خاطرات سوتی‌ها

zahra:)

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
545
امتیاز
5,226
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نجف‌آباد
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
الزهرا/رویان
رشته دانشگاه
بیوتکنولوژی/ژنتیک مولکولی
پاسخ : سوتی‌ها

پنجشنبه - جمعه عموی مامانم که روحانیه از قم اومده بودن خونمون
من در حال گرفتن فال حافظ واسه دختر دایی هام بودم
عموی مامانم :دخترم بلند بخون ماهم بشنویم
من بدون توجه به مضمون شعر شروع کردم به خوندن تا رسیدم به اینجا:
گفتی کامت دهم و جانت بستانم ترسم کامم ندهی جانم بستانی
من X_X ......مامانم :-w ......عموش:-\......دختر دایی هام..... :)) :)) :)) :)) :)) :))
 

h.mahmoodzadeh

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
152
امتیاز
865
نام مرکز سمپاد
allameh tabatabaii high school of bonab
شهر
bonab
مدال المپیاد
فیزیک
رشته دانشگاه
مهندسی برق
پاسخ : سوتی‌ها

اغا نگو ناظم نشسته کلاس ما بچه هارو نصیحت میکنه منم بی خبر .
منم ترانه خوانان میام به طرف کلاس یه هو بچه ها رو دیدم ساکتن گفتم وختشه پریدم کلاسو گفتم دست دست دست یه هو دیدم ناظم اونجاس
من: X_X :-??
ناظم: :-/ :-/
بعضیشون: :)) :)) :)) بعضی دیگه: <D= <D= <D= <D=
 

maria16

Unknown
ارسال‌ها
414
امتیاز
1,157
نام مرکز سمپاد
1
شهر
طهران
سال فارغ التحصیلی
1398
پاسخ : سوتی‌ها


سر کلاس ریاضی من تو گوشیم بودم (خیلیم تو گوشیما) :-"

بعد یکی از بچه های بدخط کلاس پای تخته بود :-w

من گفتم ارزش نداره این سوالو گوش کنم... برم به اس ام اس دادنم برسم :-"

سرمو که یلند کردم دیدم یه " :1 " نوشته شده دقیقا شبیه 2 نقطه خط خودمون ... ( :| )

گفتم استاد قضیه ی 2 نقطه خطه وسط سوال چیه؟؟؟؟؟؟؟ :O ( خیلیم جدی بودما)

کلاس رف رو هوا =)) =)) =)) =)) =)) =)) =))

بعدن فهمیدم اون معادله مساوی با یک بوده.... :-"

دیگه از فرداش همه منو 2 نقطه خط جان صدا می کنن!!!!!!!!!!!! :D


بیا بغلم 2 قلووو :| جان



نتیچه ی اخلاقی : بیایید کمتر چت کنیم و کمی هم در دنیای واقعی ول بچرخیم....
 

yasaman hoseyni

کاربر فعال
ارسال‌ها
44
امتیاز
196
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 7
شهر
تهران
مدال المپیاد
فیزیک 8)
دانشگاه
columbia university
رشته دانشگاه
علوم سیاسی
پاسخ : سوتی‌ها

امروز یکی از دوستام تعریف می کرد رفته بودن رستوران اون رفته بود سفارش بده
داشت سفارش می داد که : 3 تا هات داگ یه دونه چیز برگر و... که آقاهه ازش پرسید نوشیدنی چی ؟ اونم جواب داد 5 تا دوغ مشکی :D (; :)) :)) {-8 :)) :)) (; :D
جدیدا چون پای رمیصا شکسته خیلی سوتی ها راجبش داده میشه که یکیش این بود :
کیمیا:رمیصا چهار تا پا داره :)) :)) :)) :))
 

Robek

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
353
امتیاز
1,420
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شیراز_کرمان
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
شیراز
رشته دانشگاه
پرستاری
پاسخ : سوتی‌ها

امروز تو كانون بحث سر اين بود كه تيچر ترم پيش ازدواج كرده
من:خب بچه ها چه خبر؟
حديث:خانم اسدي ازدواج كرده ميدونستي؟
مرضيه:جدي؟حالا كيه؟
حديث(خيلي جدي): كس خاصي نيست شوهرش
سپيده ازهمه جا بي خبر تازه از راه رسيد
سپيده:سلام چه خبره؟هرچي هست منم ميخام
من:ب درد تو نميخوره
سپيده:ب درد خودت نميخوره-من واسه همين امشب ميخامش
ما منفجر شديم-بيچاره تا اخركلاس اروم نشسته بود
 

شاكسول

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
590
امتیاز
3,498
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
اصفهان - تبريز
دانشگاه
علوم پزشکی شهرکرد
رشته دانشگاه
دندانپزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

