خاطرات سوتی‌ها

shatoonak

Tulip
ارسال‌ها
681
امتیاز
5,579
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
ن.ج.ب.ا.د
سال فارغ التحصیلی
94
پاسخ : سوتی‌ها

با رفقا داشتیم از مدرسه بر میگشتیم طبق معمول من همیشه نصفه راهو پیاده میرم بعدش بابام میاد دنبالم
یهو دیدم یه ال نود با سرعت جت داره رد میشه....من خر فک کردم بابامه براش دست تکون دادم h-:
بعد دو ثانیهتامل یه پسر فشن به جای بابام دیدم :|
من:چه طوری بابام یه روزه انقد خوشگل شده؟؟ :O :-?
دوستم:خاکتوسرت این یکی دیگس!! :-w
من: :-ss
 

meris-78

کاربر فعال
ارسال‌ها
37
امتیاز
116
نام مرکز سمپاد
فرزانگان لاهیجان
شهر
لاهیجون
مدال المپیاد
می خوام داشته باشم ولی کی میدونه چی میشه
دانشگاه
اگه چشمم نزنین شهید بهشتی
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

فکرش رو بکن من داشتم از باغچه رد میشدم ....................... خانم ناطم من رو دید از بلند گو گفت :((کیه از باعچه رد شده ؟؟؟؟؟
بعد از چند لحطه ............. مهرسا بود مهرسا بود
فککککککککککککککک کننننننننننننننن من و بچه ها این شکلی شدیم :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) =)) =)) =))
 
ارسال‌ها
1,097
امتیاز
6,254
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 1
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
دانشگاه شیراز
رشته دانشگاه
سخت افزار
پاسخ : سوتی‌ها

یکشنبه رفته بودم سر مزار داشتم از مهدیه می رفتم سر قبر مامانبزرگم یهو پام اومد رو ی قبری سنگه تکون خورد شاید باورتون نشه در لحظه سرعتم با نور برابری میکرد ولی سر جام میخکوب شده بودم از ترس بعد که نگاه کردم دیدم سنگه لق بوده پا منم رفته رو گوشش تکون خورده :-ss
 

kerpoocoder

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
240
امتیاز
1,058
نام مرکز سمپاد
علامه حلی غیر چینی
شهر
کرمون
مدال المپیاد
یه کم
دانشگاه
شهید باهنر کرمان
رشته دانشگاه
CS & Math
پاسخ : سوتی‌ها

تو یه مراسم اختتامیه مسابقه اتفاق افتاد
برای این که مراسم اختتامیه پربار بشه از کله گنده های آموزش و پرورش دعوت کرده بودن که بیان نمی شد هم که سخنرانی نکنند
خلاصه یکی یکی رفتن بالا شروع کردن به سخنرانی کردن همشون هم حرفای همدیگه رو تکرار می کردن یه مجت اراجیف سر هم می بافتن (آموزش و پرورشی ان دیگه) اولش که مدیر کل استان رفت بالا گفت ما امسال تو قبولی المپیاد 100 درصد رشد داشتیم و دو برابر آمار پارسال قبولی دادیم اصلا تو کل کشور نخبه ها دو برابر شدن...
کل سالن رفت رو هوا =)) =)) =)) =)) =))
اونم این جوری :-?? :-?? :-?? :-??
حالا این سوتی ناجور خودمه تو همون مراسم :-ss :-ss :-ss :-ss
با چهار تا از بچه ها نشسته بودیم تو ردیف آخر خسرو کنار من بود بعداز اونم محمد رضا و بعدشم شهریار نشسته بودن...
بعد یه بابایی رفت بالا از همین سران آموزش و پرورش یه کمم چاق بود اینم طبق معمول حرفای همون قبلی ها رو بلغور کرد منم که دیگه حوصلم سر رفته بود رو کردم به دوستام و گفتم اه یه مشت کله گنده و گنده منده میرن بالا بلد هم نیستن که حرف بزنن چین این آموزش و پرورشی ها یه مشت روستایی...
هی شهریار و محمد رضا از اون ور می گفتن :-$ :-$ :-$ X_X X_X X_X X_X
منم می گفتم خب که چی مگه دروغ میگم نگاه کن حرف زدنم بلد نیست
اونا دوباره :-$ :)) :)) :-" =))
منم که هیچی نمی دونستم این طوری نگاشون می کردم :-??
خسرو هم که این جوری بود :-/
بعد از جلسه اون دوتا گفتن اینی که رفته بود بالا شوهر عمه خسرو بوده...
منم ^-^ ^-^ =)) =)) =)) =)) =)) =)) =))
 

