ما جلسه ی اول طراحی صنعتی سال اول راهنمایی یه امتحان تعیین سطح داشتیم، بعد یکی از سوالاش این بود که ارگونومی یعنی چه؟
ما هم اون موقع هیچ کدوممون نمی دونستیم ینی چی برا همین از معلم خواستیم راهنمایی کنه. معلمه هم گفت: مثلا یه جسمی مثله صندلی کامپیوتر ارگونومیکه منم خیلی شیک ورداشتم نوشتم ارگونومی به معنی صندلی چرخدار است! خب چیکار کنم معلمه بد راهنمایی کرد
همین آرشامِ خودمون، یه وویسی ضبط کرده بود و تو تلگرام برام سندش کرده بود، قرار بود بفرستم برای مازیار تا حدس بزنه صدای کیه، بعد من برداشتم وویسو مستقیم برای مازیار «فوروارد» کردم ""-: اسمش بالای وویس زده شد، خیلی به طرز ضایعی گند زدم (((:
دومین سوتی هم برمیگرده به همین جناب مازیار که من صدای «خودش» رو براش فرستادم متوجّه نشد صدای کیه ((: هی میگفت صدای کامرانه؟ صدای خودته؟ تهش گفت چقد شبیه صدا خودمه ((((=
ی سری از این پیج مشکلات جنسی تو یکی از گروها اومده بود تو تلگرام بعد میخاستم پاکش کنم فوروارد کردم تو یه گروه فرهنگی ... نمیدونم اون لحظه چی شد که فوروارد کردم ... آبروم رفت ...
یکی از اعضای محترم خانواده : خب مامان در اون پارکینگ لعنتی رو قفل کن تا سوسک نیاد تو خونه. (# خیلی جدی. )
من : خب آخه دلبندم مگه سوسکه کلید میندازه درو باز میکنه میاد تو ؟ ((:
قلم چی؛یه نظرسنجی داشت یا این محتوی " آیاد پشتیبان شما تغییر کرده است؟" خوندمش؛گفتم خدایا ینی چی تغییر کرده است؟خب من از کجا باید بدونم؟مگه من چقد اخلاقشو میشناسمو قلم چی دیگه داره شورشو درمیاره و اینا؟خلاصه کلی فک کردم و از آخر نوشتم " نه؛تغییری نکرده."
بعد داشتیم میرفتیم پشتیبانمون چن نفرو صدا زد که بیان نظرسنجیشونو درست کنن؛حالا چی نوشته بودن اونا مثلا؛بد اخلاق شده؛یا خودشو لوث میکنه
یه آزمایش خون دادم چند وقت پیش ، هیچ مشکلی نداشت اما مونوسیت های خونم یه مقدار کمی پایین بود. :د
بنده هم آزمایش به دست رفتم محضر یکی از آشنایان که خونمون بودن.
گفتم که مونوسیت خون فردی یکم پایین باشه اشکال داره ؟
ایشون عم فرمودن: چی ؟!
منم فکر کردم منظورشون اینه که مونوسیت چیه و اینا
گفتم که : مونوسیت دیگه نوعی گلبول سفید همونی که دیاپدز میکنه بعد میشه ماکروفاژ بعد فاگوسیتوز میکنه
ایشون هم این شکلی طور ، گفتن نه منظورم این بود چرا می پرسی ؟ مگه مونوسیتت پایینه ؟
درگوشی نوشت : الان لازمه عرض کنم ایشون فوق تخصص خون شناسی از دانشگاه لندن هستن ؟ (پروفسورن درواقع )
آبروم رفت به کل ، یه لحظه احساس کردم چقدر دلم میخواد برم بمیرم ینی
رفتم رباعیات خیامو خریدم دارم ورق میزنم یه بنده خدایی برگشته یهویی میگه (با اعتماد به نفس تمام) :
خانم میشه یه لحظه کتاب رو بدین میخوام ببنم تو صفحه ی اول در مورد عمر ِ خیام (omre khiam) چی نوشته
یه معلم فیزیک داشتیم سال پیش دانشگاهی ماه
کلن عصبانیت تو کارش نبود. ولی یه بار بچه ها به خاطر برف بازی حیاط بودن بعد نیم ساعت از شروع کلاس اومدن تو.
معلممونم اومد تریپ جدی و عصبانی برداره خیلی جدی درو باز کرد گفت : حالا وایمیستاشدید ... (وامیستادید)
کلاس ترکید
با خنده گفت بیاین برین تو ببینم
ای یکی از درسا یه همچین آرایه ای بود بعد داشتیم سرش بحث میکردیم
(نزین سوتی دوستم سر کلاس ادبیاتمونه
یه آرایه ای هست که من اسمش وبلد نیستم مثلا میگیم کیف میف- کتاب متاب
تودیک مدرسه ی ما یه سیرینی فروشی هس که نزدیک ظهر که میشه بوی شیرینیش میپیچه کلا)
یکی بچه ها گف : وای چه بوی شیرینی میاد
دوست خله من: عه شیرینی می*ینی
دبیرمون:
من و بقیه دوستان:
خودش: :-[
یه بنده خدا [nb]سمپادی نیست خوشبختانه [/nb] رشتش تجربی بهم زنگ زده میگه ایشالا باهم میریم شریف منم دندون شریف قبول میشم...
من
شریف
میخوای تو دانشگاه نرو