امروز دوس بنده خطاب بنده سر كلاس شيمي: پريا اين راهيان نور كدوم مدرسن اينهمه ميبرنشون اردو؟ :-??مارو ك تالا يه بارم نبردن! L-: جالب اينه ك هي ميرن تصادف ميكنن بازم ميبرنشون بعد واس خاطر اونا ما نباس بريم! L-:

بنده: :)) آخه دوست گل و باهوش من يه درصد ميتوني ب اين فك كني ك اگ اينا يه مدرسه باشن با اين تعدادي ك هرسري ازشون ميميره دانش آموزي باقي ميمونه تو مدرسه؟ واقن اونم نميتوني؟ :-"
 

peihaghi

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,333
امتیاز
2,348
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 1
شهر
تهران
دانشگاه
امیر کبیر
رشته دانشگاه
مکانیک (ساخت تولید)
پاسخ : سوتی‌ها

داستان از اینجا شروع شد که از اول سال ما کامپیوتر با استاد نصرتی توی سایت بودیم و همیشه وقتی میومد هیچکس نمیفهمید و برپا نمیگفت !
از جلسه ی دوم سوم خودش شروع کرد به برپا گفتن !

هیچی دیگه ! دیروز وارد کلاس شد ، ما 5 6 نفر شروع کردیم داد زدن "برپا برپا " نزدیک به 20 30 بار !

بعد حالا به خیر گذشت ! بندهخدا خیلی مهربون و آرومه !

بعد ما ادامه دادیم به حرف زدن ! این بنده خدا عصبانی شد یکی از بچه ها رو بیرون کرد ! از قضا اون پسر با خوشحالی رفت بیرون و به رستگاری رسید !
بعد یه ربع ما هچنان شلوغ میکردیم و حرف میزدیم و عده ای درجلو که به درس گوش میکردن شروع کردن مسخره کردن و ادای اون زبون بسته رو در آوردن !

دیگه یهو آمپر زد بالا و به دو تا از بچه ها گفت پاشین برین بیرون . بعد اونا عادت به عصبانیت نصرتی ها نداشتند ، نرفتن !

نصرتی رفت جلو
نصرتی یقه ی دوستمون رو گرفت
نصرتی با پوتین زد تو ساق پای بنده خدا ! (هنوز لنگ میزنه !)
بنده خدا پا شد
نصرتی با مشت و لگد افتاد به جون بنده خدا !

ما هم ناباورانه خیره شده بودیم به صحنه !

بعد نصرتی شیش تیغه و ریش نداره !
بعد اومده نطق کنه واسه ما :
من ده ساله اینجا درس میدم !
هیچ وقت اینجوری نمیکردن بچه ها ! آبرو واسه ما نذاشتید !
حتماً باید اینجوری بشه تا بفهمید نفهمید ؟!
از این ریش من خجالت بکشید !

ما هم در همون حین اون گوشه داریم با چسب قطره ای دهانمون رو بسته نگه میداریم تا نخندیم .

هیچی دیگه ! بنده خدا رفت بیرون ! تا رفت بیرون کلاس منفجر شد !



امروز تو اتوبوس تیکه ای که امروز باب شده بود رو واسه یکی از اولا بازگو کردیم .

"شهرداری میخواد درختای ولی عصر رو بکنه بکنه توت ! "

بعد یکی دیگه از اون ور میترکه از خنده . بعد این بنده خدا میاد میگه : واقعاً احمقه که درختای صد ساله رو میخواد بکنه جاش توت بکاره .

یکم با خودش فک کرد . بعد یهو ترکید از خنده . از سر بلوار تا ته جلال داشت دائم میخندید ! کل اتوبوس داشتن نگامون میکردن !

هیچی دیگه آبرو کلاً نمونده !
 

pekhpekhmandi

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
86
امتیاز
459
نام مرکز سمپاد
farzanegane nahie1
شهر
کرمان
دانشگاه
هرچی که خداخاست
رشته دانشگاه
اگه خداخاست پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

واقعا من نمیدونم منظور معلم فیزیکمون از همچین عبارتی چیه:ورقه کاغذی فلزی!!!!!!!!!!!من دچار دوگانگی شخصیت شدم اخه یعنی چی ورقه کاغذی فلزی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ورقه کاغذی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ورقه فلزی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟نجاتم بدین :-s :-s
 

jh.hamideh

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
281
امتیاز
2,111
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
B!N@b
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
علوم پزشکی تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

