• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

خاطرات سوتی‌ها

TMNT

علی‌سینا
ارسال‌ها
2,264
امتیاز
2,985
نام مرکز سمپاد
شهید دستغیب 1
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
1395
دانشگاه
دانشگاه علوم پزشکی شیراز
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از khashayarfn :
این دبیر کامپ ما خیلی پرته به felash میگه felesh جلو چشمش حرفه خودشو تقلید میکنیم بعد که میفهمه سوتی داده 3شو میگیره میگه به قوله فلانی ...! =)) =)) =)) =)) =))
:D
کیه معلمتون؟
 

(:TABASSOM:)

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,813
امتیاز
41,054
نام مرکز سمپاد
FRZ
شهر
TBZ
سال فارغ التحصیلی
94
پاسخ : سوتی‌ها

بابام میگه اون تو کما نیست که همه جاش سالمه فقط مغزش فرمان نمیده
می گم بابایی اونوقت که میمیره
میگه نه منظورم اینه که مثلا قلب و کلیش کار نمی کنه
میگم بابا کجایی قلب کار نکنه که بازم آدم می میره
حالت بابا: :-w ~X( L-: ^#^ X_X از دست من
حالت من: P:> :P :D
 

Angel_f

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
206
امتیاز
672
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
دانشگاه
به امید خدا تهران!!
رشته دانشگاه
پزشکی ایشالا!
پاسخ : سوتی‌ها

واااااای...این معلم عربی ما رسما استاد هر چی سوتیه تو دنیاس! :D

اون روز داره قوانین مربوط به اب و اخ و این چرت و پرتا رو میگه.. :-&

یکی از بچه ها: میشه لطفا یه مثال بزنین؟! :-/ [-o<

بله...حتما...رایت آبائک(پدرانت را دیدم!)

=)) =))

دیگه کلاسمون منفجر شده بود! :D

معلمه به این حالات در اومده بود: X_X ^#^ :-" :-[

دیگه اصن نمیشد کلاسو جمع کرد! :D

:))
 

fatima !!!!!

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
711
امتیاز
2,573
پاسخ : سوتی‌ها

سر کلاس شیمی معلممون گفت سوختن پروپان چی میده ؟ من : شعله و حرارت :-[ :-[ :-[
 

جیران

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
822
امتیاز
1,145
نام مرکز سمپاد
فرزانگان خرم آباد
مدال المپیاد
المپیاد شیمی و زبان
پاسخ : سوتی‌ها

خونه مادر جونیم بودیم
داداشم از در اومد رو کرد به من گفت اااااااا همه در و دافا دم درن :D
بعد مامان جونیم گفت : همه الو آف ها دم در چیکار میکنن؟؟؟ :))
:))
 

Alireza JJ

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
97
امتیاز
204
نام مرکز سمپاد
علامه حلی ٤
شهر
تهران
مدال المپیاد
computer mikhounam
دانشگاه
sharif
رشته دانشگاه
software
پاسخ : سوتی‌ها

یه بار سر کلاس دینی داشتیم درباره نجاست و این چیزا حرف میزدیم که یهو من داشتم سریع سریع حرف میزدم که به جای خون کافر گفتم ک** کافر :D
 

Magnetic

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
120
امتیاز
587
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
کرمان
مدال المپیاد
ریاضی.شیمی و فیزیک در حد بسیار مقدماتی
پاسخ : سوتی‌ها

یه بار منو دوستم یه جایی بودیم.من داشتم یه چیزی رو یادداشت می کردم به این صورت:
پس چون .........
حالا هنوز بقیه شو ننوشتم یهو این دوست ما داد می زنه به این حالت: :))چی نوشتی تو؟؟؟؟؟ پَـــــــس ِ ***!!!!!!
من: : :|o :O :-[ ^#^ X_X
 

bahar.b.e

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
94
امتیاز
299
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1 تهران
شهر
تهران
دانشگاه
در آینده بهتون میگم.
رشته دانشگاه
این نیزبه آینده واگذار میشه
پاسخ : سوتی‌ها

امروز می خواستم به یکی بگم تو چرا نقش نخود آشو بازی می کنی؟ گفتم"تو چرا نقش نخود معرکه رو بازی می کنی."(نخود آش+خر مگس معرکه) ;))
 

mahshid_f

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
909
امتیاز
5,940
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
92
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
روان شناسی
پاسخ : سوتی‌ها

چن وخ پیشا داشتم تو خونه درمورد فروید بحث میکردم :D
بعد دعوا شده بود و اینا :D بعد کلمه «فروید» رو با «پراید» قاطی کردم، گفتم «پروید»...!

