ninja
کاربر حرفهای
- ارسالها
- 557
- امتیاز
- 1,355
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان
- شهر
- شهرکرد
- دانشگاه
- اصفهان
- رشته دانشگاه
- پزشکی
پاسخ : سوتیها
اون روز سر کلاس فیزیک نشسته بودیم حالا تو مدرسه همه مانتو مدرسه داشتن الا من که مانتوم سفید بود یعنی تو چشم بودما!!!!
خلاصه یه استاد فیزیک داریم خدای تیکه پرونیه !!! وحشتناک تیکه میاندازه !!!!
داشت با آب و تاب چگالی رو درس میداد و گوشی منم سایلنت تو کیفم ...
یهو یه چی شروع کرد به خوندن با صدای بلند ..
ما نی نی کوچولو های وروجک ... راحیتم حالا توی این پوشک ........ با صدای دلنشین چسب چیک ...
خلاصه اولش گفتم اه چه ضایعی این یارو خوبه گوشی من سایلنته .. که دیدم همه برگشتن طرف من با استادم چیزی نمیگفت ...
بعد کلی فهمید زنگ alarm گوشی بندس...
آخرش دیگه استاده هم خندید ..
یه تیکه هم انداخت همه خندیدن ولی من انقد خجالت میکشیدم نفهمیدم .... :-[ :-[ :-[
اون روز سر کلاس فیزیک نشسته بودیم حالا تو مدرسه همه مانتو مدرسه داشتن الا من که مانتوم سفید بود یعنی تو چشم بودما!!!!
خلاصه یه استاد فیزیک داریم خدای تیکه پرونیه !!! وحشتناک تیکه میاندازه !!!!
داشت با آب و تاب چگالی رو درس میداد و گوشی منم سایلنت تو کیفم ...
یهو یه چی شروع کرد به خوندن با صدای بلند ..
ما نی نی کوچولو های وروجک ... راحیتم حالا توی این پوشک ........ با صدای دلنشین چسب چیک ...
خلاصه اولش گفتم اه چه ضایعی این یارو خوبه گوشی من سایلنته .. که دیدم همه برگشتن طرف من با استادم چیزی نمیگفت ...
بعد کلی فهمید زنگ alarm گوشی بندس...
آخرش دیگه استاده هم خندید ..
یه تیکه هم انداخت همه خندیدن ولی من انقد خجالت میکشیدم نفهمیدم .... :-[ :-[ :-[