خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از hidden :
از این لاستیک های گرد که برای تقویت مچ و ساعد هست داشتیم تو کلاس رکورد میزدیم که نگه داریم دبیرمون خواست ازمون بگیره گفت : اون <<دمبل>> و بدید من
معلمه ورزشكار حرفه اي بوده! :o
 
پاسخ : سوتی‌ها

خب ما یه بار معلم فیزیکمون داشت مثلا درس می داد الکتریسیته رو بعد توضیح هم میداد البته فقط خودش می فهمید از رویه جزوه اش می خوند ما هم می نوشتیم بعد اومد 2 تا از شرایط رو نوشت رفت مطلب بعدی ...
بعد از چند دقیقه گفت ... اااا .... اشتباه شد اون 2 تا شرط داشت !!!!واسه همین میانگین کلاس ما شد 14 و خورده ای البته من 16 شدم :ی :ی
 
پاسخ : سوتی‌ها

عزیزان معلم های ما تا بخواین سوتی می دن....مثلا معلم عزیز درس فیزیک ما یک بار برقگیر رو بدون سر کش گ گفت و........... :)) :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

ما یه معلمی داریم زیست درس میده،فوق العاده مامانم ایناست!یه روز قرار بود امتحان جامع بگیره گفت:بچه ها همه باید حتماً بیاین و هیچکی نباید غیبت کنه.بعد با جدیت کامل ادامه داد:هر کی غیبت کنه زنگ میزنم خونه شون میگم چرا نیومده(آخر جنم و اباهته...مگه نه؟)
 
پاسخ : سوتی‌ها

یکی از معلم های ما به یکی از دوستام گفت برو از سوپر مدرستون(بوفه ی خودمونه) نوک 5 دهم بخر!!!! :)) :)) :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

تا اونجایی که یادمه ... خودکار سیاه با نوک نیم !! :)) :)) (ولی دلم واسش تنگ شده !!:()
 
پاسخ : سوتی‌ها

ها ها!!!آره!!!!گفت برو خدکار با نوک نیم از سوپر مدرستون بخر!!!!!!!! 8-} 8-} :)) :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

اصل مهم فضایی:
اگر از چهار نقطه یه هیچ صفحه ای نگذره شاید یه صفحه ای باشه که از اونا بگذره!
 
پاسخ : سوتی‌ها

!!
من که خدای سوتی هستم :-[!!
یه بار غذا سفارش داده بودیم.بعد طرف غذا رو داد و گفت میشه 10400
منم 10 هزار تومان دادم بهش(البته حواسم نبودا!!!! ;D)
بعد بهم گفت یه 400 هم میشه بدید؟(من فکر کردم مثل می خواد 400 بگیره و 500 بده!یعنی فکر کردم خورد نداشت پس بده!اصلا حواسم به قیمت نبود!!)
منم گفتم نه.نمی خواد قابل شما رو نداره!!!!!!!!!! ;D :o
طرف یه جوری بهم نگاه کرد که .... . بعد تازه فهمیدم ماجرا از چه قراره! ;D

یه بار یکی از دوستام تو امتحان ادبیات یه سوتی باحالی داد
سوال این بود:کلیدر اثر کیه؟؟؟ نوشته بود اثر دیوید کاپرفیلد!! :))

یه بار یکی از دوستام میگفت عینکش رو خونه جا گذاشته بود.رفته بود بیرون.زنگ زد مامانش که بیاد سراغش.
(حالا شب هم بوده ) میگفت یه ماشینی شبیه ماشین مامانم اومد ایستاد.(حالا خوب هم نمیتونست ببینه!)
بعد گفت رفتم در جلو رو باز کردم نشستم!!بعد دیدم همه متعجب دارن منو نگاه می کنن!!حسابی ضایع شده بود بیچاره!

یه بارم سر کلاس حسابان گیج زدم اساسی.
گفتم 300 تقسیم بر 60 میشه 50!!
دو سه بار هم روش تاکید کردم!!
 
پاسخ : سوتی‌ها

يه بار با دختر خالم و.... رفتيم ماست خريديم يكيش از دست پسر خالم ول شد وريخت تو ماشينو... قرار گذاشتيم بگيم اون يكي رو خورديم
وقتي رسيديم خونه خالم گفت پس اون يكي كو؟
منم گفتم:گشنمون بودماستا ريخت ;D
خيلي سوتي دادم ولي بقيه رويادم نيست
 
پاسخ : سوتی‌ها

یه بار دبیر ما یه سوال تو امتحان نوشته بود که جوابش صورت سوال بعدی بود و 3.5 نمره داشت.
 
