خاطرات سوتی‌ها

nasrin.z

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
428
امتیاز
1,446
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
قوچان
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
مهندسی شیمی( گرایش جداسازی)
پاسخ : سوتی‌ها

داشتيم با برو بچ راجب ماه تولد حرف ميزديم دكترـم همراهمون بود
بعد من به دوستم گفتم كه كلن بچه هاي آذري شخصيت خوبي دارن
دكتر ميگه آره خيلي بچه هاي خوبين منم اونجا بزرگ شدم :)
ما: ^-^
دكتر : خوب خوبن ديگه :)
ما: ^-^
دكتر : عه خُب خوبن ديگه 8->
 

dokhtar-e-tanha

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
263
امتیاز
4,609
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
مشهد
پاسخ : سوتی‌ها

×رفتم برای دوستام ساعت شروع مسابقه دومینو رو بگم :

من : بچه ها توی سایت نوشته بود ساعت 5 برای چینده و ساعت 9 ریزش ...
دوستم : نبابا چینده نبود چینِش بود ...
منم فقط یه ش شنیدم گفتم : آها منطورم همون چیندِش بود ... :-"

دوستان : :))


× داره اسامی رو میگه : ... خانم سیده سادات ... :-" :))
 

.mary.

مریم
ارسال‌ها
705
امتیاز
2,653
نام مرکز سمپاد
فرزانگان‌امین۱
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
نرم‌افزار
پاسخ : سوتی‌ها

آقاي ايران خانم حسيني !!!
:))
 

نایت

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
98
امتیاز
582
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان2
شهر
تهران
مدال المپیاد
نقره و طلای زیست
پاسخ : سوتی‌ها

مامانم داشت لباسارو از تو لباسشویی ب اتاقا صادر میکرد...
رسید ب جورابا.
بعد در حالی ک یه جفت جورابو تو هوا نگه داشته بود رو ب داداشم: این تویی یا باباس؟! :D
جورابا: :|
ما: :-"
 

Io

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
16
امتیاز
107
نام مرکز سمپاد
Farzanegan2
شهر
Tehran
مدال المپیاد
المپیاد زیست:)
پاسخ : سوتی‌ها

یه روز که با خاله و داداشم رفتیم خرید,وقتی داشتیم از فروشگاه میومدیم بیرون من(که خیلی با غرور و اعتماد به نفس قدم هاما برمی داشتم)خیلی شیک محکم خوردم به شیشه در(از بس شیشه هاش تمیز بود فک کردم در بازه)حالا فروشنده هم(در حالت روده بر شدن) هی می گفت خانم حالتون خوبه؟!
من: X_X
خالم: :O
مردم: :))
داداشم: =))
(بعد از اینکه ما رفتیم فروشنده در فروشگاهشا باز گذاشت L-:)
 

e.razi

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
133
امتیاز
3,743
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بجنورد
سال فارغ التحصیلی
97
دانشگاه
امیرکبیر
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر
پاسخ : سوتی‌ها

امروز تو كلاس دور يه ميز جمع شده بوديم كه معلم اومد.
يكي بچه ها داشت دست هاش رو تكون ميدادو ميگفت: برين بشينين
منم :| دستمو دراز كردم.
فكر كردم ميخواد دست بده...
من خنگول چه فكري كرده بودم آخه..!!!! :-[ :-[ :-[ :-[ :-[
 

MehrnaZz

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
359
امتیاز
3,036
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
زاهدان
سال فارغ التحصیلی
95
مدال المپیاد
مرحله 1 ریاضی
دانشگاه
فردوسی
رشته دانشگاه
برق
پاسخ : سوتی‌ها

تو پرواز برگشت بودیم.یه بنده خدای اومد این مهماندار بنده خدارو که داشت آب میداد رو صدا کنه بر گشت گفت:آی چرخی او چرخی بیاایجا!
من: :)) :))
مهانداره: :-w :O
طرف!: :-??

( با لهجه بخونید اون چرخیشو بی زحمت! )
 
ارسال‌ها
135
امتیاز
1,030
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بجنورد
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
علوم پزشکی همدان
رشته دانشگاه
شنوایی شناسی
پاسخ : سوتی‌ها

معاون پرورشی سر صف: بچه ها کمک های مالی . جـنس‍‌‍ی هر چی در توانتونه بیارین اینجا ما بفرستیم واسه کسانی که لازم دارن X_X X_X
 

نارمیلا

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
526
امتیاز
2,084
نام مرکز سمپاد
مکطب فرزانگان
شهر
M2A
پاسخ : سوتی‌ها

یکی مزاحم دوستم شده بود من با ی سیم دیگه زنگیدم ببینم دختره یا پسر از صداش فهمیدم دختره به دوستم اس دادم دختره دوستم برگشته میگه نکنه خانوم فلانی هس میگم نه صداش دختر بود شاید محمد باشه :-??
 

