خاطرات سوتی‌ها

ارسال‌ها
1,551
امتیاز
27,018
نام مرکز سمپاد
ضروری
شهر
ضروری
سال فارغ التحصیلی
0
پاسخ : سوتی‌ها

همین امشب داشتم مسابقه «کلید» رو میدیدم ... مسعود روشن پژوه میاد میگه اسم آثار تاریخی و دیدنی شیرازو که تصاویرشونو دیدی نام ببر. بعد طرف میاد میگه سعدیه، حافظیه، زندیه ، .... یه جا دیگه هم بود، ... آها ارگ بم شیراز!!!
 

سهیلا

کاربر فعال
ارسال‌ها
28
امتیاز
188
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
یزد
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

دوستم:چرا عروسیم نیومدی؟ X-(
من:راستش....آهان..درگیر کارای ثبتنام اینترنتی دانشگاه بودم :-"
دوستم:عروسی من قبل اعلام نتایج بودا... >:p :-?
من: ^#^ X_X
 
ارسال‌ها
446
امتیاز
663
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی 2
شهر
زنجان
سال فارغ التحصیلی
98
دانشگاه
علوم پزشکی زنجان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از IQ-High :
همین امشب داشتم مسابقه «کلید» رو میدیدم ... مسعود روشن پژوه میاد میگه اسم آثار تاریخی و دیدنی شیرازو که تصاویرشونو دیدی نام ببر. بعد طرف میاد میگه سعدیه، حافظیه، زندیه ، .... یه جا دیگه هم بود، ... آها ارگ بم شیراز!!!

حالا من وداشته باشید من یه زمانی فکر می کردم کاخ سفید تو ایرانه!!!

بعدا توی هفت سالگیم فهمیدم توی آمریکاست
 

Ромина

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
601
امتیاز
4,683
نام مرکز سمپاد
فرزانگانــــ یکـــــ
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
1394
پاسخ : سوتی‌ها

خوب
هميشه حزن انگيز رو ميخونمhazn angiz
*********
مامان بزرگ نازنينم داشت آدرس ميداد
گفت تو خيابون عمو حامر :-\
حالا حامد هم نه!!حامر
بغدش ملتفت شديم كه منظورشون خيابون ابوحامد هست =))
يعني من خاك بر سر همين حرفاتم مادربزرگم x:
 

Miraneh

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
813
امتیاز
3,959
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱
شهر
اهواز
سال فارغ التحصیلی
97
پاسخ : سوتی‌ها

بابام منو از خواب بيدار ميكنه ميگه زنگ بزن مامانت كد پستي فلان جا رو بش بده.
بزور بلند ميشم بعد شماره مامانمو ميگيرم بعد بوق بوق ميزنه قط ميكنم دوباره ميگيرم بعد برميداره
من:سلام مامان.
اون:سلام
من:خوبي؟
اون:مرسي...
من:مامان بيا اين كد پستيه مال فلان جاس بابا گفت بت بدم يادداشت كن
اون:كدپستيه چي؟
من:فلان جا(بي حوصله)
اون:نميشنوم
من:باو مامان فلان جا فلان جا فلان جا اَه بنويس ديگه چرا نميشنوي اَه(عددا رو پشت سرهم ميگفتم)
من:مينويسي ديگه؟
اون:آخه من الان فرودگاهم!؟!
من:فرودگاه؟؟؟
در اين حال موبايل بابام زنگ ميخوره و بابام جواب ميده بعد مياد سراغم بابام ميگه :داري باكي حرف ميزني؟
من:با مامان ديگه!
بابام ميگه:مامانت كه الان بمن زنگ زده!!!
من يهو ميمونم بعد تو تلفن به زنه ميگم: يه ديقه صب كن چرا تو صدات شبيه صداي مامان من نيس؟!؟!
بعد قطش ميكنم...
ميرم ميبينم بابا و خواهرم دارن از خنده ميتركن.
ملتفت ميشم كه من به يه بنده خدايي كه رفته بود فرودگاه زنگ زده بودم اينقد حرف زده بودم بش...بيچاره!
 

آیدا :)

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
858
امتیاز
2,639
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امام رضا(ع)
شهر
لاهیجان
پاسخ : سوتی‌ها

روز اول مدرسه سر صف ، آقایی که داشت سخنرانی می کرد برگشت گفت :

صبحا که از خونه بیدار می شیم ....

