خاطرات سوتی‌ها

zahra AB

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
201
امتیاز
2,357
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نیشابور
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

سوتی امروز من: این کتاباش به فارسی هم دوبله شده! ;;)
 

BerGC30

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
18
امتیاز
293
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نجف آباد
رشته دانشگاه
من قصد دانشگاه رفتن ندارم
پاسخ : سوتی‌ها

از مکه برمی گشتيم.تو فرودگاه جده بوديم،( :P)
بعد يکی از اونايی که اونجا کار ميکرد، یه آقای جوون و خيلی خوشتيپ بود، با يه عينک خيلی توپ و کروات، يه ليوان قهوه هم گرفته بود دستش و با يه غروری جلوب صف وايساده بود نظارت ميکرد. :D
ماهم داخل صف بوديم که بيان ببينن مواد پواد داريم یا نه (خداييش تو اين مواقع آدم به خودش شک می کنه!)

بعد اون آقای خوشتيپ، يه هويی،خيیییلی يه دفه ای، با يه لبخند موزّيانه، شروع کرد به طرف من راه افتاد.
من يه لحظه خيلی ترسيدم! :|
بعد با همون لبخند موزيانه به من نزديک و نزديک تر شد و من بيشتر می ترسيدم...
به خودم گفتم چته بچه؟اين همه آدم اينجا هس،چرا ديگه ميترسی؟چادرمو سفت گرفتم و اخم کردم.خيلی ضايعو مشخص...
بعد قشنگ با زاويه (با همون لبخند موزيانه) اومد به طرف من و تا رسيد به من راهشو صاف کرد (درحالی که نيشش تا ته باز شده بود)
و به پيرزن پشت سری من يه چی گفت و برگشت. =)) =))
منم که ضايع... :-s X_X
 
ارسال‌ها
446
امتیاز
663
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی 2
شهر
زنجان
سال فارغ التحصیلی
98
دانشگاه
علوم پزشکی زنجان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

اره بابا من خیلی سوتی دادم یه بار وقتی سوم ابتدایی رو می خوندم معلم ما از ما داشت جدول ضرب می پرسید. از من پرسید هف هشتا منم گفتم شصت و پنج تا بعد از گذشت چند

ثانیه هم اصلاحش کردم =)) =)) =))
 
ارسال‌ها
210
امتیاز
395
نام مرکز سمپاد
حلی ۲ #شوش
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
یک ترم تهران جنوب :)
رشته دانشگاه
نرم افزار
پاسخ : سوتی‌ها

من معمولا کم سوتی میدم
یا اگه هم بدم یادم نمیمونه
بخاطر همین سوتی یکی از بچه ها رو میگم :

بنده خدا میخواست بگه اعتماد بنفست بالاست
گفت : اعتماد بنفست سقفیده به چسب :)) :))
تا یه ربع داشتیم میخندیدیم

پ.ن : اونایی که متوجه نشدن : سقفیده به چسب -> چسبیده به سقف :D
 

baseri

F@|-|!mEh
ارسال‌ها
2,821
امتیاز
6,851
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 6
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1394
مدال المپیاد
نانو
دانشگاه
علوم پزشکی البرز
پاسخ : سوتی‌ها

بچهه کایت هوا کرده بود بعد زنه اومد ازش گرفت به جایی که بگه بیا با هم فرود بیاریمش ، گفت بیا با هم سقوط بیاریمش !!!!!!! :))


راست و چپ = چاپ و رَس :D

فولاد و چدن = چولان و فودِن :-"
 

fateme78

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
213
امتیاز
1,547
نام مرکز سمپاد
F@rz@NeG@N H!gh $ch00l
شهر
eMN@n$
پاسخ : سوتی‌ها

کلاس المپیاد فیزیک:

یکی از دوستان: استاد شما کدوم دبیرستان درس خوندین؟
استاد: سلام
یکی از دوستان: علیک سلام ولی من اسم دبیرستان تون رو پرسیدم
ما و استاد : :)) :)) :))
یکی از دوستان: واسه چی میخندین؟ :-?
من(خیلی آروم): ابله سلام اسم دبیرستانه :D
یکی از دوستان : آخه سلام هم شد اسم... :-"