Quf

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
960
امتیاز
4,226
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

فامیل دور: چه بزرگ شدی آقا سجاد؟!
من: میدونم!
---------------------------------------
فامیل دور 2 که ازش بدم میاد: کلاس چندمی؟!
من: به خودم مربوطه!
 

goldokhtar

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
248
امتیاز
1,791
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اصفهان
دانشگاه
همینجا
رشته دانشگاه
حقوق
پاسخ : سوتی‌ها

یدفعه دایی ایم اینا مهمونمون بودن ...
وقت خدا فظی ب داییم گفتم سلام دایی چطوری؟؟؟داییم هم خیلی باحال پاسخ داد..
 

نارمیلا

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
526
امتیاز
2,084
نام مرکز سمپاد
مکطب فرزانگان
شهر
M2A
پاسخ : سوتی‌ها

یه بار داشتم واسه دوستام یه پسر روتعریف میکردم . می گفتم :خوش تیپ... خوش قیافه ... خوش هیکل ... چهار زانووووووووووووو(فک کن چهار زانو)
 

arezoo1995

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
134
امتیاز
942
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

ی بار رفتیم مهمونی صاحب خونه صاف واستاده بود هیچی نمیگفت منم هول نمیفهمیدم باید چی بگم گفتم خوش اومدین :-"
 

مجتبی73

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
98
امتیاز
326
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
عمران
پاسخ : سوتی‌ها

سر کلاس هندسه بودیم رفیقم میخواست از قیافه ی معلم عکس بگیره فلش دوربین رو خاموش نکرده بود و صدای فلش بلند شد معلم برگشت و گفت چی بود منم گفتم رعدو برق(هوا افتابی بود) بعد معلم باورش شد =)) =)) =))
سوتی 2: رفیقم میخواست گچ روی زمینو بندازه تو سطل اشغال دستش پیچ خورد زد تو سر معلم
معلم برگشت و 2 تا در گوشی محکم بهش زد بیچاره رفیقم :O
 

paramore

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
249
امتیاز
1,230
نام مرکز سمپاد
دبيــرـــــتان فرزانــگان يـــك
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

خونه ى دخترخالم بودم، تو پذيرايى نشسته بوديم . داشتيم با صداى آروم حرف ميزديم(باباش هم اونجا بود) و ميخنديديم. بعد باباش به شوخى ازم پرسيد: چى دارين ميگين؟
منم با قيافه ى جدى گفتم: من چيزى نفوذ نميدم. !!
باباش: :O چيزى نفوذ نميدى؟؟!!! :)). :))
من: اره ديگه!
باباش: منظورت اينه كه چيزى بروز نميدى؟؟ :))
من: :| :-" :))
دختر خالم: =)) =))
 

armaghan20

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
17
امتیاز
368
نام مرکز سمپاد
farzanegan2
شهر
tehran
پاسخ : سوتی‌ها

معلم عربیم ازم پرسید:
این کلمه ثلاثی مزید یا مجرد؟؟
منم گفتم عاقا ثلاثی مجید!!!!
چیه خوب ب هر دو تا داشتم فک میکردم ک دیگه مخلوط شدن!!
 

