مامانم از بیرون اومده و زنگ درو زده
منم گوشیو برداشتم و میبینم کسی تو اون تصویرشم نیس :-
بعد آخر گفتم کیه؟
بعد دیدم صدای مامانمه::
مامانم:: سحاد در رو ببند
من:: جی؟ در رو ببندم
نه درو باز کن
اومده بالا مامانم::بعد
من::
مامانم :
خب همه اشتبا میکنین دیه
اه انگار خودش اشتبا نمیکنه
بگم چی کار کردی خودت ؟ ->
منم ک ....
بچه ها خیلی ممنون از این تاپیک و نظرات زیباتون .بسیار عالی بود.
اینم سوتی من:
1.دیشب خواستم بگم : مصطفی غَلوَش ، گفتم:مصطفی غُلُوش
2.(4 سال پیش) مکبر بودم. .به جای «سمع اللهُ لمن حمده»گفتم:«قد قامه الصلاه».مدیر مدرسمون هم خنده اش گرفته بود
من و نگین (یکی از دوستان دوره ی ابتدایی) رفته بودیم رستوران
از اوضاع مدرسه پرسید و منم گفتم آره مزخرفه ، معلماش هم عین خر...
(یهو دیدم معلمم داره با یک قیافه عصابانی منو نگاه میکنه )
با فهم و کمالات و با شعورن !
بعد یهو نگین گفت : خر مگع فهم و شعور و کمالات داره!!!
معلمم : :-|
من : (دلم میخواست برم توی افق محو شم! )
نگین :
از خونمون تا اونجایی که سرویس مدرسه منتظرمون میشه 10 دقیقه پیاده راهه . اون روز یکی از روزایی بود که واسه امتحانش نخونده بودم البته دقیقا یادم نیست امتحان چی بود ... یه رسم ناگفته بین بچه های محلمون وجود داشت که اگه کسی داره با ماشین باباش میره سرکوچه و دید یکی دیگه داره پیاده میره اونم سوار کنن مثل همه جای دیگه ی دنیا ... بعد اون روز من واقعا نیاز داشتم خودم پیاده برم و نذاشتم بابام منو برسونه که موقع قدم زدن عجیب مطلب به ذهنم میشینه ... تو بحر درس بودم و اصلا هم حواسم به اطرافم نبود همینجوری تند تند راه میرفتم و کتابو زیرلب میخوندم که یهو یکی صدام کرد .. دیدم دوستم تو ماشین باباشه و همین که بهشون سلام کردم تند تند شروع کردم به تعارف ... تو رو خدا تشریف ببرید من پیاده راحت ترم .... خواهش میکنم ... حالا اینا هی دهنشونو باز میکردن یه چیز بگن من هی پشت سر هم تعارف ردیف میکردم میبستم به ریششون (البته دوستم که ریش نداره ولی باباش چرا ! ) به هر حال امون نمیدادم حرف بزنن و تند و تند تعارف ردیف میکردم ... تو دلم میگفتم ای بابا یه امروز درس نخوندم همه میخوان منو برسونن ... دیگه اعصابم داشت خورد میشد که چرا نمیرن و هی شدت تعارفو بیشتر میکردم اونام به من یه جور عجیبی نگاه میکردن... بلاخره دوستم فوران کرد و گفت : ای بابا یه دقیقه زبون به کام بگیر !!! X-( بعد که من اینجوری نگاشون کردم که مثلا آقا نمیخوام بیام اصرارتون چیه ؟ .... دیدم دوستم از ماشین پیاده شد و در عقبو باز کرد کیفشو برداشت و دز همون حین که از باباش خداحافظی میکرد گفت امروز بابام مسیرش یه طرف دیگست ... یعنی باباش قرار نبود اونو برسونه و قرار بود اون با من پیاده بیااااااااااااااااد !!!!!!! بار الها !!!! بابش دیگه موقع خداحافظی نگاهم نمیکرد که اون خنده ای که به زور سرخ شدن صورتش قایمش کرده بود یهو نترکه !!!! بعدش منم برگشتم به دوستم گفتم : سلام چطوری ؟ :-[ :-[
بادوستان رفته بودیم یک کلاس فیزیک بسیار عالی و دوست داشتنی .
بعد معلم نبود یکی از بچه ها داشت تعریف میکرد که یه جایی یکسی یه کاری کرده که برق کل ساختمون پریده.
بعد میگفت خوب نباید اینجورری میشده .
ناگهان من : عزیزه من با اینکاری که ایشون کرده خواهر شهر برق .... شده .
نا گهان مهران گفت : شهر برق ؟
من: حالا برق شهر دیگه .
کلی خندیدیم
سوم راهنمایی بودم.امتحان ترم زیست و زمین داشتیم.دوستم که مث خودم شدیداً فوتبالی بود جواب سوال رو به جای وگنر ،نوشته بود ونگر!کم مونده بود آرسن ِش رو هم مینوشت!(مربی آرسنال)
داشتم با تلفن صحبت میکردم (یکی از دوستام ک سوم دبیرستانه)
اون یه سوتی داد منم تا دوساعت داشتم به سوتیش میخندیدم بعد صحبت از تاریخ شد چون اون امتحان تاریخ داشت
گفت:اینو یادت باشه جنگ جهانی اول زمان احمد شاه بوده واس سال بعدت خوبه
منم اومدم کم نیارمگفتم آره جنگ جهانی سومم زمانه محمد رضاشاه بوده(با اعتماد به نفس)
اون گفت:اااا خــــــــــــُب مگه جنگ جهانی سومم بوده!!!!!!؟؟؟؟
من:هــــا!!!؟؟؟ آره منظورم قبل سوم بود !!! ^#^
اونم گفت:بلــــــــــه
من: خودمو زدم ب اون راه
رفتیم خونه خالم اینا همه نشستن دارن حرف میزنن منم که بیکار بودم داشتم اهنگ گوش میدادم با هنذرفری!!!!!
اغا نگو دارن از من سوال میپرسن خالم اینا منم که نمیشنونم!میبینما همه دارن منو نگا میکنن!!!
خالم:فرشته اسم اون بازیگره چی بود تو فلان جا....؟؟؟؟ البته دختر خالم گفتا چی گفته بودن بعدش!
من: !!!دارم به صورتش نگا میکنم هر از چن گاهیم لبخند ملیح میزنم :)!!!
مامان:الان میگه این یادش بود دیروز.......!!
داداشم:مامان این چرا مث خر داره نگا میکنه همش!!!! (بی ادب)!
اون یکی داداشم:بابا این هوش داشت الان گفته بود الان خودم میگم!!!! :P
بعد تازه فهمیدن من نمیشنونم یه فوش بارم کردن خندیدن!!!
فکوفامیله داریم ما؟