ما رو می بینی : =)) =)) =)) =))
 

-zarA-

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
833
امتیاز
6,256
نام مرکز سمپاد
هـنرستانمـوטּ
شهر
اصفهــاטּ
دانشگاه
هنر اصفهــاטּ
رشته دانشگاه
طراحی صنعتـی
پاسخ : سوتی‌ها

عـاا ما رفتـیم کـلی چـیز مـیز خـریدم بعـد یارو فـروشندهه نـایلون رو داد ماهم گذاشتـیم داخـلشو رفـتیم بیرون

یـارو تا سـر کـوچه دنبـالمون اومد پـول بـگیره
 

Aimoi

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
80
امتیاز
609
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
مدال المپیاد
برای المپیاد کامپیوتر مطالعاتی داشتم.
دانشگاه
دانشگاه تبریز
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر
پاسخ : سوتی‌ها

امشب من واقعن به قدرت اثرگذاری تبلیغات و پروپاگاندا پی بردم!
شب مهمون داشتیم، بعد اومدیم با داداشم سس درست کنیم مثلن! ریختیم، قاطی کردیم، هم‌زدیم صدتا چیزو با هم بعد آخرش یه مایع زرد رنگ خیلی عجیب حاصل شد! اومدیم بچشیمش ببینیم حالا چه‌جوری شده؛ فهمیدیم چه گندی بالا آوردیم! :D آخه یه عالمه هم مواد مختلف استفاده کرده بودیم، حیف بود بریزیمش دور واقعن. البته خیلیم بد مزه نبودا ولی خب واقعن اگه مایونز خالی یا حتی اصلن ماست می‌ریختی رو سالاد خیلی سنگین‌تر بود! :D مزه‌اش یه جورایی مسخره شده بود! گفتیم چی کار کنیم حالا؟ بعد یهویی یه فکر خیلی جالب رسید ذهنمون! رفتیم کتاب آشپزی رو آوردیم با لپ‌تاپ و اینا و یه سایت آشپزی باز کردیم که مثلن داریم از روی یه دستورالعمل خیلی خفن کار می‌کنیم. بعد یه کمم فیلم بازی کردیم جلو مامانم و خواهرم که مثلن داریم یه چیز خیلی خاص درست می‌کنیم! بعد همه رو جمع کردیم و گفتیم: " مفتخریم به شما بگیم که امشب قراره سالادتون رو با یه سس خیلی ویژه سرو کنید! یه چیز خیلی خاص از سرزمین فراعنه! دیری دیرین! این شما و اینم سس مصری!!!" بعد داداشم شروع کرد به آسمون ریسمون بافتن که " آره این سس خیلی خفنه و فقط تو قاهره از اینا درست می‌کنن و این ویژگی‌ها رو داره و اینا رو ریختیم توش و ..." :D :)) البته نذاشتیم هیشکی هم خالی امتحانش کنه و گفتیم فقط رو سالاد می‌تونید بریزیدیش که حداقل شاید سالاد یه کم مزه‌ش رو پوشش بده! :)) ریسکشم بالا بود البته که ملت اصلن خوششون نیاد و مضحکه‌ی عام و خاص بشیم! ولی بالاخره سر سفره‌ی شام هم همین داستان و تبلیغات ما با اعتمادبه‌نفس ادامه داشت و اینا. بعد دیدیم اولین نفر که خوردش خوشش اومد و اونم تعریفش کرد، بعد چند نفر دیگه هم خوردنش و خوششون اومد و مزه‌ش رو تعریف کردن و گفتن چقدر خوبه! بعد من رسمن ینی تو این وضعیت بودم! :O بالاخره این‌قدر این سس مصریه فِیک طرفدار پیدا کرد که مجبور شدیم وسط غذا پا شیم بریم یه‌کمم بسازیم سریع که کم نیاد!!! حتی یه نفر بعدن اومد دستورشم گرفت ازمون! :)) :)) البته می‌گم خیلیم بد مزه نبودا ولی خب واقعن من خودم دلم می‌خواست ماست بریزم سر سفره تو سالادم به جا سس مصریمون! :D :D
 

F@temeh

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,877
امتیاز
15,502
نام مرکز سمپاد
فرزانگـــان
شهر
کاشـــان
مدال المپیاد
مرحله اول ریاضی
دانشگاه
پلی تکنیک
رشته دانشگاه
سخت افزار
پاسخ : سوتی‌ها

از سوتی‌های اول ترم چی بگم بدتر از اینکه اشتباهی رفتم سرکلاس تربیت بدنیِ پسرا؟ :))
ملت با شرت ورزشی نشسته بودن من دویدم بیرون :)))
 

poorya.kh

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,567
امتیاز
8,851
نام مرکز سمپاد
شهیـد بهشتی
شهر
نیشابـور
دانشگاه
علم‌وصنعت‌ ایران
رشته دانشگاه
مهندسی‌کامپیوتر
پاسخ : سوتی‌ها

تو خوابگاه بودیم بعد دوستمون رفت چایی بذاره، بعد رفت قوری خالی کنه از رو بالکن، ولی متاسفانه در جریان نبود قوری رو 10 دقه قبلش از رو گاز برداشتیم، از قضا کسی در آن پایین بود و صدای فریادی بود که شنیده شد. :)) خبری از حال عمومی این شخص در دست نیست. :))
 

shirin!

