خاطرات سوتی‌ها

samin kh

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
129
امتیاز
284
نام مرکز سمپاد
فرزانگان3
شهر
مشهد
پاسخ : سوتی‌ها

امروز معلم هندسه با یکی از بچه ها دعواش شد دوست عزیزمون صداشو خیلی برد بالا...
معلم:بیا یک چکیده ـَم بزن دیگه...(منظورش کشیده بود)
ما: =)) =)) =)) =))
 

black spider

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
385
امتیاز
2,187
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
علوم پزشکی تبریز
رشته دانشگاه
Anesthesia
پاسخ : سوتی‌ها

امروز رفته بودم سوپرمارکت پول خورد نداشتم خواستم بگم ب مغازه داره:( داشتم ب این فک میکردم ک شارژ ندارم بگم ب بابام)
ــ عاغا ببخشید من شارژ ندارم ;;)
ــ :-? شارژ بدم؟
ــ نه چیزه ینی چیز ندارم...پول خورد! :-"
ــ باشه عب نداره ;))
 

fateme.RMA

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,717
امتیاز
8,613
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1393
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

ساعت 11ونيم ظهر به مامان يكي از دوستام كه خيليم مامانم رودرواسي داره باهاشون و اينا گفتم سلام صبحتون به خير! :D
 

dokhtar-e-tanha

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
263
امتیاز
4,609
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
مشهد
پاسخ : سوتی‌ها

این 4چوب های در هستش ؟!!
دوستم میگه امروز از مدرسه که رفتم خونه بابام گفته 4چوب های در اتاقارو رنگ زدم حواست باشه پاتو نذاری رو اونجا اینم گفته باشه ...
بعد رفته لباساشو عوض کرده و اینا یهو اومده حواسش نبوده پاشو صاف گذاشته رو 4چوب ...
بعد روبروشو نگا کرده دیده مامانش هم داره به کف پاش نگاه میکنه و اونم پاشو گذاشته رو رنگا و گفته مهشید بیا سریع بریم بشوریم :-"
یهو به اونطرف نگا کردن دیدن باباش داره لِی لِی کنان میاد میره به سمت دستشویی میگن چی شده؟!!!
میگه هیچی منم پام رفت رو 4چوب :)) ;;) :-" :-" :-" :-" :-" :-" :-" :-"
کلا سوتی بودن ها :))


=========


هر وقت تو مدرسه میرم آب بخورم دوستم میاد هولم میده میگه عمرا اگه بزارم از این شیر آب بخوری همیشه هم با هم دعوا میکنیم حاضر هم نیستیم یه نفرمون بره از شیر کناری آب بخوره ...
امروز هم همین اتفاق پیش اومد بعد یکی از بچه ها میگه :
باز شَر سیر آب دعوا میکنین ؟!!


:)) :-" :-" :-" :-" :-" :-" :-" :-" :-" :-" :-" :-" :-" :-" :-"
 

h.mahmoodzadeh

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
152
امتیاز
865
نام مرکز سمپاد
allameh tabatabaii high school of bonab
شهر
bonab
مدال المپیاد
فیزیک
رشته دانشگاه
مهندسی برق
پاسخ : سوتی‌ها

تو کلاس معلم نیس دیگه تو کلاس بزن و برقص سر و صدا کل مدرسه رو برداشته
ناظم اومده میخواد ما رو خراب کنه میگه مگه اینجا جنگله یه هو همگی "احسنت احسنت تشویق به افتخارش" <D= <D= <D= :D :D :D
میگه اگه شما اینکارا کنین به بقیه چی بگم همه باهم"صحیح است بزن کف قشنگرو" :)) :))
دیگه دید ما ادم بشو نیستیم ناظم: :-< :-<
 

1tA

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
670
امتیاز
4,592
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان یک
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1397
پاسخ : سوتی‌ها


یادمه سر ِ فیزیک یه بار گفتم :" یه قاشــق آب خوری ! " :))

یه بارم دوستان داشتن راجب مادربزرگا و پدر برزرگاشون حرف میزدن ، بد من گفتم " من ک هر 8 تاشون زندن ! " =))

یه بارم میخواستم بگم توقیف ! یه 7؛8 بار تلاش کردم آخرشم گفتم توفیق ! :))
 