اینم الان یادم افتاد...! راهنمایی که بودیم دو تا معلم جغرافی داشتیم، خیلی شکل هم بودن
بعد اسم جفتشونم معصومه بود، ولی فامیلیاشون فرق داشت، بعد یه بار یکی از بچه ها به یکیشون گفت شما با خانوم فلانی خواهر نیستین؟ :))

اینم سوتی نیست خیلی ولی جالبه...
یکی از بچه ها امروز سر زنگ حسابان میخواست درمورد prison break (املا؟) حرف بزنه،
بعد گفت: «پِریزون...» معلممون گفت این الان به لهجه لری بود؟ :))
 

کوزت

کوزت
ارسال‌ها
1,651
امتیاز
7,346
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 3 مشهد
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر
پاسخ : سوتی‌ها

امروز یکی گف "فیلم هیولای کارخونه شکلات ها"
بعد فهمیدیم این ترکیبی از دو فیلم"کارخونه شکلات سازی"و "شرکت هیولاها" بوده=))
 

.!؟

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
798
امتیاز
5,565
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
کرمان
دانشگاه
علم و صنعت
رشته دانشگاه
معماري
پاسخ : سوتی‌ها

-مليكا با من با خشانت رفتار نكن! :| :(

-خشونت منظورته؟! :))

-اه باز من ميديدم قيافش يه جوريه نميفهميدم درستش چيه! #-o
آقا مگه نميگيم نجابت؛نجيب!خشانت...

- خشين!؟ :))

-!!!م3 اينكه نميگيم :-s X_X
 

lady star

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
278
امتیاز
3,761
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
تبریز
پاسخ : سوتی‌ها

معلم زیستمون میگه که بچه ها هدف من از دادن سوالات امتحانی سخت این نیست که شما رو ازار بدم ...
بعد یکی از بچه ها برگشت بلند گفت:پس خانوم مرض داریـــــــن؟؟؟؟!!!!!! :-w
:)) :)) :))[size=8pt]اصلا کلاس منفجر شد....
[/size]
 

Sarina_ahm

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
717
امتیاز
5,265
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امين یکـــ
شهر
جَهــان / ٢
سال فارغ التحصیلی
92
دانشگاه
علوم پزشكى اصفهان
رشته دانشگاه
پزشكى
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : سوتی‌ها

صبح زنگ زدم تاکسی بعد میخواستم تشکر کنم مونده بودم بگم میسی یا ممنونم...
گفتم:"مِیمونم..." :D
 

fa.z

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
544
امتیاز
1,467
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
كرمان
سال فارغ التحصیلی
94
رشته دانشگاه
ژنتیک
پاسخ : سوتی‌ها

معلم عربيمون به يكى از بچه ها گفت هر وقت گريت گرفت بگو مام يه دهن گريه كنيم!
آخه مگه با دهن گريه ميكنن؟!!
 

mahshid_f

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
909
امتیاز
5,940
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
92
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
روان شناسی
پاسخ : سوتی‌ها

امروز یکی از بچه ها میخواست سر ِ کلاس مسخره بازی در بیاره، بعد خیلی با صدای جدی و اینا،
میخواست بگه: باید خاطر نشان کنم...
گفت:باید خاطرفشان کنم
:))
 

Hamid.s

‌Bug
ارسال‌ها
1,688
امتیاز
16,727
نام مرکز سمپاد
شهید هاشمی نژاد1
شهر
مشهد
دانشگاه
فردوسی
رشته دانشگاه
نرم‌افزار
پاسخ : سوتی‌ها

ایشون عکس پشت جلد جزوه شیمی هستن که 5 تومن به ما انداختن.....چیزه.....ببخشید فروختن


zr264idqqph3vpp4q1g.jpg



همونطور که میبینین E-Book هستش =))
 

mamad75

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
217
امتیاز
104
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
ارومیه
پاسخ : سوتی‌ها

امروز با یکی از بچه ها تو وسط حیاط داشتیم یه چیزی بلوتوث میکردیم ناظم عین f16روسرمون ظاهر شد ولی متوجه گوشیا نشد ما گذاشتیم تو جیبمون
اما ناظم به دوستم گفت او آشغاله زیر پاتو بردار دوستم که خم شد گوشیش از جیبش افتاد بیچاره
هه هه هه هه هه هه
 

negginnium

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
891
امتیاز
10,170
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بندرعباس
سال فارغ التحصیلی
92
دانشگاه
-
رشته دانشگاه
sth
پاسخ : سوتی‌ها

امروز مامانمینا خونه نبودن بعد من و بابام بودیم فقط...بعد مهمون اومد واسمون منم کلا با اینا رودروایسیو اینا :D
بعد رفتم چایی درست کردم... تو راه عطسم گرفت... حالا من، وسط راه...جلو چشم مهمونا... نه میشد برگردم نه میشد جلو برم... که عطسه ی عزیز دقیقا روی سینی چای فرود اومد :D :-" اصلا نمیخوام بگم چه حسی بهم دست داد... :| :D



دیروز بابام داشت میرفت بیرون. گفتم کجا میری؟ گفت استخر با دوستام. گفتم ئه منم میام. :D
 

poorya.kh

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,567
امتیاز
8,851
نام مرکز سمپاد
شهیـد بهشتی
شهر
نیشابـور
دانشگاه
علم‌وصنعت‌ ایران
رشته دانشگاه
مهندسی‌کامپیوتر
پاسخ : سوتی‌ها

یه بار تو شلوغی یکی از بچه ها گفت نوکر خر باباتم

بعد یکی دیگه از بچه ها گفت بابام خودش خرته :D


یه بار دیگه میخواستم زنگ بزنم آژانس زنگ زدم خونه ی داییم بیدارشون کردم ;;)

ولی به هدفم رسیدم و داییم اومد دنبالم رسوندم مدرسه :-"
 
بالا