پاسخ : سوتی‌ها

این سوتی دبیر زیستمون توی راهنمایی هست که تا الان یادم مونده.این بنده خدا دسیپرینی داشت که نگو. می خواست بگه خزندگان و پرندگان،گفت" پزندگان و ...پزندگان و خرندگان نه ببخشید ... منظورم پخندگان و خزندگانه..."
سوتی های تاریخی زیاد داشتیم ولی الان فقط همین یادم بود.
 
پاسخ : سوتی‌ها

خیلی یادم نیست ولی یه بیمزه اشو بگم:
سال دوم معلم زبان اومد سر کلاس گفت : خدا سلام!
میخواست بگه خداحافظ!
(مسخره)
 
پاسخ : سوتی‌ها

یه دفعه با یه نفر رفتیم تو مغازه . بعد بین در های مغازه درز گیر گذاشته بودن. هر دفعه که در باز و بسته می شد یه صدای خاصی میداد. بعد اون یارو که با من بود به صاحب مغازه گفت چقدر ماشین ها اینجا ترمز می کنن!!!
 
پاسخ : سوتی‌ها

ای وای...........
من دیروز می خواستم جلوی یکی از استادامون از یه استاد دیگه بگم با اسم کوچیک صداش کردم
به جای اینگخ فامیلیه استادرو بگم گفتم آقا میثم این طوری گفتن
حالا این استاده چی فکر می کنه در مورد من؟
 
پاسخ : سوتی‌ها

یه بار تو مدرسه برقا رفت به من گفتن به کلاسا بگم که زنگه منم اولین کلاس که رفتم گفتم درسه معلمه یه جوری نگام کرد و همه ساکت شدن
منم تصحیح کردم بچه های کلاس خندیدن
ولی آخرش واقعا بد میشه
من یکی که از خجالت آب میشم.
 
پاسخ : سوتی‌ها

يك بار يه جايي مسئول پاسخگويي به يه عده اي بودم
بعد مادر يك دانشجو اومد پيشم و مي گفت دختر من اسم ليلا است سه روزه تو افتاب مياد اينجا ول يجوابشو نميدن و كلي اعتراض
از بس اين گفت دخترم تو آفتاب اومده اينجا;D
من اومدم ازش بپرسم دخترت ترم چنده
گفتم : حالا اين افتابه خانوم ترم چند هستن ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

يه بار يكي از بچه ها داشت كنفرانس مي داد ...

چند تن از فرزانگاني هاي موچك تر از ما هم حضور داشتن !!!
يادم نيست براي يكي از اين فرزانگاني ها چه اتفاقي افتاد كه (يادمه ،‌ نبايد بگم !!!) اين دوست ما هل كرد گفت " اگه قبول كنيم cat ميشه apple !!! بايد قبول كنيم كه ... (همه خنديدن حرفش قطع شد !!!)
 
پاسخ : سوتی‌ها

معلماي ما راه ميرن سوتي ميدن!
يه بار معلم زيست وقتي داشتيم مي رفتيم آزمايشگاه گفت بچه ها يه ورق و يه كاغذ با خودتون بيارين!
يه بار معلم ديني 374 بار روسريشو درست كرد!!!!!!
يه بار...
اوووووووووووه خيليه!!
معلم زيست به poroje ميگهperoje !!!
 
پاسخ : سوتی‌ها

ن
یه بار زمستون سال پیش خیابونا یخ زده بود منم داشتم با یکی از بچه ها مدرسه می رفتم ، داشتیم از جلوی یک گروه دختر رد می شدیم بر زبان آوردن که یهو پای من لیز خورد و منم دوستم رو گرفتم تا نخورم زمین ؛ اونم زیر پاش لیز بود و برای اینکه نیوفته یکی از دخترا رو گرفت و سه تایی افتادیم ؛ بعد یارو شروع کرد به فحش دادن ... خودتون بهتر می دونین چه فحش هایی
خيلي با مزه بود البته من اگر جاي شما بودم واي ميستادم جلوش دو برابر خودش بهش فحش مي دادم
 
Back
بالا