Robek

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
353
امتیاز
1,420
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شیراز_کرمان
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
شیراز
رشته دانشگاه
پرستاری
پاسخ : سوتی‌ها

مامانم با يه ظرف بزرگ اومده تو اتاق ميگه بيا بخور شيرينه واسه مغزت خوبه-خوردم-ميگه اخيش-ميگم چي چي اخيش؟ميگه واسه امير فرني بختم زياد اومده بود،تاعصر خراب ميشد،توهم كه كلا اشغال خوري واست اوردم-ميگم مامان من كه همش غذاهاي خودتو ميخورم-
اگه جاخالي نداده بودم الان به جاي اون ظرفه سرم شكسته بود
 

roya0112

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
144
امتیاز
676
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ناحیه1
شهر
کرموووون
مدال المپیاد
....
دانشگاه
پیام نور روستای ده بالا
رشته دانشگاه
ابیاری گل های قالی
پاسخ : سوتی‌ها

نشستیم دورهم داریم خاطرات شیرین جر خوردن شلوار تعریف میکنیم :|
دوستم :داداشم میخواسته بیاد خونه ماهاهیچکدوم خونه نبودیم...اونم کلید نداشته..
رفته خونه همسایه ازدیواراونا بپره بیاد خونه خودمون!!!!
حالا شوارش یه شلوار مشکیه تنگ بوده!!!!
پای اولو گذاشته این ور شلواره گفته:جرررررررررررررررررررر :| X_X
اونم گفته اینکه این ورش پاره شد پای دومو گذاشته شلواره دوباره گفته:جرررررررررررررررررررر :| X_X
خلاصه هرجوری بوده رفته خونه خودشون <D=
حالابرداشته میگه: من باچه رویی اینو ببرم پیش خیاط؟؟!! :|
شلواره کلا ازابالا تاپایی پاره شد :| (<
 

سپیده.

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
116
امتیاز
871
نام مرکز سمپاد
فرزانگـان3
شهر
شهر _آدم های _افسرده.
پاسخ : سوتی‌ها

دیشب یکی از دوستان ( :-") اس داده که فولانی فلان کلمه چه معنی ای میده؟ منم شارژ نداشتم جواب ندادم.
امروز بهش زنگ زدم میگم که این کلمه هه رو کجا دیده بودی تو دیکشنری ـم زدم معنی ِخاصی نداشت!
دوستم :)) فُش بود میخواستم ببینم تو معنی شو میدونی؟( فینگلیش تایپ کرده بود فک کردم کلمه ِی خاصّیه! من هی با خودم میگم چرا چندتا "h " داره آخرش؟ :-")
هیچی دیه ضایع شدیم :D
 

hani.gh

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
101
امتیاز
1,445
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مشهد
پاسخ : سوتی‌ها

امروز امتحان داشتیم بعد داشتیم هماهنگ میکردیم چه طوری تقلب کنیم :-"
یکی ا دوستام گفت تو از پشت بده :)) :-"""
:-"""
منظورش این بود برگرو از میز پشتی به من بده :D
 

shinymoon

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
291
امتیاز
2,674
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
tbriiizzzz
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
دانشگاه تبریز
رشته دانشگاه
زبان و ادبیات انگلیسی
پاسخ : سوتی‌ها

سال پیش که سوم بودم خواستیم تو علوم تقلب کنیم!!!!!البته من میترسیدم چون دوستم نقشه خبیثانه ای کشیده بود!!!!
دوستم:فرشته بده من ورقتو!!! :-w
من:ها؟؟؟؟؟؟نه خودم هنوز چیزی ننوشتم که!!! :-ss
دوستم:نمیدی؟؟ (<
من:الان نوچ! :|
یهو دیدم عوضی پا شد ورقمو برداشت ورقه خودشو پرت کرد رومن!!!!!! :O
منم چیزی هنوز واس خودم ننوشته بودم که از عصبانیتم تن تن هرچی دستم اومد نوشتم دادم بش مال خودمو گرفتم بعدش رفته از معلم میپرسه خانوم این درسته؟؟؟معلمم میگه اره!!!!
بعدش من نفهمیدم اونم همون سوالو رفته منم رفتم همونو پرسیدم چون اشکال خودم بود بعد معلم برگشت گفت تو مگه الان نیومدی؟؟ :-?
من:من کی خانوم؟؟؟(حالا یادم رفته موضوع چیه)!! :|
من چن دیقه بعد:هههههههااااا خانوم یادم اومد ای بابا الزایمر گرفتم خانوم! ;))
معلم: :rolleyes:!!!هنوز هنگیده بود!
بعدش یه کتک خوروندما به دوستم...........!!!!! :D
 