کتاب رو دادم دوستم ازم سوال بپرسه. گفته گونه رو تعریف کن مثال هم بزن. منم گفتم:
« یک گونه، مجموعه افرادی است که بسیار شبیه هم هستن و میتوانند باهم زاد و ولد کنن. مثل گونه پستانداران!!!!!!!»
فرض کنین همه پستانداران که انسان هم توشونه شبیه همن و میتونن باهم زاد و ولد کنن :D
 

kerpoocoder

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
240
امتیاز
1,058
نام مرکز سمپاد
علامه حلی غیر چینی
شهر
کرمون
مدال المپیاد
یه کم
دانشگاه
شهید باهنر کرمان
رشته دانشگاه
CS &amp; Math
پاسخ : سوتی‌ها

ناظممون اومده می گه بچه ها سیما لخته مواظب باشین بهشون دست نزنین خطرناکه...
منظورش سیم های برق بود
ما هم که =)) :-" =)) :-" =))
 

h.mahmoodzadeh

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
152
امتیاز
865
نام مرکز سمپاد
allameh tabatabaii high school of bonab
شهر
bonab
مدال المپیاد
فیزیک
رشته دانشگاه
مهندسی برق
پاسخ : سوتی‌ها

بابام دستش بنده هی میگه حمید مامانت کجاس ؟؟
منم اصن فکرم اونجا نیس
یه هو پرسیدم کدوم مامان؟؟
بابا: L-:
بعد 1 دیقه من: X_X :-"
 

نایت

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
98
امتیاز
582
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان2
شهر
تهران
مدال المپیاد
نقره و طلای زیست
پاسخ : سوتی‌ها

معلم فیزیک داشت از رو یه سوال میخوند بنویسیم...
یعد یهو کلاس ساکت شد و معلم داشت صبر میکرد بنویسیم.
یکی از بچه ها ک غرق در سوال شده بود و حواسش نبود خطاب ب معلم: اه،بدو دیگه! :لایک
ما :D
اون :O
________________________
یه معلم دیگه داشت وا3 همون انسان بالایی یه چیزی رو توضیح میداد
دوست شاد ما ک دوباره غرق در درس شده بود رو به معلم:هیسسس! یه لحظه ساکت! :D
معلمه خودشو ب کریت و خریت زد!
 

parimero

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
567
امتیاز
1,791
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

یکبار یکی ار دوستان برام زیر پایی گرفت
من هم خوردم زمین و 70 دور دوره خودم چررخیدمو اینا
بلند شدم از رو زمین دیدم هیچی نگفت
با کلی مظلومیت گفتم ببخشید
دوستام : =)) =)) =)) =)) =)) =))
من : :-<
------------------------------------------------------------------
با یکی از دوستام توی اتاق نشسته بودیم
بعد میز تحریرم اون دوران چوبی بود
دوستم با پا به میز زد من فکر کردم کسی در زد :D
رفتم در رو باز کردم کیه ؟ کی بود؟ مامان؟ بابا؟ :))
بعد دوستم به روم نیاورد :D
تا در و بستم و اومدم نزدیک میز با پاش زد به میز :)))
من دوباره رفتم : کیه چرا جواب نمیدی؟ :| مامان؟ بابا؟ :|||||||
کسی نیست؟ :|
بعد دیدم دوستم داره از خنده سرخ میشه :|
اونجا بود که فهمیدم چی شده :)))
من : :-[ :-w
اون : =)) =)) =))
------------------------------------------------------------------
دختر خالم رفته بود آرایشگاه مو هاشو مدل 7 فارسی زده بود و اینا :D(اسم مدلشو نمیدونم) بعد کلیم ذوق و شوق داشت
اومد به من گفت : پری ببین مو هام کوتاهی بلندی نداره؟
من : (یک نگاه عاقل اندر فصیحانه کردم) ^-^ آرایشگره کور بوده؟ :-w
دختر خالم: واقعا؟ #S-: چه خوب شد که دیدی حالا بیا درستش کن #S-:
من : 7 ش رو کردم خط صاف
دختر خالم بعد از نگاه تو آینه : :O :O :O ~X( ~X( L-: X-(
من : ^#^ =)) =)) =))
-------------------------------------------------------------------
 

Darya-F

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
106
امتیاز
146
نام مرکز سمپاد
فرزانـــــــگان
شهر
تــــــــهران
سال فارغ التحصیلی
1394
رشته دانشگاه
زبان و ادبیات چینی
پاسخ : سوتی‌ها

به یه بنده خدایی اومدم بگم"من کوچیکم ..!"...گفتم:"من کوچیکتم!..".. :| :D
 

zahra:)

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
545
امتیاز
5,226
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نجف‌آباد
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
الزهرا/رویان
رشته دانشگاه
بیوتکنولوژی/ژنتیک مولکولی
پاسخ : سوتی‌ها