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
670
امتیاز
5,637
نام مرکز سمپاد
فرزانگان کاشان
مدال المپیاد
در ارزوی طلاونقره و برنز
دانشگاه
کاشان
رشته دانشگاه
مکانیک
پاسخ : سوتی‌ها

یه بچه ها تعریف میکرد تو دانشگاه رفته باشی دسشویی بعد در حال کرم زدن و ... باشی ببینی یه پسر امد تو دسشویی بعد کلی فوش بدی که چه بی فرهنگ و شرو کنی به انجام دادنه بقیه کارات وقتی بیای بیرون ببینی این دسشویی برادرا بوده نع خواهران :"))))
 

Fesad

کاربر فعال
ارسال‌ها
48
امتیاز
120
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
کرمان
مدال المپیاد
دو هفته نجوم خوندم رسیدم به یه فرمول دیگه نخوندم
پاسخ : سوتی‌ها

برگشتم میگم: کفشام تو پامه بو از پا من نیست!!!
.
.
رفیقم تو اردو برگشته میگه:شورتاتونو بکنین تو شلوارتون(جا پیراهناتونو بکنین!)
.
.
سر کلاس زبان دیشب برگشتم گفتم:آقا پسررو negetive کنش(جا نگتیو بده!)
.
.
ی معلم رهنمایی داشتیم اومد گفت:نیوتون وختی زیر درخت گلابی بود سیب خورد تو سرش نشانه...(معلم دینی بود اومد مثال بزنه!)
 

1tA

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
670
امتیاز
4,592
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان یک
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1397
پاسخ : سوتی‌ها

دوستم اس‌تی‌اس زده بود که " من چه‌قد آویشنو دوس دارم >:D<" و اینا، بعد من بش پی‌ام دادم " آخ منم؛ خیلی خوش‌مزّه‌س. 8-> "
بعد دوستم گف "خودشو یا اسم‌شو؟" گفتم " کلن خوش‌مزّه‌س دیگه." :-"
آخرش فهمیدم اسم ِ دوستش آویشن بوده. :| :-"""
 

s123

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
134
امتیاز
914
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
تــهران
پاسخ : سوتی‌ها

عاغا این مکالمه من و یکتا (بالایی ) ـست :D

من :عاغا حالا واقعا آویشن نوع خوردنی ـم داره؟ :))
مگه مال پروانه نبود؟ :)) یکم توضیح بده اسمش که آشناس :-"

یکتا:آویشن نخوردییی؟ X_X X_X :-""
به مامانت بگو آویشن چیه، میگه یه نوع ادویه‌ی خوشمزّه که تو پیتزا هم میریزن بعضیا. :-"
× پروانه؟ می‌شه یه یکم در مورد ِ این توضیح بدی؟ :-"

من: :)) نمیدونم یه چیزی بود پروانه ـا کرم بودن دور خودشون میساختن =)) اون اسمش چی بود پَ ؟ :)) :-"

یکتا :بابا اون پیله بود، اصن ربطی به آویشن نداره. =))
 

Luna H.

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
468
امتیاز
2,194
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
گنبدکاووس
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
علوم پزشکی مازندران
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : سوتی‌ها

دیشب برنامه آن سوی نیمکت بود، بعد یه فیلم نشون دادن که بازی بارسلونا-نیوکاسل بود و پرسیدن این آخر نتیجه ش چند چند شد؟
چون تعداد کسایی که جواب درست میدن کمه، اونایی که درست جواب دادن رو اسماشونو میخونن.
منم خواستم اسمم شنیده بشه :D رفتم تو نت یه سرچی کردم وآخرش به نتیجه 2-1 رسیدم :-"
بعد اینو smsکردم اسمم رو هم نوشتم .مجری برنامه خوند تا حالا آقای فلانی جواب درست رو داده :-?
رفتم دوباره سرچ کردم دیدم 3-2 بوده :D و با موبایل مامانم این دفعه 3-2 رو فرستادم دوباره اسم خودم رو نوشتم :D
بعد این مجریه تقریبا اسم 10-12 نفرو خوند بازم اسم من نبود :| بعد یادم اومد که ای داد بی داد،دوباره اسم خودمو نوشته بودم که :| (یه بار فقط میشه شرکت کرد)
هیچی دیگه حالا باید تا هفته بعد منتظر سوال بعدی باشم :-"
 

Anita H

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
571
امتیاز
2,987
نام مرکز سمپاد
حلّی ۲
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1396
مدال المپیاد
کامپیوتری بودم
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
کامپیوتر
پاسخ : سوتی‌ها

