خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

خیلی ببخشید یه ذره ضایست
دوستم:بچه ها این چمهدون ممه دونا رو جمع کنید میخان بیان اتاقمونو ببینن
ما:.... :o =))
مرکب اتباعیات تو حلقم ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

من امسال اومدم این مدرسمون.بعدش امروز تو کارگاه کامپیوتر بودیم.یه خانومه ای اومد که معلم یه چیزیه بچه ها بود پارسال!همه داشتن میپرسیدن:خانوم ما رو یادتون میاد،فامیلیمون چی بود،گفتم بذا منم بپرسم یه کم بخندیم.برگشتم گفتم:اااا...خانوم شمایین،منو یادتون هست؟
خانم:نه.فامیلیت یادم نیست.من با این حالت :(:خانوم یعنی منو یادتون نمیاد؟گفت:چرا بابا!!!یادمه تو رو کاملا.ولی فامیلیت یادم نیست.ما همه :))
بچه ها گفتن خانوم این جدید اومده.خانوم :-??
 
پاسخ : سوتی‌ها

بادوستم داشتیم تو خیابون ول میچرخیدیم، یهو یکی از آشنا هاشو دید...رفت سلام کرد بعد که تموم شد ازش پرسیدم کی بود این یارو؟ میگه شوهرٍ زن عموم :-?
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز دوستم میخواس بگه در دست تحقیق
گفت در دست کشف! ;D
*****
امروز یکی داشت شعر میخوند:
این جهان نیرزد ب چیز
گفت یعنی چی خانوم؟نَیِر زد ب چیز یعنی چی؟! =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز از مدرسه که میومدم چند نفر داشتن پشت سرمون حرف میزدن هی میگفتن برای مهمونا غذای یه بار مصرف بگیریم :-?
هر چی فکر کردم نفهمیدم...ظرف یه بار مصرف بود ینی منظورش؟ :-"خب غذا رو که یه بار میخوری تموم میشه چند بار مصرف یه بار مصرف نداریم :-?
کلا هنوز تو بحر(؟)شم...یعنی چی؟ :-? :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

از سوتی های گزارشگر عزیز جواد خیابانی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
«سوکای خودش شوت می زنه و پاس نمی ده. حالا هم داره توضیح می ده که خودم موقعیتم بهتر بود! جعفرپور هم حالا از این ور می زنه. انگار می خواد پاس ندادن سوکای رو جبران کنه در حالی که بهتر بود به سوکای پاس می داد. البته بهتر از سوکای هم می زنه و همون بهتر بود. که پاس نمی داد!» بالاخره چی؟
مرزبان و کرانچار دارند شوخی می کنند و می خندند و جواد: «مرزبان اومده از کرانچار اطلاعات بگیره که بعد بره تخلیه کنه!» یه چیزی تو مایه های فرغون.
 
پاسخ : سوتی‌ها

فردا قراره بریم میدان تیر:
یکی از رفیقام اومد بپرسه کی میریم میدان تیر گفت کی میریم جبهه
مسخره بود خودم میدونم شما نگید
 
پاسخ : سوتی‌ها

جواد خیابانی:
برای هموطنانی که از الان بازی رو مشاهده میکنن باید بگم که پرسپولیس با لباس قرمز در زمین بازی میکنه ;D
---------
والنسیا 1 بر صفر جلوئه چون 1 گل زده!! :|
 
پاسخ : سوتی‌ها

دیروز رفته بودیم همایش نجوم :)
اخر همایش وقتی رفتیم واسه رصد من رفتم جای تلسکوپی که سیاره زهره رو نشون میداد :|
راهنما ازمون پرسید در مورد زهره چی میدونین؟
من : خیلی قشنگه یِ حلقه هم دورشه :))
مریم : نه خنگِ اون عطاردِ نه زهره :)) =))
======================================================
دیروز برای مریم دعوت نامه همایش نیومده بود ما هم رفتیم از یکی از بچه ها براش دعوتنامه گرفتیم
خلاصه وقتی رفتیم میخواستن دعوتنامه ها رو بگیرن از مریم پرسیدن اسمتون؟
مریم: زهرا رفیعی
بعد زینب یِ نگا به برگه پسرِ انداخت دید اسمِ مریم هست گفت: نه نه دروغ میگه مریمِ
 