پ.ن: واقعا یکی از ابهامات بزرگ زندگی من اینه که این دوستم چی جوری تیزهوشان قبول شده :D
 

ایلیا

لنگر انداخته
ارسال‌ها
2,799
امتیاز
15,106
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
97
مدال المپیاد
تلاشی بیهوده در المپیاد زیست شناسی!
دانشگاه
هنر تهران
رشته دانشگاه
عکاسی
پاسخ : سوتی‌ها

یکی از بچه ها با لحن جدیو ناراحت داشت با مدیر جر بحث میکرد سر این که دبیرستانیا هفته ای 2 بار میرن زمین چمن ولی ما ماهی یه بار همینطوری داشت میگفت یهو گفت عاغا ینی چی اونا هرروز میرن چمین زمن :)) چمین زمن=زمین چمن :-"
 

ENerjji!!

کاربر فعال
ارسال‌ها
48
امتیاز
460
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
تهران
مدال المپیاد
المپیاد شيمي ميخوندم تو جوونيام!!
دانشگاه
همون تهران خوبه نه؟
رشته دانشگاه
فعلاً موجود نيست ولي شايد ص
پاسخ : سوتی‌ها

امشب داشت مسابقه ي كشتي اسمائيل پور رو نشون ميداد!! بعد پايين صفحه نوشته منزل اسمائيل پور!!
مادرم: چرا اسم گزارش گره منزل هس؟؟؟!! :)) :))
من: :O :O :)) =))
 

fteh

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
636
امتیاز
4,893
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
خوزستان
سال فارغ التحصیلی
90
پاسخ : سوتی‌ها

بابام می خواست اسم مامانمو بگه...اسم تمام عمو هامو گفت..به جز اسم مامانم!
بابام:مرتضی..اه..جواد..پژمان...دوتای دیگه رو یادش رفت!مامانم گفت:محسن و مجتبی!
بالآخره بابام گفت اسم مامانمو ..بعد میگه:عجب کم حافظه ای شدیم ما!
والا اینی که ما دیدیم...خود در گیری بود و بس!
والسلام....
 

s123

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
134
امتیاز
914
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
تــهران
پاسخ : سوتی‌ها

DSC_0154.jpg


ینی این غلط املاییش تو حلقم :))
هم روی در رستورانش اینطوری نوشته بود هم منوش !
 

کاواک

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
152
امتیاز
9,375
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
95
پاسخ : سوتی‌ها

یه روز یه مشاور اوردن تومدرسمون که مشاوره بده چه جوری فیزیک بخونیم که تاکنکور یادمون بمونه.
خلاصه این اقا یه عالمه از این روش فیزیک خوندن تعریف کرددر حدی که ماگفتیم فیزیک کنکورمونو%100میزنیم.
بعدش اومد روش رو یادبده ,خواست قانون سوم نیوتونو مثال بزنه بنده خدا هرچی فکرمیکردیادش نمیومد قانون سوم نیوتون چی بود
مادر اون لحظه فهمیدیم که میخوادچه رش عالی رو به ما یادبده...
 

sepi

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
93
امتیاز
174
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
Tehran
دانشگاه
تهران یا بهشتی!
پاسخ : سوتی‌ها

معلم ریاضی سوم راهنمایی ما خدای سوتی بود یعنی، در این حد ک من و دوستم می خواستیم دفتر سوتی به افتخارش درست کنیم، گرچه متاسفانه نشد. از اون جایی ک من حافظه ام بیسته فقط یکیش یادم مونده :D :
یه دفعه به یکی از بچه ها می خواست بگه کجا بشینه گفت یا بیا عقب یا برو پشت! :D :))
 

nasim-tofan

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
132
امتیاز
773
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
N.A میگن گویا
پاسخ : سوتی‌ها

مامانم تعریف میکرد تو دانشگاهشون در روز های اول دانشجویان چه سوتی هایی دادند:
تو دانشگاهشون 2 تا استاد دارن بعد این دوتا خواهرن فامیلشون هم (واحد) هست
دانشجوی محترم:خانم ببخشید فامیل خواهرِ خانمِ واحد چیه؟ :-?
مامانم و همکاران: :-\ :O :|
دانشجو پس از فهمیدن سوتی: :-[ ^#^
مامانم و همکاران پس از رفتن دانشجو: :D :)) =)) /m\
 