امروز سر کلاس شیمی همه داشتن حرف میزدن دبیرمون هم درحال درس دادن بود
دبیرمون: اگه من بگم فراورده ی این واکنش چی میشه شما به من چی میگی
یکی از بچه ها(با اعصاب داغون از سر وصدای کلاس)همون موقع داد زد: خیلی حرف میزنید
دبیرمون: باشه گلم سعی میکنم از این به بعد کمتر حرف بزنم! :)) :)) :))
 

nilofar banihashem

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,011
امتیاز
11,418
نام مرکز سمپاد
دبيرستان فرزانگان/فرهنگ
شهر
بجنورد
رشته دانشگاه
روان شناسی
پاسخ : سوتی‌ها

خب دوستام زهرا گفت *اگه امروز هوا افتابی باشه ..امشب میرم بیرون
بعدمن امشب؟سحر :))من :))
 

...............

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
92
امتیاز
4,015
پاسخ : سوتی‌ها

امروز 2 ساعت اول نرفتم مدرسه که هندسه بخونم!!
وقتی رفتم مدرسه,مدیرمون گفت فاطمه خانوم کجا بودی؟؟؟ چه موقع اومدنه؟؟
منم گفتم حالم خوب نبود,یه کم خوابیدم!!
از اون ور معاونمون داد زد: نه!! اینا امتحان هندسه دارن,دیر اومده که بخونه!! مگه تو سوم ریاضی نیستی؟؟
من: :Oنه !!! باور کنین من حالم خوب نبود!!
مدیرمون: :-?!! یعنی چی حالت خوب نبود؟؟؟ پس چرا اومدی؟؟؟
و.....
خلاصه به زور راضیشون کردم که من حالم خوب نبوده و اینا!! اینا هم راضی شدن و غیبتم و موجه زدن!!!
بعد زنگ 3وم اسمم و پیج کردن!!
رفتم پایین گفتم بله؟؟؟؟ کاری داشتین؟؟؟؟
مدیرمون گفت دلیل غیبتت چی بود؟؟؟
گفتم حالم خوب نبود دیگه!!!
نگو این پدر بنده زنگ زده که مثلا موجه کنه غیبتم و,گفته خونه داشتم درس میخوندم!!!!
این بابای موجهه که ما داریم؟؟؟؟؟؟
 

Dawn

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
869
امتیاز
3,462
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

میخواستم تاکسی سوار شم برم نیایش بعد (چون اکثرا تاکسی پونک سوار میشم ) سوار تاکسی پونک شدم 10 دیقم توش نشستم که مسافر بیاد بعد تا ماشین داشت راه میوفتاد یهو من داد زدم نه آقا آقا من اشتباه سوار شدم میخوام برم یه جا دیگه X_X اصن یه وضعی شدش


رفته بودیم رادیولوژی بعد مامانم گفت بیا شماره دندون پزشکتو تو کال لاگای گوشیم پیدا کن من دادم گفتم اینه بعد مامانم زنگ زده سوالشو میپرسه بعدا فهمیدم شماره همون رادیولوژی که اونجا وایساده بودیمو دادم داشته با منشیه که نزدیکش بود حرف میزده :))
من :-" مامانم :-w
 

fateme.RMA

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,717
امتیاز
8,613
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1393
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

اين تلفناي داخلي مدرسه رو كه مستحضريد ديگه؟! تو اين تلفن داخلي شماره كتابخونه 110ه! بعد اون تلفني كه تو دفتره اگه شماره 9و بزني وصل ميشه به تلفن معمولي و ميتوني به مه جا بزنگي ولي همينجوريش تلفن داخلي مدرسس!
سر زنگ عربي دبير عربيمون به يكي از بچه هاي كلاس گفت برو كتابخونه بگو بچه ها بيان ميخوام درس بدم!
اين همكلاسي مام ميره تو دفتره منتها بر حسب عادت اول 9و ميزنه بعد 110و ميگيره! :-"
ميگه ببخشيد لطفا بگين رحيمي بياد سر كلاس عربي ميخوان درس بدن!
طرف: كي؟! :O
دوست ما: رحيمي رو صدا كنين بياد سر كلاس!
طرف: خانوم اينجا 110ه!
دوست ما: خوب احمق كه نيستم! ميدونم 110ه! كتابخونس ديگه ميگم صداش كنين بياد سر كلاس!
طرف: خانوم اشتباه ميكنين اينجا پليس 110ه!

دوست مام به سرعت به حالت :-s گوشيو ميذاره و برميگرده سر كلاس! :))
 
بالا