fakury for this weak
کاربر فعال
- ارسالها
- 54
- امتیاز
- 633
- نام مرکز سمپاد
- f1
- شهر
- kerman
پاسخ : سوتیها
الان دارم وسط مهمونی اینو مینویسم
همین الان دختر عمه ام اومد پالتوشو از روی مبل برداره بعد یهو همه تخمه های آفتاب گردون از تو جیبش ریخت بیرون روی زمین پخش و پلا شد
در همان حین عصبانیت به شوهرش گفت: اه محمد تخمات(تخمه هات) آبروی منو بردن
----------------------------------------------
داشتم با عمه ام عکس میگرفتم بعد که یه عکس گرفتیم عکاس گفت که دهن عمه ام تو عکس باز بوده
منم خیلی راحت گفتم : عمه ببند دهنتو دیگه!
من=
عمه ام=
الان دارم وسط مهمونی اینو مینویسم
همین الان دختر عمه ام اومد پالتوشو از روی مبل برداره بعد یهو همه تخمه های آفتاب گردون از تو جیبش ریخت بیرون روی زمین پخش و پلا شد
در همان حین عصبانیت به شوهرش گفت: اه محمد تخمات(تخمه هات) آبروی منو بردن
----------------------------------------------
داشتم با عمه ام عکس میگرفتم بعد که یه عکس گرفتیم عکاس گفت که دهن عمه ام تو عکس باز بوده
منم خیلی راحت گفتم : عمه ببند دهنتو دیگه!
من=
عمه ام=