reyhane.kh

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
94
امتیاز
1,986
نام مرکز سمپاد
دیبرستان فرزانگان 1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
مدال المپیاد
برنز المپیاد نجوم و اخترفیزیک
دانشگاه
دانشگاه شریف
رشته دانشگاه
مهندسی صنایع
پاسخ : سوتی‌ها

ما یه معلم داریم وقتی میخوااد بره بیرون از کلاس در میزنه بعد میره!:)):-"
 

SHAMIM.J

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
924
امتیاز
10,008
نام مرکز سمپاد
.
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
ع پ گلستان
رشته دانشگاه
نرسینگ
پاسخ : سوتی‌ها

دبیرداشت درباره موشک آبی حرف میزد ماام اسم فامیل بازی میکردیم
بعدکلی حرف زدن به یکی از بچه ها گفت کلاساش کی یه؟
اونم هول شد گفت کلاسای چی آقا؟ پوشک آبی؟!! :-[ :-[
 

Ромина

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
601
امتیاز
4,683
نام مرکز سمپاد
فرزانگانــــ یکـــــ
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
1394
پاسخ : سوتی‌ها

یه بار داشتم این اس ام اسه که میگه سه بار پشت سر هم بگو چسب چیپس سس رو میخوندم بعد بلند بلند شروع کردم به امتحان کردنش جلوی بابام
بنده خدا بابام چشاش شد اندازه ی توپ تنیس!!!!!
 

Ромина

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
601
امتیاز
4,683
نام مرکز سمپاد
فرزانگانــــ یکـــــ
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
1394
پاسخ : سوتی‌ها

سوم. راهنمایی که بودم،سر کلاس. زبان معلممون گفت۲۰سوالی بازی کنیم اما به انگلیسی،بعد جواب یکی از بچه ها میشد قیر،ماهم هممون به فارسی گفتیم که جواب قیره،اما معلممون گفت که هرکسی که بتونه جواب رو به انگلیسی بگه گروهش برنده میشه
بعد کلاس همهمه شد و هرکس یه چیزی میگفت،من هم پیش خودم داشتم فکر میکردم که" وقتی که قرآن به انگلیسی میشه کرآن(Qur'an)پس حتما هیه ی ق ها توی انگلیسی ک خونده میشن پس حتما این بلا سر ق ی اول قیر هم میاد بنابراین قیر به انگلیسی میشه... " و بنده پس از این استدلال بسیار منطقی پیش خودم و حدس زدن قیر به انگلیسی با خشنودی تمام پاسخی را که حدس زده بودم ۶دفعه وسط کلاس عربده زدم و حتی آنموقع هم متوجه سوتی عظیمم نشدم و به تکرار این کلمه ادامه دادم تااینکه دوستان عزیزم طی یک اقدام متحورانه بنده را خفه نمودند و در هنگام زنگ تفریح مرا از اشتباهم آگاه نمودند :D
هیچی دیگه،از اونموقع هنوز تو چشمای معلمم نگاه نکردم،تااینکه امسال دوباره شده معلممون
ببخشید اگه یه خورده بی ادبی بود
اما شما فکر کنید که من اونموقع چه حالی داشتم :-ss
(این پست رو با یه پست دیگه تو صفحه ی قبل عوض شد)
 

hamidreza96

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
513
امتیاز
5,057
نام مرکز سمپاد
× هاشمی نژاد II
شهر
× مشهد
مدال المپیاد
× نوچ ، جوونیام میخواستم برم شیمی پشیمون شدم
دانشگاه
× هرجا خدا بخواد
پاسخ : سوتی‌ها

اینم سوتیه آقای حسنی امام جمعه ی سابق ارومیه :))

البته شوخی کرده بنده خدا :))

کامل تا آخرش بخونین :))

زنهای بی حجاب مثل اتوبوسند که هرکس میتواند سوار آنها بشود ، زنهایی که حجاب بدون چادر دارند مانند تاکسی هستند که فقط افراد مشخصی را سوار میکنن و بالاخره زن هایی مانند زن امثال بنده که مثل الاغند و فقط یه نفر میتواند از آنها سواری بگیرد

=)) =)) =))

182122_302070179888637_566443020_n.jpg
 

فاطمه م.