MehrnaZz

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
359
امتیاز
3,036
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
زاهدان
سال فارغ التحصیلی
95
مدال المپیاد
مرحله 1 ریاضی
دانشگاه
فردوسی
رشته دانشگاه
برق
پاسخ : سوتی‌ها

مَرده تو اخبار ورزشی:مسابقات سهِ دوِ اردیبهشت ماه برگزار میشه!!!!!!!!!! =)) =)) =)) =)) =)) =))



+دوستم داره با معلم زیستمون میحرفه,بعد من کتاب زیستو بردم تو صورتش که کل صورتشو گرفته,
میگم:ریحان جواب این سواله چی میشه؟ :-/
دوستم دستمو زد کنار میگه:مثیکه دارم حرف میزنما!
من: :-[ =)) =)) =)) =)) =))
دوستم: L-: :-w :))
معلممون: :-?? :-?? :-?? :-??
 

fitmal

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
812
امتیاز
3,333
نام مرکز سمپاد
farzanegan 2
شهر
کرمان (1 ر) - تهران (بقیه)
مدال المپیاد
یه سری مرحله 1 :-" 1 مرحله 2 :-"
پاسخ : سوتی‌ها

سر کلاس زبان فارسی بودیم دوستم داشت با گوشیم بازی میکرد منم صداشو خفه کرده بودم ک یهو صداش خدای نکرده بلند نشه دوستم دسش درد نکنه دکمه بالای گوشی دستش خورده بود یهو صدای جیغ اومد ماهم ک فهمیدیم صدای اونه الکی شروع به سرفه کردن کردیم بعده مدتی دوباره صدا اومد منتها بلندتر دوباره شروع ب سرفه کردن کردیم ولی منتها این دفعه داشتیم ازکخنده می ترکیدیم معلممون بعده مدتی اومده میگه دارید چه جکی تعریف میکنید ک اینقد خنده داره دوستمم ک حواسش نبود بر میگرده میگه هیچی خانوم دفعه اخریه ک گوشی میاریم !!!
 

mahdieh303

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
80
امتیاز
280
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کرمان
دانشگاه
اگه خدابخواد دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
فقط عمران
پاسخ : سوتی‌ها

یه روز من تقویمو برداشتم دیدم که بیستوهفتمه و یهو یادم اومد که 27تم تولد یکی از دوستای خیلی قدیمیم بود سریع رفتم بهش اس ام اس دادم که تولدت مبارک بعد 10 دقه دیدم جواب داد مرسی از اینکه به یادم بودی ولی تولد من 27 اذره نه 27 بهمن!!!!
منم که مونده بودم چه کار کنم!!!زنگ زدم و ازدوستم عذر خواهی کردم
ولی خداییش خیلی سوتی نافرمی یود! X_X X_X
 

zibonesa!

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
123
امتیاز
432
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
مشهد
مدال المپیاد
:/
دانشگاه
شریــــف! :/
پاسخ : سوتی‌ها

تو امتحان زبان فارسی معلم ازمون خواسته بود جمله با شاخص بنویسیم!!! :D
من:_مهندس علی امینی دار فانی را وداع گفت! :D :D :D
یعنی اون لحظه مخم قفل کرده بود خب! :|
 

شاكسول

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
590
امتیاز
3,498
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
اصفهان - تبريز
دانشگاه
علوم پزشکی شهرکرد
رشته دانشگاه
دندانپزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

تو راديو داشتن با يكي از كارمنداي تراكتوسازي حرف ميزدن!
مجري: چ احساسي دارين نسبت ب اينك تو كارخونه اي كار ميكنين ك محصولاتشو ب خارج از كشور صادر ميكنه!؟
طرف: ب نام خدا! احساس ميكنيم كارخونمون محصولاتشو ب خارج كشور صادر ميكنه! ;;)
 

Mr.khaste

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
85
امتیاز
944
نام مرکز سمپاد
حلی 99
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

یه بازی ای هست به اسم age of empires
رفته بودم سی دی فروشی ، طرف اومد گفت:
ببخشید آقا بازیه <<اگه آوه امپریز>> رو دارید؟
گفتم:جاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااان؟ :D
بعد از چند دقیقه خود زنی سر گذاشتم به کوه و بیابون!!!
 

