farzanegan6
شهر
tehran
دانشگاه
ایشااله تهران
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : سوتی‌ها

معلم ریاضی:
میخام ی امتحان ده سوالی ازتون بگیرم ک هفت هشتاسوال داشته باشه...
 

Silenaaaaa

Sillenor
ارسال‌ها
179
امتیاز
1,162
نام مرکز سمپاد
دبیرستان‌ فرزانگان ۱
شهر
مش‍‌هد
سال فارغ التحصیلی
95
پاسخ : سوتی‌ها

سر زنگ عربى، من مداد به دست پرسيدم : اَعراب فلان كلمه رو ميشه مشخص كنين و اينا؟
بعد آماده نوشتن شدم، معلمِ اومد گفت :
اَعراب كه تو عربستان اند !
اِعراب منظورتِ حتماً !
منم سريع اومدم نوشتم اَعراب تو عربستان اند، اِعراب منظور است. :))
بعد دو دقيقه با كر كرِ خنده ملّت فهميدم چى گفتم ُچى شد اصلاً :-"
 

ghazale.gh

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
411
امتیاز
3,798
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
قوچان
دانشگاه
فردوسی
رشته دانشگاه
فیزیک
پاسخ : سوتی‌ها

کلاس زبان: بچه ها اوقاتتونو چ جوری میگذرونین؟؟

من:کلن با bf... :-"

دبیر: :O :O :-w :-?

دوستم: :O

من بعد از چند دقه: اِ ن منظورم fb بود!!! ;;)
 

homa7

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
173
امتیاز
564
نام مرکز سمپاد
فرزانگان نیشابور
شهر
نیشابور
دانشگاه
خواجه نصیر
رشته دانشگاه
مهندسی صنایع
پاسخ : سوتی‌ها

سرکلاس شیمی.....
دبیر : بچه ها یه اسید نام ببرین که اکسیژن نداشته باشه.
من : H2O....H2O !!!!!!
اصن دیوونه ی مثالمم...اسید که نیس، اکسیژنم داره :)) :))
 

mahdie

کاربر فعال
ارسال‌ها
67
امتیاز
613
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
تهران (همونی که با کوچه هاش یادآور غروره!!!!!!)
مدال المپیاد
نفر پنجم مرحله یک المپیاد زیست دوره 15
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
پزشکی یا بیوتک!
پاسخ : سوتی‌ها

عسل سر کلاس زبان بوده...به قول خودش تیچرشون! داشته تاکید یاد میداده...

میخواسته بگه :I'm a good student...

زبونش نمیچرخه و گیر میکنه میگه:I'm a gooz gooz goo....

و کلاس اندر هوا! :)) =)) :))
 

N.Y.M

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
523
امتیاز
3,789
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
TEH
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
امیرکبیر
رشته دانشگاه
مهندسی برق
پاسخ : سوتی‌ها

سر کلاس کامپیوتر دیدم شلوارم خاکی شده دولا شدم پاچشو پاک کنم یهووووووووووو دیدم بله این که گوشی منه X_X
وسط کلاس خورد زمین سه تیکه شد متشکل از باتری جلد و خودش #-o
معلمه :اون چی بود که الان داری باتریشو میذاری تو جیبت :))
بچه ها : ;)) کمی بعد :)) پس از چند ثانیه یکی بیاد اینارو جمع کنه =)) ( بیشعورا :( )
من : :-" :-" :-" :-[ :-s
خدارو شکر بچه ها همه پایه همه گوشی باز [-o<
امیدوارم لو نره تا الان انظباطم 18 عه :-s :-s
++
اخر کلاس ریاضی معلمه بچه ها جمع کنید
من اقااااااا جدی چه خوب
معلم :-?
بعدشم پاشدیم با دوستان که دیگه کم کم بریم بیرون همونطور که میخندیدیم یکی ی چی گفت که من مردم از خنده بعد اومدم بشینم رو نیمکت وا3 بقیه خندم تقریبا خودمو رو نیمکت پرت کردم که حدود 3 ثانیه بعد شپلق افتادم رو زمین
ی خوردی اونورتر خودمو پرت کرده بودم :D
:-[
حالا شانس اوردم tezar نشسته بود منو گرفتتم و گر نه کمرم خورد میشد همچین #-o
(این عو..یااا هم که جا کمک بیشتر میخندن ادم خندش میگیره ) ;))

+
معلم شیمی :
بچه ها قبلا به اینا میگفتن بی اثر اما الان میگن نجیب چون....
من: واه واه خدا به دور تا چن وقت دیگه باید بهشون بگیم بی حیا مردم هی تو برقراری ارتباط پیشرفت میکنن :-" :-" (اینم ی تیکه بی مزه از کلاس شیمی گفتم خوبیت نداره ی تیکه از شیمی نذارم شما به روتون نیارین) :D
 
بالا