فاطمه م.
ارسال‌ها
633
امتیاز
4,340
نام مرکز سمپاد
فرزانگان چهاردانگه
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
95
مدال المپیاد
ادبی
دانشگاه
پلی تکنیک تهران
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
پاسخ : سوتی‌ها

یه دوستی سر امتحان زبان فارسی اومده بود یه سوالی رو تقلب کنه از جلوییش که جواب این سوال میشد همگانی و ساختگرا
این یکم سرشو میاره از سمت راست نگاه کنه، یه "همـ" میبینه، بعد میبینه دست جلوییش میاد رو جواب، سرشو از سمت چپ میاره جلو، میبینه از این ور یه "ـگرا" دیده میشه، بعد اینم فک میکنه جواب میشه "همگرا" و تو برگش مینویسه "همگرا" :D

+

دیروز تو مدرسه دوتا اولا رو ادغام کرده بودن که تو یه زنگ حل مسئله ی ریاضی شون تموم شه،
معلم میپرسه تمرینات تکمیلی معادله خط رو تو کلاس شما حل کردیم؟
من گفتم آره،
همکلاسیم برگشته میگه اع! اتفاقا تو کلاس ما هم حل کردیم، الان دیگه چرا حل کنیم؟ :-?
من: دیونه تو همکلاسی مایی :-"
 

كياناز

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
719
امتیاز
3,453
نام مرکز سمپاد
فرزانگـان ۱
شهر
اصفهـان
سال فارغ التحصیلی
96
پاسخ : سوتی‌ها

معاونِ‌پایه وارد کلاس می‌شود،
پس از دعوای مفصّلی با سوّمی‌ها درحال خارج‌شدن از کلاس است که یکی از بچه‌ها خطاب به معاون فریاد می‌زند:
خانوم، بالنگی رو ندیدین؟!
معاون با عصبانیت: ایناهاش تو جیب منه...!
معاون درحال خارج‌شدن از درگاهِ کلاس است که ناگهان یکی دیگر از بچه‌ها خطاب به معاون فریاد می‌زند:
خانوم، خانوم؛ از جیب‌تون افتاد!
معاون‌ِپایه با حالتی مَنگ: چی، چی؟!
دانش آموز: بالنگی، بالنگی از جیب‌تون افتاد. :-"
معاون با عصبانیت از کلاس خارج می‌شود.

پ.ن: بالنگی، فامیلی ِ یکی از دانش‌آموزان کلاس است.
 

Emad a.z

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
17
امتیاز
151
نام مرکز سمپاد
حلی 1 TO حلی 4
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

تو کلاس داشتیم در مورد ارزش پول ایران و کم کردن صفر حرف میزدیم بعد من اومدم ادعای فضل کنم گفتم بیان همه ی پولارو بکنن تو من!!! کلاس رفت هوا دیگه..
+
یه بارم تو کلاس ضرب المثل حسنی به باباش میره تره به تخمش رو برعکس گفتم.. )))
 

Mr.khaste

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
85
امتیاز
943
نام مرکز سمپاد
حلی 99
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

این قضیه رو من یادم نیست و از بغیه شنیدم ، برا وقتیه که اول ابندایی بودیم :

خالم:دوست داری بزرگ شدی چی کاره بشی؟
دختر خالم: خلبان
خالم:ولی اون که شغل مرداس
دختر خالم: :|
خالم:تو دوست داری بزرگ شدی چی کاره بشی عزیزم؟
من:می خوام دکتری بگیرم
خالم:آخخخخیی ... دکتری رو کی به تو یاد داده فسقلی
من:داداشم
وباز هم خالم:تو چی وروجک؟
پسر داییه بنده با کلی غرور و حسه کم نیوردن: من میخوام مهندسا بگیرم
کل اعضای حاضره خاندان : =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =))
 
بالا