مجتبی73

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
98
امتیاز
326
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
عمران
پاسخ : سوتی‌ها

یکی از دوستام که تو کاره کپی بود تعریف کرد
"یه روز یه پیرمرد اومد مغازه گفت:آقا یه کپی شناسنامه بده
دوستم:لطفا شناسنامتونو بدین کپی بگیرم
پیرمرد( :-/): مگه شناسنامه هم می خواد؟
دوستم( :O|):بله بدون شناسنامه نمیشه
پیرمرده با حالت ناراحتی داشته از مغازه می رفته بیرون برمی گرده می گه: حالا نمیشه یکاریش کنی بدون شناسنامه بهم کپی بدی!؟ =)) :-\ :-\ :-\
سوتی 2
دوستم میگفت:
"یه روز توی تاکسی بودم میومدم خونه که دیدم پسرهمسایه مون هم توی تاکسی جلو نشسته . وقتی رسیدیم پسر همسایه به راننده پول داد گفت آقا دو نفر حساب کن . منو میبینی کلی اصرار کردم که نه ممنون راضی به زحمت نیستم . دیدم پسر همسایه مبهوت شد و گفت آقا سه نفر حساب کن . نگو بیچاره داشته کرایه دوستش که عقب نشسته بود رو حساب میکرده" ~X(
 

Shery

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
328
امتیاز
4,748
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بجـنورد
سال فارغ التحصیلی
95
پاسخ : سوتی‌ها

والا سوتي دادم فجيع
عيد پارسال ساعت پنج بود حدودا گفتم من ميرم حموم (آخه فکرنميکردم کسي به اين زودي بياد)
باور کنين من اصلا اهل آهنگ خوندن تو حموم نيستم...
اما وسوسه شدم شروع کردم به خوندن...حالا چي؟
اگه آهنگ ميخوندم خوب بود بخدا داشتم فقط ادا در مياوردم سروصداي الکي توليد ميکردم :-[ :D :-[
مثلااون آهنگ عروسکه بود اسمش چهل تيکه بود؟ صدامو نازک کردم ميگم:
منو ميگه چهل تيکم يه بچه ي کوچيکم حرفام حرف دلاتون بچه چشماتو وا کن :-[
بعد يهو يکي در حمومو زد ميگم بله؟ مامانم ميگه توئيييي داريييي آهنگگگ مييخونييي؟؟؟
ميگم آره
ميگه نخون مهمونا غش کردن از خنده :-[ :(( :-[
حالا بيرون اومدن من مصادف شد با رفتن اونا...
رفتم خداحافظي کنم تا منو ديدن همه زدن زير خنده :|
عاغائه ميگه خب داشتيم لذت ميبرديم چرا ساکت شدي يه دهن ديگه ميخوندي خب الان بخون!!! :D
اين ميگفت زنشو پسرشو مامانم ميخندن :((
عابروم جلو خودشون که سهله جلو پسرشون هم رفت :((
ديگه پشت دستمو داغ کنم بزنم زير اواز L-:
 

نارمیلا

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
526
امتیاز
2,084
نام مرکز سمپاد
مکطب فرزانگان
شهر
M2A
پاسخ : سوتی‌ها

دیروز عصر بابام بهم گف :پاشو یه چایی دم کن...
من هم رفتم یه چای مشتی دم کردم .بعد اومدم نشستم ...یهو بابام گف پس چایی چی شد :Oمنم یه نگا به اینور یه نگا به اونور کردم دیدم قوری نیس خلاصه کل خونه رو گشتم و اخر سر قوری رو تو یخچال پیدا کردم... :| والا نمیدونم با خودم چی فک کردم که قوری رو تو یخچال جاسازی کردم :-??
 
بالا