پاسخ : سوتی‌ها

با عرض پوزش از صاحب اينجا مجبورم تو اين پست فينگليش تايپ كنم
چندتا سوال كامپيوتري داشتم,يكي از دوستام يه بنده خدايي كه دانشجو مهندسي نرم افزار بود بهم معرفي كرد تا سوالامو بپرسم.سوالامو كه پرسيدم تموم شد گفتم:
-shoma kodum daneshga mirid?
-daneshgah azad, robat karim
منم كه نميدونستم رباط كريم كجاست,فك كردم ميگه ربات كاريم.گفتم:
-e?manam robotic kar mikonam!
نميدونم بنده خدا چقدر بم خنديده!
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز شیرین دم مدرسه شوهر یه معونارو دیده:
- عه ملیکا زن آقای فلانی، نه ببخشید زن خانوم فلانی، نه منظورم شوهر آقای فلانیه ، اَه.. اصن ولش کن هیچی.. :|
:))
 
پاسخ : سوتی‌ها

معلم ریاضیمون گفته بود یه حجم درست کنیم!بعد دوستم درست کرده بود گذاشته بود تو کیفش و کاملا له شده بود!
بهش میگم:چی درست کرده بودی؟
میگه:هرم!از همونا که مصریا توش میخوابیدن و زیاد عمر میکردن!
:)) :)) :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

برخی از سوتی های جدید بچه های 202(کلاس ما :-")...
-پوریا ببین موهام چه بزرگ شده :>
-به تو این وسط چی میگی آخه؟ :-L

پ.س پای تخته بود...اون یکی داشت میرسوند از اونور...بعد این معلمه پرسید...پ.س هم خطاب به دوستش بلند گفت"بلندتر لامصب 8-|...معلممون صرفا ناراحت شد ;D

سر امتحان عدد رو روی ماشین حساب گذاشت یکی از رفقا بعد دادش به مراقب که برسونتش به مقصد توی اونور کلاس...بعد به مراقب گفت آقا حواست باشه عدده عوض نشه :-L
مراقب: :o...مطمئن باش :> :))

این گزارشگر بازی اس و نفت آبادان مثلا خودشم آبادانیه ها...اما به حمودی گفت عمودی:))
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز دوستم با لحن جدی:
میفهمی تو چی اخه؟
=)) =))
یه کلاس ادبیات برو حتما! ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز تو کتابخونه ی مدرسه بودم دوستم اومده میگه : انسیه اون کتاب«ترنج» که قبلا میخوندیش کجاست ؟ ;;)
- : ترنج ؟ یادم نمیاد همچی کتابی خونده باشم ! :-?
- : امم ، خب شایدم «نارنج» بود ، هان ؟ ;;)
- : نه بابا ، اشتباه میکنی ! (بعد چند لحظه فکر کردن!) آهان ، منظورت «دختر پرتقال» ـه ؟ :-w
- : آره آره ، کجاست حالا ؟ ;D

(قابل توجه «دختر پرتقالی» حتی :-")
 
پاسخ : سوتی‌ها

داشتیم وسطی بازی میکردیم،میخواستم بگم من نخودی،گفتم من نمکی!
--------
دوستم گفت:
من معمولا نمیخوابم هیچوقت!!!!!!!!!

×ترکیب دو پست متوالی...لطفا پست متوالی ارسال نکنین... ممنون : )
 
پاسخ : سوتی‌ها

مصاحبه گره تو نمایشگاه کتابه میگه:
ببینین اینجا چقد شلوغه همه به خاطر اینه که هنر نزد ایرانیان است وبس!
=)) =)) =))
...................................................................................................
ناهار کوفته داشتیم بعد داداشم:
ناهار کوفته بخور!
من
فحش میدی؟ X-(
=)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

معلم ورزش ِ ما کلا سوتیه
میگه: میخوام ازتون امتحان زیگساک بگیرم!
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز ميخواستم بگم دانشگاه آزاد قوچان بدون كنكور دانشجو ميگيره گفتم:دانشگاه آزاد قوچان كنكور بدون دانشجو ميگيره!
 
Back
بالا