سهیلا

کاربر فعال
ارسال‌ها
28
امتیاز
188
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
یزد
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

دیروز داییم زنگ زد خونمون منم شماره رو نگا نکردم برداشتم گوشی رو
ی حسی بهم گفت داییمه و حال و احوال کردم باهاش..
اون:بابات کجاس؟
من:دسشویی :D
بعد صداشو عوض کرد داییم منم فک کردم اشتباه گرفتم و ی نفر دیگس :D
اومدم مودب حرف بزنم با طرف گفتم ببخشید بابام دسشویی نیس تو حمومه :)) =))
 

fateme78

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
213
امتیاز
1,547
نام مرکز سمپاد
F@rz@NeG@N H!gh $ch00l
شهر
eMN@n$
پاسخ : سوتی‌ها

دیروز خاله م اینا از مشهد اومدن
زنگ زدم به دختر خاله م بهش میگم : زیارت قبول
میگه : التماس دعا
من: =)) مطمئنی حالت خوبه؟
اون : اشتباه لپی بود دیه :-"
 

nimasadrian

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
17
امتیاز
101
نام مرکز سمپاد
شهید دستغیب
شهر
طرفای شهر راز
دانشگاه
علوم پزشكي شيراز
رشته دانشگاه
پزشكي
پاسخ : سوتی‌ها

یادم افتاد یه سوتی قدیمی ، ولی گفتنش خالی از لطف نیست
اون قدیما یه بار سر کلاس زبان بودیم ، دبیرمون گفت بچه ها bill یه معنیش میشه پول حالا کی میدونه دیگه چه کلمه ای معنی پول میده؟
همه داشتن به ذهنشون فشار می آوردن و کلاس ساکت که یهو یکی از اون دانشمندان برزگ حاضر در کلاس(!)بلند گفت آغا ما بگیم؟
همه هاج و واج که چطو این میدونه این لغتو...دبیرمونم بنده خدا ذوق کرده بود گفت بگو عزیزم.... :D
بعد ایشونم یه بادی به قب قب انداخت و گفن آقا این که معلومه میشه pill !!!! بعد دبیرمون جا خورد فک کرد جدیده گفت عزیزم اسپلشم میگی؟
گفت اره پی آی دبل اِل!!! بعد دبیرمون بگی هی خنده و ما هم: =))
 

hanie468

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
195
امتیاز
685
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شهرعسل
پاسخ : سوتی‌ها

آقا من بعضي موقعا هنگ ميكنم
در زدن آيفون خراب بود رفتم درو وا كنم اصلا حواسم نبود من در ميزدم از اينور عمومم بيچاره مونده بود دم در از اونور در ميزد
آخري عصباني شد ...بعد تازه ب خودم اومدم درو باز كردم
.
.
.
ب يارم باز عموم اينا اومدن خونمون هي احساس خفگي ميكردم ديدم بللللللللله لباسمو برعكس پوشيدم
الان ديگه سوژه خندم تو خانواده هرموفع جمع ميشن دور هم ميگن و ميخندن
 
ارسال‌ها
1,097
امتیاز
6,254
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 1
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
دانشگاه شیراز
رشته دانشگاه
سخت افزار
پاسخ : سوتی‌ها

شوهر خالم که خیلی محترم و ایناس بعد همه تو خونواده احترام نگه میدارنو از بچگی ازش میترسیدم :-" (دختر خاله دارم) یه آقایی رو آورده بود برای داربست درست کردن تو خونه قبلیمون بعد اسم این شوهر خاله ما هم حسنِ اون موقع ها هم این عبارتِ چرت حسن خطرناکه رو زبونا بود

خواهر منم 5 6 سالش بود :|

تا مدت ها من جلوش آفتابی نمی شدم :-"

ــــــــــــــــ

نماز صبحمو 4 رکعت خوندم :|

خوندن دوبارش از شکست عشقی ب مراتب سخت تر بود
 
بالا