موتورِ یکی از فامیلامون از این آپاچی هاست، ازش سوییچ رو گرفتم یه دور بزنم روحم شاد بشه، رفتم نشستم روی موتور جزئیات رو که دیدم هنگ کردم :O بعد این موتورا هندلشون کنار موتور یه جوری قرار گرفته که معلوم نیست. سمت راست موتور رو نگاه کردم تنها چیزی که دیدم یه جای پا بود با یه اهرم، فکر کردم هندل موتور، همون اهرم هست، با تمام قدرت فشارش دادم، دیدم از یه حدی بیشتر نمیره پایین. چند بار تکرار کردم دیدم نه اتفاقی نمیفته. بعد از تماس تلفنی با فامیلمون، متوجه شدم که سه ساعت دارم اهرم ترمز رو فشار میدم {-8
پ.ن: طبق آخرین آمار که به دست ما رسیده، اهرم ترمز عقب موتور پس از حرکتی که من روی اون انجام دادم، 89 درجه رو به پایین خم شده است :))
 

MehrnaZz

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
359
امتیاز
3,036
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
زاهدان
سال فارغ التحصیلی
95
مدال المپیاد
مرحله 1 ریاضی
دانشگاه
فردوسی
رشته دانشگاه
برق
پاسخ : سوتی‌ها

دختر خالم اومد بگه چقد پاهات درازن مهرناز! برگشته میگه چقد پا داری مهرناز! :D :O :)) :))
 

BerGC30

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
18
امتیاز
293
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نجف آباد
رشته دانشگاه
من قصد دانشگاه رفتن ندارم
پاسخ : سوتی‌ها

يه بار با يکی از دوستان رفته بوديم بازار. B-)
حالا از شانس بارون گرفت شديد. همه جوبا و کانالا و چاله ها پرآب شده بود.
بعد من و اين دوستم می خواستم بريم داخل يکی از پاساژا که هميشه دم دم درش يه عالمه پسر جِغِله هست. :> دم در اين پاساژه هم پرآب شده بود، برا همين يه بلوک گذاشته بودن تو آبا که بری روش تا بشه رفت تو پاساژ. بعد من اين دوستم اومديم بپريم رو اين بلوکه که به هم تعارف نکرديم، دوتايی با هم پريديم رو بلوک و اون از اين ورش افتاد تو جوب منم از اون ور. =(( =))
تو آب گِلا خيس خيس شديم. :-s ضايه اصن شديد. :-< :-[
خودمون که شرو کرديم به ريسه رفتن، =)) ديگه وّای به حال پسرا... =)) =)) =))
ولی نميدونم دلشون سوخت، چی شد که متلک نپروندن.
 
ارسال‌ها
1,097
امتیاز
6,254
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 1
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
دانشگاه شیراز
رشته دانشگاه
سخت افزار
پاسخ : سوتی‌ها

مامانم زنگ زده بعدِ 5 مین خندیدن بهم میگه علی بابات کش و دکمه لباس احرامشو گم کرده =)) بعد میگه من ازش با لباس احرام عکس میگیرم میفرستم

برگشتم میگم بیجا میکنی به مرد نامحرم نگا کنی B-)

بعد تازه نوبت بابام شده میگم بابایی تونبونتو بپا :)) بعد دقت میکنم حولس تونبون نیس که ، بعد برگشتم به اون میگم به مامان من نگا نمیکنی :)) من رو مامانم غیرت دارم تا به هم محرم نشدین نگا مامانم کنی خودت میدونی :))

ــــــــــ

زنگ زدم یه نفر که قرار بوده کارا بابامو بکنه بعد من فک میکردم این کارگرشه ، پرسیدم این چاله ها چی شد ؟

گف 4 تا بیشتر نمونده و اینا، شروع کردم جیغ زدن این چ وضعشه نمیتونی بگو خودم گروه میفرستم و اینا :-" برگش گف ببین من کارگر بابات نیستم صداتو بیار پایین ، منم گفتم نشونت میدم مردک افغانی، قطع کردم

بعد زنگ زدم بابام میگم اینجوری شده میگه بابا این پیمانکاره من ازش خواهش کردم کارامو بکنه یه ماه ;)) :)) بعد ترسیده میگه علی زنگ میزنی شریکم با اون خوب حرف بزن :))

ــــــــــــــــــــــ

بعلههههه

رئیس جمهور امریکا ب روایت شبکه یک

46516955770878065902.jpg
 

uranuscelona

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
820
امتیاز
10,004
نام مرکز سمپاد
فرز2
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
94
پاسخ : سوتی‌ها

خیلی شیک تو صف جلو مدیرتون دقیقا بایستی که داره حرف میزنه! B-)سرتو هم بگیری بالا یه دفعه بند کیفت پاره شه از رو دوشت بیفته!! X_X

بعدشم مدیرت همینطور که داره نگات می کنه بگه ان شاالله امام زمان حضور کنند :-"
 
بالا