Liese

کاربر.
ارسال‌ها
885
امتیاز
4,451
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۲
شهر
بندرعباس
سال فارغ التحصیلی
97
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

حذف×
 

دختر آريايي

کاربر فعال
ارسال‌ها
23
امتیاز
92
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
دانشگاه
emu university
رشته دانشگاه
pharmacy
پاسخ : سوتی‌ها

دبير پرورشيمون از مشهد برگشته اومدم بگم: سفر به خير گفتم:قدم نو رسيده مبارك !!!!!!الان. خودمم دقيق نمي دونم چرا همچين حرفي زدم؟
 

baseri

F@|-|!mEh
ارسال‌ها
2,821
امتیاز
6,851
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 6
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1394
مدال المپیاد
نانو
دانشگاه
علوم پزشکی البرز
پاسخ : سوتی‌ها

معلم عزیز ادبیاتمون داشت این بیت رو میخوند :

( همان دستمالی که پولک نشان شد
و پوشید اسرار چشم ترت را )

گفت :

همان دستمالی که پوشک نشان شد
و پوشید اسرار چشم ترت را
 

N.Y.M

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
523
امتیاز
3,789
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
TEH
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
امیرکبیر
رشته دانشگاه
مهندسی برق
پاسخ : سوتی‌ها

دیشب داشتم شعر حفظ میکردم
می ترواد مهتاب
می درخشد شبتاب ....
بعد رفته بودم تو حس اصن بد جوری رفتم صفحه بعد :
خواب در چشم ترم میشکند..
* زنده یاد قیصر امین پور

این اخرییه رو اصن توجه نکردم چی میگه فک کردم ی مصراعی از شعر با هون لحن بلند بلند خوندم :D
 

Quf

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
960
امتیاز
4,226
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

جامد های مولکولی نه جامد فلزی اند نه جامد یونی!!!
-------------
آقای رهگشا معلم ترکیبیات
سر کلاس ما 53 بار و سر اون کلاسی ها 63 بار گفته حرف نزنید صدا زیاده!
هیشکی حرف نمیزنه بازم میگه ساکت!
 

sz

کاربر فعال
ارسال‌ها
73
امتیاز
347
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
تهران
مدال المپیاد
زيست
پاسخ : سوتی‌ها

داداشم : اين بازي كنه خيلي خوش هيكله ... شكمش چهل تيكس ..
من : :Oجـــــــــــــــــــــون ... چند تيكه؟!؟!؟ :O
داداشم : منظورم همون شيش تيكس.. :-[
(بي چاره هنوز توپ فوتبالو از ادم تشخيص نمي ده!)
 
ارسال‌ها
376
امتیاز
4,992
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فــرزانگان ۳
شهر
طــهـران
سال فارغ التحصیلی
1395
دانشگاه
علوم پزشکی البرز
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

مجلس ختم یکی از بزرگای فامیل بود... حس کار کردن هم منو گرفته بود
دیدم دارن روی دیس های خرما یه پودر سفید میریزن ، منم تصمیم گرفتم برم در راه خدا کمک کنم...
هیچی دیگه از اونجا که خیلی تیزهوشم و اصلا شکی نیست رفتم به اندازه ی 7-8 تا کاسه از این پودرها ریختم رو خرماها...
بعد خیلی شاد و خندان رفتم بیرون ، وقتی برگشتم چشمتون روز بد نبینه... مردم قیافه هاشون دیدنی بود....
تازه اون موقع بود فهمیدم خرمای شور هم ایده بدی نیست .... :D
جالب اینه آب هم قطع بود نمیشد بشورنش...
 

biogirl

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
207
امتیاز
718
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تبریز
مدال المپیاد
:|
دانشگاه
علوم پزشکی تبریز
رشته دانشگاه
دندان پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

چند روز قبل داییم واسم اس سرکاری فرستاده:ببخشید یه سوالی داشتم وقتی ما مسکن میخوریم مسکن از کجا میفهمه کجامون درد میکنه که میره خوبش میکنه؟ ;;)
منم که اعصابم به خاطر امتحانا خورد بود دیگه کارد میزدی بعد این اس سرکه انار میدادم جای خون L-:
امروز میگه حالا تو خوب بود وضعت به هانی(پسر خالم)هم فرستادم جواب داده:حالا جدی میپرسی یا شوخی بود؟!
منو میگی: :)) =)) :)) =))
یعنی قربون ابن پسرخاله مثلا تیزهوشم
اصلا تو کف ضریب هوشیشم به خدا :D ;))
 

Dawn

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
869
امتیاز
3,462
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

داداشم:چرا مردا نباید طلا بندازن؟ :-?
من:چه میدونم مث اینکه بره سلامتی ضرر داره
داداشم:پس چرا زنا انقد طلا میندازن وقتی ضرر داره؟ [-(
من:فرزندم پرسیدی "مردا"
داداشم:آها ببخشید فک کردم گفتی آدما
من:با این حرفت ینی مردا آدم نیستن؟ :))
داداشم:نهــــ نهـــ منظورم این بود که.... :-"
من:نهدیگه حرفتو زدی :))
 

نارمیلا

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
526
امتیاز
2,084
نام مرکز سمپاد
مکطب فرزانگان
شهر
M2A
پاسخ : سوتی‌ها

گفتگوی کاملا جدی من ودوستم:
دوستم:تو وقتی توشکم مامانت بودی یادته؟
من:من حتی بابام هم یادمه... =))
(نخند...........منحرف >:p.........به چی میخندی...... من منظورم اونی نیس که تو الان داری فک میکنی)
 

sahere

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,829
امتیاز
11,813
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
مشهد
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
گفتار درمانی
پاسخ : سوتی‌ها

دوستم:
دزد اومده بود تو ساختمون منو خواهرم بودیم واستادیم همه چیو برد :-ss

من:چرا زنگ نزدین پلیس؟
عه خونتون ک تلفن نداره... لابد باز شارژ نداشتی :-w

اون:دقیقا :))


پ.ن:
110 تماس اضطراریه گویا :-"
 
بالا